کرسی فرقه اباضیه که تعدیل شده خوارج تلقی می شود بیش از یک سال است که در دانشگاه اسلامی قم دایر شده؛ فرقه ای که پیروانش در کشور عمان و برخی کشورهای افریقایی زندگی می کنند. نوشته اخیر عمادالدین باقی و انتقاد او در این زمینه که اباضیه را خوارج خوانده و پرسیده بود چرا چنین امکانی به اهل سنت در ایران داده نمی شود باعث شد بروم سراغ حجت الاسلام محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و از او سوال کنم اباضیه چه کسانی هستند؟ تحت چه شرایطی توانسته اند در قم کرسی تدریس بگیرند و چرا اهل سنت در ایران از این امکان محروم اند.
این عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علیمه قم با اشاره به اینکه« فرقه اباضیه خود را از پیروان خوارج جدا می دانند» می گوید: اینکه چطور و تحت چه شرایطی این فرقه توانسته در قم کرسی تدریس بگیرد من اطلاعی ندارم اما فکر می کنم امر مبارکی است که غیر از فقه شیعه، سایر فقه ها و آئین ها و مذاهب و دین ها هم بتوانند در قم و در دانشگاهها چنین امکانی بیابند و تضارب آرا و اندیشه های مختلف امکان تدریس و بحث و گفتگو با همدیگر را پیدا کنند.
او توضیح می دهد: فرقه اباضیه که می گویند از خوارج هستند، خودشان چنین اعتقادی ندارند. اینها می گویند ما غیر از گروهی هستیم که زمان امام علی انشعاب کردند. خودشان را منتسب می کنند به قبل از امام علی و زمان عثمان. آنها معتقدند خوارج کسانی هستند که از دین خارج شده اند و می گویند ما از دین خارج نشده ایم و خوارج نیستیم. اباضیه در واقع غیر از گروه خشنی هستند که زمان امام علی و جنگ نهروان از دین خارج شدند. الان پادشاه عمان هم از همین فرقه است. من عقایدشان را خوانده ام خیلی به شیعه نزدیک هستند. از گروه هایی مثل داعش و القاعده ابراز برائت می کنند. شما ببینید در کشور عمان جریان هایی که به شکل انتحاری و خشونت آمیز مثل عراق عمل بکنند اصلا وجود ندارد.عمل شان نشان می دهد که آن گروه نیستند چون با توجه به اینکه حکومت عمان دست شان است اگر همان گروه بودند کمتر از داعش عمل نمی کردند و الان یک بن لادن یا ابوبکر بغدادی در عمان داشتیم.
فاضل میبدی در عین حال متذکر می شود: اینها ممکن است به یک معنا در بخشی از تاریخ به خوارج وصل بوده اند ولی الان خودشان را جدا می دانند از آن گروه. با همه اینها من معتقدم در حوزه علمیه قم یا مدارس و دانشگاههای ما، هر کسی درسی غیر از شیعه دایر کند خیلی امر مبارکی است و باید از آن استقبال کرد. حالا امروز اباضیه باشد یا شافعی یا بقیه فقه ها و مذاهب و دین ها و آئین ها. نه فقط دین و آئین ما.
او در پاسخ به این سوال که چطور چنین امکانی به اباضیه داده می شود اما به اهل سنت در ایران داده نمی شود، می گوید: الان در قم فقه تطبیقی تدریس می شود که تطبیق شیعه با فقه های دیگر است، یعنی اینطور نیست که تمام فقه ها بسته باشند و فقط اباضیه امکان تدریس داشته باشد. نقل قول فقهای اهل سنت زیاد می شود کتاب خلاف شیخ طوسی درس داده می شود که اختلافات مذاهب در فقه است حالا اشکال ممکن است این باشد که چرا در قم مسجد ندارند این فقه ها، ولی هر فقهی امکان تدریس در قم پیدا کند امر مبارکی است و باید استقبال کرد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم می افزاید: اینکه یک عالم سنی نمی تواند یا کرسی برای اهل سنت نمی گذارند این را آقایان باید جواب بدهند که چرا؟ این حق آنها است که بتوانند کرسی داشته باشند و تدریس کنند. ما حتی سر خراب کردن حسینیه دراویش در قم هم مخالف بودیم و اعتراض کردیم، دراویش هم باید بتوانند آزادانه از عقایدشان حرف بزنند و کرسی داشته باشند. جای طرح اندیشه های مخالف قم است، اتفاقا اینکه الان چه اتفاقی می افتد و چگونه رفتار می شود را آقایان باید جواب دهند که جلوی آزادی اندیشه را می گیرند، اما اسلام به آزادی اندیشه بسیار اهمیت می دهد. جلوی هر تفکری گرفته شود مشکل پیش می آید، آن تفکر از بین نمی رود. ما اگر اجازه داده بودیم از همان ابتدا که عقاید مختلف طرح شود حالا از نظر فرهنگی خیلی جلو بودیم ، حالا هم باید استقبال کنیم که اباضیه می تواند کرسی داشته باشد، اهل سنت باید بتوانند کرسی داشته باشند و هر تفکر و آئین دیگری همین طور.
فاضل میبدی می گوید: متاسفانه فضا را برخی به گونه ای می کنند که جلوی طرح سوال و شبهات را بگیرند در حالی که هر چی سوال و شبهات بیشتر مطرح شود آن موقع است که می توانیم پیشرفت کنیم. یک زمانی دکتر سروش در کیهان فرهنگی تئوری قبض و بسط شریعت را مطرح کرد در قم کسانی مثل مصباحان مخالفت کردند و ما گفتیم این غلط است باید بگذارید سروش بیاید قم یک کرسی به او بدهید تا مباحث مطرح شود و جواب داده شود. آمد و در مدرسه ای شروع کرد، طلبه ها می آمدند و دکتر ملکیان هم شرکت می کرد اکثرا. سوالات و شبهات از سوی طلاب مطرح می شد خیلی خوب بود. سروش هم مباحث خیلی خوبی مطرح می کرد که طلاب می رفتند تحقیق می کردند و باب نواندیشی دینی در قم باز شد و آقایان فهمیدند خارج از قم هم دارد اتفاقاتی می افتد و همه چیز در قم نیست.
عماد الدین باقی، پژوهشگر و روزنامه نگار در مطلبی با عنوان “پیامبر مدارا و صاعقه داعش” در روزنامه مردم امروز نوشته است: “تجربه اخیر دایرکردن بی سر و صدا و بی خبر مدرسه خوارج در قم تجربه گرانسنگی بود. خوارج جزو فرقه هایی بودند که در تاریخ اسلام از نظر اغلب فقهای سنی و شیعه خارج از اسلام شناخته می شدند. آنان همه جا را دارالکفر می دانستند زیرا بر این باور بودند که هر جا آنان حاکم نباشند دارالکفر است، خوارج امام علی و عثمان و معاویه و اصحاب جمل و اصحاب تحکیم (کسانی که به حکمیت رضا دهند) را تکفیر کرده و علی و عثمان را واجب القتل می دانستند و خلفا را لعن می کردند و در سال های اخیر جریان نئوخوارج که تعدیل شده خوارج سنتی است برای خلیفه سوم فقط در حد کاربرد رضی الله عنه انعطاف نشان داده اند ولی هنوز امام علی(ع) را سَبّ می کنند. در عین حال به دلیل اینکه عمان با دو و نیم میلون جمعیت تنها کشوری است که خوارج در آن تحت عنوان فرقه اباضیه که میانه رو شده خوارج است، اکثریت و قدرت دارند و این کشور دارای روابط حسنه ای با ایران بوده و در چند مورد میانجی حل اختلافاتی میان ایران و امریکا شده است برای نخستین بار در تاریخ شیعه، مدرسه خوارج(اباضیه) در قم بازگشایی شده و طی مراسمی با حضور نماینده عمان افتتاح و کتابخانه مفصلی حاوی منابع فقهی خوارج راه اندازی شده که منبع بزرگی برای آگاهی از عقاید و اندیشه های این فرقه مذهبی است اما چرا با وجود اینکه بیش از سه دهه است هفته وحدت جزو راهبردهای ایران تعریف شده و نماینده ایران در اجلاس سالانه مجمع افتای فقهای اهل سنت شرکت می کند و در ایران نهادی به نام “مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی” به وجود آمده است، چنین اقدامی در خصوص اهل سنت صورت نگرفته است.”