دلایل بسیاری بر حضور و عدم حضور خاتمی در انتخابات اخیر بیان شده و حرف های هر دو گروه هم قابل تأمل است و به نوعی استوار بر منطق.
“یکساعت خوابیدم نتیجه آرا عوض شد”. این حرفی بود که آقای کروبی برای انتخابات 1384 گفتند. فرض کنید شورای پر کار نگهبان هم (گوش شیطان کر) یکساعت بخوابد و آقای خاتمی از روی نوار تأیید صلاحیت ها بگذرد بدون آنکه زنگِ هشدار، صدا دهد. فردای روز انتخابات است و ایشان دوباره مردی هستند با معاون و مشاور و بیست و چند نفر وزیر.
فرصتی هر چند کوتاه دست می دهد و آقایان موسوی و کروبی از پشت خط حصر، تبریکی می گویند. قطعاً جواب آقای خاتمی تلاش بی دریغ برای اتمام شرایط نادرست و به دور از انصافی ست که در حق شان شده است. اما آن ها هنوز سران فتنه هستند و او رئیس جمهوری که حکم تنفیذش را از رهبری می گیرد که گفت “این چند نفر با من”. چالش کوچکی به نظر نمی رسد.
تلاش و تکاپو برای انتخاب کابینه آغاز می شود. او اهل مشاوره است، خود رأی نیست و به همفکران خویش احترام می گذارد. آقای تاجزاده، محسن میردامادی و … جمعی از یاران دیروز در بند امروز. و خیل عظیمی از زندانیانی که امروز اگر آزاد شده اند، مهر رد صلاحیت بر پیشانی دارند. باید برای این مورد هم فکری اندیشید. (فراموش نکنیم جبهه مشارکت دیگر وجهه قانونی ندارد).
روزنامه نگاران مستقل، همان ها که یک تحریریه ی مشترک دارند به نام 209 . آن ها در برزخ بیم و امید قلم می زنند. مردی رئیس جمهور شده است که روحانی بود اما کاریکاتورش را کشیدند. مردی با عبای شکلاتی که در شب یلدای چهلچراغ ، برایشان حافظ خواند و آن ها برایش نوشتند: “دماغت چاقه اوضاعت خوبه سید…..هنوزم بی جهت می خندی یا نه؟ به ناف گفتمان می بندی یا نه ؟” آن ها که مانده اند در وطن می خواهند این بار که تیتر می زنند به انصاف، چوب ناحق نخورند و خیالشان راحت باشد که هفت سین هر سال را از پشت شیشه ی ملاقات، نبینند.
رهبری از فردای آن دوم خرداد تاریخی تا این انتخابات اخیر، شانزده سال پیرتر شده است. در قاعده ی بازی سلاطین، پدران هرچه پیرتر، فرزندان قدرتمندتر. با توجه به اتفاقات بعد از خرداد 88 و گفته های کروبی در مورد مجتبی خامنه ای، این دیگر شبیه توهم نیست که بگوییم مردی آن پشت، گاهی وقتها عصای پدر را به دست می گیرد و بر زمین می کوبد. رهبری پیرتر اما تندخوتر شده است. صراحت بیانش در برخوردها بیشتر شده تا جایی که می گوید “برخی هی می گویند فرمایشات فرمایشات، این چه حرفی است؟ من دارم دستور می دهم، هیچ حرفی نمی زنم، مگر آنکه آن موضع و دستور باشد”. خاتمی برای آن فرزند پر سپاه و این پدر پر دستور چه فکری دارد؟
“بعد از من کسانی خواهند آمد که عمل خواهند کرد و شما نتیجه عملشان را خواهید دید.” این را خاتمی گفت در روزی که سال آخر دولتش بود و راهیِ دانشگاه تهران شد. یاران 76 آن روز با او نامهربان بودند و او نیز از کوره در رفت. آن جمله را گفت و رفت. راست گفته بود اما خودش هم باور نمی کرد کسانی که می آیند، در ایجاد خرابی و نابسامانی در همه ی زمینه ها، به این اندازه ماهر و متبحر باشند. و حالا او می خواهد دولت را با هزار زخم که تنها یکی از آن ها تورم بی مهار است پس بگیرد.
مردمی که رأی داده اند، به همان سرعتی که در یکسال اخیر، دارایی شان نصف، امیدشان کم و بدهی هایشان افزون گشته، به همان سرعت هم می خواهند همه چیز به روال عادی برگردد. تعارفی نداریم، کسی که روزی به سفره ی پر نفت رأی داد، چندان اهل منطقِ زمان و برنامه نیست و حق دارد چرا که آبرو در خطر است و آب رفته باز ناید به جوی.
پرداخت نقدی یارانه ها، چالش کمی نیست. نه می شود به راحتی آن را ادامه داد و نه می توان با این اقتصاد علیل، تضمینی برای پائین آمدن قیمت ها و قطع یارانه یافت. کاهش تولید، کاهش سرمایه گذاری خارجی، تعطیلی کارخانه ها، بیکاری جامعه کارگری، فرار سرمایه، کاهش نرخ ارز و صدها مسئله ی دیگر که هر کدام دردی هستند مزمن.
انرژی هسته ای که سنگین ترین تحریم ها را برای ایران رقم زده به کجا می انجامد؟ ادامه همین روند قطعاً خواست ملت نیست. تعلیق غنی سازی یک بار در دولت خاتمی اتفاق افتاد و هنوز هم رهبری هر فرصتی که گیر می آورد آن را به عنوان یکی از نقاط ضعف دولت اصلاحات بیان می کند. تا آن جا که حسن روحانی مسئول تیم هسته ای آن روزها، در دفاع از عملکردشان گفت که هر تصمیمی با موافقت مستقیم رهبری بوده است. در این مناقشه فرسایشی رئیس جمهور چه نقشی می تواند داشته باشد؟
سیاست خارجی و رفتار رئیس جمهور منتخب، کم اهمیت تر از بقیه موارد نیست. موضع خاتمی در برابر سوریه چه خواهد بود؟ حزب الله و حماس همچنان به سبک و سیاق سابق در ما خواهند لولید؟ چاوز را برادر شهید خود خوانده ایم. او هنوز شهید خواهد ماند یا چه؟ رابطه با آمریکا، با اتحادیه اروپا، و چین و روسیه ای که هر چه هستند دوست نیستند، چه می شود؟ آیا اگر وضع به روزهای قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد برگردد اسمش پیشرفت است؟ آیا برای دولت مقدور است پا را از این فراتر نهد؟
احمدی نژاد؛رئیس جمهوری که کم ساختار شکن نبوده و نیست. خودی و غیر نمی شناسد. او نیامده که برود. توهم منجی بودن به او اجازه رفتن نمی دهد. این هم در نوع خود چالش پر دردسری برای دولت جدید خواهد بود. تفکر احمدی نژادی جایی برای ماندن در بدنه اجرایی ندارد و پاکسازی آن از بالا تا پایین کار آسانی نیست. تازه بعد از آن می ماند جریانی که ساخته اند و قدرت هم گرفته اند.
صدها چالش دیگر نیز هست. سپاه پاسداران قوی تر، مدعیان بیشتر، مجلس ناهمراه و …. اما دست آخر. خاتمی در یکی از سفرهای خارجی با سوال روزنامه نگاری مواجه می شود که می پرسد؟ ندا آقا سلطان….
مانده ام جواب این سید خندان چیست؟