زخم کهنه‎ ‎‏ جنگ دوباره سرباز کرد

نویسنده

jang789.jpg

‏‏

بهزاد مهرانی



هر‎ ‎ساله از سی و یکم شهریورتا هفت مهر که از جانب جمهوری اسلامی هفته ی دفاع‏‎ ‎مقدس نامگذاری شده، مباحث ‏مربوط به‎ ‎آغاز جنگ هشت ساله و علل و پیامدهای این جنگ به شیوه های مختلفی مورد بازخوانی قرار می گیرد و ‏کشمکش های تازه ای را موجب می شود.در همین راستاهاشمی رفسنجانی در خطبه نماز جمعه‏‎ ‎این هفته نسبت به ورود ‏اغراض سیاسی به تحلیل ها و روایات جنگ هشت ساله هشدار داد و‏‎ ‎گفت: دفاع مقدس را نباید به اغراض سیاسی آلوده ‏کرد.‏

رفسنجانی در سخنان خود هفته ی دفاع مقدس را از‏‎ ‎مهم ترین محورهای تاریخی در زمان قبل و بعد از انقلاب دانست و ‏اظهار داشت: رسانه ها، گویندگان و نویسندگان تا حدود زیادی حق این دوره را ادا کرده اند‎ ‎اماگاهی نگرانی هایی هم ‏احساس می شود. تحریف هایی با اغراض سیاسی در‏‎ ‎رسانه ها دیده می شود که این موضوع خطرناک است. او اضافه ‏کرد: اینکه در‎ ‎تاریخ دست ببرند، چه نفعی دارد؟دفاع مقدس در تاریخ ایران دیگر تکرار نمی‎ ‎شود‎.

‎ ‎چه کسانی اغراض سیاسی دارند؟‎ ‎

در سال 1385 دفتر هاشمی نامه ی محرمانه آیت الله خمینی به مسئولان در دوران جنگ با عراق را منتشر کرد.پیش از ‏انتشار این نامه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه باروزنامه همشهری که به مناسبت‏‎ ‎هفته ی دفاع مقدس انجام شد بخش ‏هایی ازبحران ها و مشکلات جمهوری اسلامی، در‎ ‎ماه های منتهی به پذیرش قطعنامه رانمایان ساخته و گفته بود: ‏‏”وضع‎ ‎اقتصادی ما بد شده بود و دنیاتصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه دهد‎ ‎صدام هر کاری می ‏خواهدانجام دهد…ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و‎ ‎با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط ما جنگ را به پایان ‏رساندیم.” ‏

هاشمی در این گفت و‎ ‎گو به اختلافات سپاه و ارتش در آن زمان اشاره کرده و گفته بود: دولت میر‎ ‎حسین موسوی در آن ‏موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست، از لحاظ‎ ‎ابزارجنگ هم آقای محسن رضایی نامه ای به امام نوشت و ‏تجهیزات متعددی از‏‎ ‎جمله چند صد هواپیما و تعداد زیادی توپ و تانک خواست. مجموعه ی این عوامل‎ ‎مارا به این ‏نتیجه رساند که ادامه جنگ بیش از آن درست نیست‎.‎


این سخنان هاشمی‎ ‎بلافاصله با واکنش محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران روبرو شد. سایت‎ ‎بازتاب، وابسته به ‏سردار رضایی در اولین خبر خود پیرامون این مصاحبه نوشت: “اصولا فرمانده سابق سپاه‎ ‎پاسداران نامه ای در این ‏باره به امام ننوشته اند.“‏

بعد از آن هم محسن رضایی در مصاحبه کاملی که با بازتاب انجام داد، اصل نامه را‎ ‎موردتایید قرار داد اما اعلام کرد ‏که این نامه را نه به امام که به‎ ‎هاشمی رفسنجانی به عنوان مسئول وقت جنگ نوشته است. رضایی در ادامه این‎ ‎مصاحبه می گوید: “آقای هاشمی هم این نامه، هم چند نامه دیگر از جمله، آقای‎ ‎خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میر حسین ‏موسوی به عنوان مسئول دولت، و‎ ‎نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد، گفته بود که نظامیان اینگونه‎ ‎می ‏گویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم می گویند پول نداریم، شما تکلیف‎ ‎راروشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه ‏موافقت کردند.“‏

‏ مهم ترین بخش ازگفته‎ ‎های رضایی به سایت بازتاب این بخش بود که: “من در نامه ام…آمدم‎ ‎برنامه ای را که برای این ‏پنج سال می خواهیم نوشتم و در حدودچهار و نیم میلیارد‎ ‎دلار نیز پیش بینی ارزی کرده بودم که می بایست طی پنج سال ‏به ما بدهند…در‎ ‎حقیقت آن نامه ای که من نوشته بودم، ارائه یک برنامه بلند مدت برای جنگ‏‎ ‎بود‎”.‎


محسن رضایی در واقع می گوید که او و نامه اش مسبب پایان جنگ نبوده است‎ ‎واین سیاسیون بوده اند که پایان جنگ را ‏رقم زدند و نه نظامیان: “در حقیقت یکی از دلایلی که حضرت‎ ‎امام در مورد پایان جنگ تصمیم گرفتند، نامه ای بود که ‏من به آقای هاشمی نوشته‏‎ ‎بودم.“‏

او اما در گفت و گویی با مهر که در روزنامه انتخاب تاریخ 7خرداد 1386 به چاپ‏‎ ‎رسید از اختلاف نگاه نظامیان و ‏سیاسیون در موردادامه جنگ در پاسخ پرسشی‎ ‎که “مسئولان سیاسی کشور چه نگاهی به ادامه جنگ بعد از آزادسازی ‏خرمشهر داشتند؟‎ ‎می گوید: “یکی از دلایل همین نوع نگاه مسئولین سیاسی بود، در ذهن مسئولان سیاسی‎ ‎این بود که ‏نباید خودمان را برای جنگ های مستمر آماده کنیم چون معلوم نیست چه‎ ‎اتفاقی بیافتد و ثانیاخوشبین بودند که با انجام ‏یک عملیات دنیا صدام را وادار‎ ‎به صلح خواهدکرد. لذا جنگ همه جانبه را به مصلحت کشور نمی دانستند، از طرف ‏دیگر‎ ‎معتقد بودند که اقتصاد کشور هم ظرفیت پشتیبانی از یک جنگ تمام عیار‎ ‎راندارد، حتی برخی دوستان می گفتند ‏ممکن است آمریکا از بمب اتم استفاده کندو‎ ‎لذا می گفتند بیشتر از یک عملیات برنامه ریزی نکنید‎.‎‏”‏


اما نامه محرمانه بنیانگذار‎ ‎جمهوری اسلامی که توسط دفتر هاشمی منتشر شد، این موضوع را برجسته می کرد که ‏فرمانده سابق سپاه پاسداران یکی از عوامل مهم تصمیم گیری آیت الله خمینی برای‎ ‎پذیرش قطعنامه ی 598 بوده است‏‎.‎‏ ‏آیت الله خمینی در این نامه که اعلام پذیرش پایان‎ ‎جنگ است می نویسد: “نظر به اینکه مسئولان دلسوز نظامی‎ ‎وسیاسی ‏نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاج کشور‎ ‎نمی دانند و با قاطعیت می گویند که یک دهم ‏سلاح هایی را که استکبار شرق و‏‎ ‎غرب در اختیار صدام گذارده اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی توان در‏‎ ‎جهان تهیه ‏کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی‎ ‎ازده ها گزارشی نظامی سیاسی است که بعد از شکست ‏های اخیر به اینجانب‎ ‎رسیده است و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی‎ ‎از معدود ‏فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ‎ ‎می باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از ‏سلاح های شیمیایی و نبود‏‎ ‎وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می نمایم”‏‎.‎


اینک سخنان هاشمی در‏‎ ‎نماز جمعه و مراد وی از ورود اغراض سیاسی به تحلیل ها ونقل روایات در مورد جنگ‎ ‎می ‏تواند اشاره ی دیگری به اظهارات محسن رضایی وهمفکران او در باب ادامه جنگ و‏‎ ‎عدم پذیرش قطعنامه 598 باشد‏‎.

بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این‎ ‎باورند که ادامه ی جنگ پس از فتح خرمشهر عملی بیهوده و زیانبار برای ملت ‏ایران‎ ‎بوده است که نتایج مثبتی عاید مردم ایران نکرده است. اینان به مدیریت جنگ در آن‎ ‎سالهاانتقاد دارند و ادله های ‏آنان را برای توجیه ادامه ی جنگ بعد از‏‎ ‎فتح خرمشهر نمی پذیرند. از این گونه انتقادات می توان به انتقادات و‏‎ ‎مخالفت ‏های نهضت آزادی با تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره کرد. مهندس‎ ‎بازرگان، اولین نخست وزیر جمهوری ‏اسلامی در این باره گفته است:‏‎ ‎‏”هدفی که نهایتش در ابتدا تسلیم و استعفای صدام‏‎ ‎بودولی اوج گرفته و متدرجا رفتن به ‏کربلا، تصرف بغداد، انقلاب اسلامی و‏‎ ‎جمهوری اسلامی در عراق، جهش از بغداد به بیت المقدس، آزاد سازی قدس و ‏فلسطینی‎ ‎ها، نابود ساختن اسرائیل، انقلاب اسلامی در عربستان سعودی و مصر و‏‎ ‎سایرکشورهای مسلمان و بالاخره ‏سرنگونی نظام الحادی امپریالیستی آمریکا‎ ‎باسایر دولت ها و ابرقدرت ها را در بر گرفت ولو به قیمت نابودی ایران و‎ ‎به آتش کشدن جهان‎.”

دکتر ابراهیم یزدی، رهبر نهضت آزادی هم در سخنانی در مرداد ماه 1387 در جمع سازمان‏‎ ‎دانش آموختگان ایران، به ‏نقل از میزان نیوز در‎ ‎مورد جنگ و ادامه ی آن گفت: “زمانی که همه در خیابان ها رژه می رفتند و‏‎ ‎ازاشغال سفارت ‏آمریکا حمایت می کردند ما با این کار مخالفت کردیم. در‎ ‎سال ‏‎1361 ‎و بعد از فتح خرمشهر ما به طور علنی با ادامه ‏جنگ مخالفت کردیم‎ ‎وامروز می بینیم که حرف های ما در آن زمان را خود آقایان تکرار می‎ ‎کنند‎.“‎


مهندس سحابی هم به نقل از سایت بازتاب در مورد یکی از ملاقات هایش با‎ ‎هاشمی رفسنجانی که بلافاصله بعد از فتح ‏خرمشهر صورت گرفته است می گوید:‏‎” ‎زمان فتح خرمشهر در مجلس بودم.رفتم نزد آقای هاشمی برای تبریک این ‏فتح‎ ‎که بسیار بزرگ بود. گفتم شنیدیم می خواهید به داخل خاک عراق بروید. من‎ ‎احساس نگرانی می کنم. ما مهاجم می ‏شویم و عراقی ها مدافع. این جریان، انقلاب‎ ‎رابدنام می کند. می گویند انقلاب کردند برای کشور گشایی، سوم اینکه به‎ ‎عنوان قدرت مطرح می شویم و همه علیه ما متحد می شوند و به عراق کمک‏‎ ‎می کنند. چهارم، ادامه روند جنگ روی ‏مسائل داخلی ما اثر می گذارد.این تاثیرهمه‎ ‎جنگ هاست که بر داخل تاثیر می گذارد. پنجم کشور های عربی پیشنهاد ‏کردند ما پنجاه‎ ‎میلیارد دلار در صندوق مشترک می ریزیم برای بازسازی ایران و عراق به نسبت دو به‎ ‎یک، این مبلغ ‏را تا 75 میلیارد دلار افزایش دادند. آقای هاشمی گفت: اینها درست است‎ ‎ولی صدام مارمولک است و به اواعتماد ‏نیست. یک ریشی از او باید مثل بصره و بغداد‎ ‎گرو بگیریم تا بیایدپای میز مذاکره.یک جای مهمی بگیریم و دیگر ‏بایستیم و جلو‎ ‎نرویم‎.‎‏”‏


محسن رضایی اما در پاسخ به این گونه انتقادات در شهریور 1385 می گوید: “عده ای مشغول تزریق نکته غلطی در ‏افکار عمومی هستند که بعد از آزادی‎ ‎خرمشهرایران می توانست صلح کند اما صلح نکرد و یا ایران می توانست آتش‏‎ ‎بس کند، اگر ایران در آن مقطع آتش بس را می پذیرفت این جنگ بیست سال طول‎ ‎می کشید‎.‎‏”‏


حال پرسش این است که آقای هاشمی از کدام اغراض سیاسی و آلودگی آن به‏‎ ‎دفاع مقدس سخن می گوید؟ مسببین پایان ‏جنگ چه کسانی بودند؟ سیاسیون یا نظامیان‎ ‎ویا هر دو؟ آیا ادامه ی جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر به سود منافع ملی ‏مابود‎ ‎یا به زیان آن؟ و بسیاری پرسش هایی از این دست. تا پاسخ این پرسش هابه صراحت و‎ ‎شفافیت و با استناد به ‏مدارک موجود داده نشود نمی توان پی بردکه از کدام اغراض‏‎ ‎سیاسی سخن گفته می شود.‏