گام به گام به سوی دیکتاتوری نظامی

نویسنده

» تحلیل لیبراسیون درباره رویدادهای ایران

ژان پیر پرن

صحنه سیاست ایران که سال ها بود برروی آن چیزی جز نمایش سایه ها اجرا نمی شد امروز دستخوش دو تحول بزرگ شده است. نخست پدید آمدن یک نیروی مخالف به معنای واقعی کلمه که از 12 ژوئن و درپی انتخاب مجدد احمدی نژاد به مدد تقلب، تمام مراسم حکومتی را بهانه حضور در خیابان ها قرار داده است. تحول دیگر که سرو صدایش کمتر و می توان گفت نامرئی است فتح پله به پله امّا اجتناب ناپذیر سنگرهای حکومت به دست دو نیروی اصلی حافظ امنیت نظام یعنی سپاه پاسداران و بسیج است.

درایران تا دوازدهم ژوئن سیاست محدود می شد به مبارزه خاموش جناح های مختلف حاکمیت امّا امروز نمی توان وجود جنبشی را که به رغم سرکوب خشن قصد عقب نشینی ندارد در عرصه سیاسی ایران نادیده گرفت. هزاران جوان از ماه ژوئن  نظام را در خیابان ها به چالش می طلبند، امری که از زمان وقوع انقلاب اسلامی در 1979 تا کنون سابقه نداشته است. امّا مسئله دیگر، به همان میزان بی سابقه و مهم، اینست که ماهیت خود نظام هم دستخوش تغییر شده است. روحانیون بلند پایه شیعه به حاشیه رانده شده و جناح های اصلاح طلب از قدرت کنار زده شده اند و جایشان را نیروهای امنیتی گرفته اند، نیروهائی که به بسط قدرت سیاسی خود اکتفا نکرده و بر اقتصاد نیز چنگ انداخته اند. یکی از دیپلمات های غربی آگاه به مسائل ایران می گوید: “در درون قدرت جابجائی به سود پاسداران صورت می گیرد که می توان اسمش را کودتای اعلام نشده یا انقلاب بی سروصدا گذاشت. حاکمیت فعلی از نظامی که خمینی با شریک کردن روحانیون در قدرت بنیان گذاشت خیلی فاصله گرفته است. خطر نظام حکومتی جدید اینست که می تواند ایران را ضعیف تر کند زیرا مردم ایران هرچه بیشتر متوجه شوند که جمهوری اسلامی تبدیل به دیکتاتوری نظامی شده است کمتر به آن تمکین خواهند کرد”.

به اعتقاد ژان پیر دیگار، مردمشناس و سرپرست بخش تحقیقات مرکز ملّی پژوهش های علمی فرانسه “ایران امروز تحت سلطه دو نیروی ناهمگون قرار دارد. آیت الله خامنه ای در یک طرف و احمدی نژاد و حجتیه[ گروه اسلامی متحجر] در طرف دیگر. به نظر می رسد که نفوذ حجتیه درصفوف پاسداران و بسیج، نیروهای این دو نهاد را به دو شاخه تقسیم کرده باشد که هرشاخه به یکی از دو قطب قدرت وفادار است”.

ظاهراً جناح های دیگراین خطر را احساس کرده اند که تلاش می کنند با وجود شرایط سخت با آن مبارزه کنند. حسن مکارمی محقق ایرانی می گوید: “تا به حال هیچوقت سخنان آن ها[ جناح دیگر] مثل امروز تند نبوده است”. به نظر او محمد خاتمی رئیس جمهور سابق حتی به خود جرأت داده که رهبر کشور را ــ علیرغم ممنوعیت انتقاد از او ــ خطاب قرار دهد و بگوید: “حتی علی، وقتی دید مردم او را نمی خواهند حاضر نشد حکومت را بپذیرد”. به همین منوال رئیس جمهور( محافظه کار) سابق هاشمی رفسنجانی که در رأس دو نهاد مهم جمهوری اسلامی قرار دارد، روز یکشنبه از وجود جوّ عدم مدارا در ایران انتقاد کرد. در آن طرف، نظام حاکم روز به روز برسنگینی مجازات های تعیین شده برای رهبران اصلاح طلب می افزاید: علی تاجر نیا به شش سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد. برای محمد علی ابطحی معاون اسبق رئیس جمهور نیز حکم شش سال زندان صادر شده است ولی او فعلاً با پرداخت وثیقه هفتصد میلیون تومانی آزاد است.

امّا حاکمیت ایران علیرغم انزوا و وجود چند دستگی در میان رهبرانش، آنقدرها هم که به نظر می رسد ضعیف نشده است. ژان پیر دیگار می گوید: “اپوزیسیون ایران اپوزیسیون عجیب و غریبی است، مخلوطی است از عقاید مختلف که رهبرانش رهبر نیستند. مهدی کروبی وقتی در سال 2005 نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد خیلی ها به او خندیدند و میرحیسن موسوی دست هایش آلوده به خون است”.

امّا حاکمیت ایران با رو آوردن به نظامی گری باید بها بپردازد وآن اینست که روحانیون بلند پایه روز به روز بیشتر از نظام فاصله می گیرند. آیت الله منتظری که بالاترین مقام را در میان روحانیون ایران داراست در روزهای اخیر از اقامتگاه خود در قم که تحت نظر قرار دارد پیام فرستاد:” قتل و ارعاب و تهدید، دستگیری ها و محاکمات خلاف قوانین اسلام، تعیین مجازات های سنگین و ناعادلانه برای فعالان سیاسی و کسانی که آزادی می خواهند مانع از آن نخواهد شد که( مردم) حق شان را بخواهند”.                                  

 

منبع: لیبراسیون 8 دسامبر