چه کسی پاسخگوست؟

نویسنده

حمید احدی ‏

دو روز بعد از آن که هشدار هاشمی رفسنجانی در مورد سرایت بحران اقتصادی جهانی به ایران با واکنش تند ‏هواداران دولت روبه رو شد، و یک روز پس از آن که محمود احمدی نژاد با اعتراف به سرایت بحران مزبور دستور ‏تاسیس گروهی کاری را در این زمینه داد، تحولات اقتصادی جدید واکنش وسیع رسانه ها و کارشناسان را به همراه ‏داشته است.‏

همان روز که دستور رییس جمهور برای تشکیل گروه کار و بررسی عواقب بحران اقتصاد جهانی اعلام گردید، محمد ‏طببیان در مقاله ای در روزنامه سرمایه با تاکید بر این که نخستین و مهم ترین اثر بحران اقتصادی کاهش بهای نفت ‏بوده خاطرنشان کرد: البته بحران آثار و تبعات دیگری نیز دارد که پس از آنکه معلوم شد معاملات ایران با چه بانک ‏هایی و در کجا انجام شده و چند بانک طرف معامله ورشکسته یا مشکل دار شده اند و سرمایه ایرانیان در این بانک ها ‏چقدر بوده، می توان آن را تخمین زد.‏

به نوشته این اقتصاددان: فرضیه مصون ماندن ایران از این بحران به کلی اشتباه است. این تجربه برای ایران سال ها ‏پیش در دوران رکود سال 1929 تکرار شده است. متاسفانه از آمار و ارقام آن تجربه اطلاع دقیقی در دست نیست زیرا ‏دولت های وقت نسبت به این مساله به طور کلی بی توجه بوده اند. ‏

‏”آیا کابوس بزرگ در راه است”، عنوان سرمقاله روزنامه صدای عدالت بود که با اشاره به این که قیمت نفت ایران به ‏پایین ترین حد خود در ماه های گذشته رسیده نوشت: عملکرد بودجه دولت نشان دهنده آن است که رقم هر بشکه نفت ‏در بودجه به بیش از 60 دلار در بخش هزینه ای رسیده است.‏

سرمایه نیز در گزارشی از قول ‏‎ ‎کارشناسان نوشت: تداوم رفتارهای مصرفی در کنار کاهش قیمت نفت ایران را دچار ‏بحران خواهد کرد. اکنون این سوال مطرح است که اگر قیمت نفت به میزانی کاهش یابد که اقتصاد ایران با مشکل ‏مواجه شود، چه کسی باید پاسخگو باشد؟ آیا صرف این موضوع که قیمت نفت در اثر رکود جهانی کاهش یافته، پاسخ ‏قانع کننده ای به مردم است؟‏

‎ ‎واکنش های هشدار هاشمی‎ ‎

وقتی روزنامه های تهران روز یکشنبه گفته های هاشمی رفسنجانی در تیترهای خود منعکس کردند که در آن هشدار ‏داده بود که نباید بحران اقتصادی غرب را قهرالهی خواند، تحلیل این روزنامه ها نشان می داد که اظهارات رییس ‏مجلس خبرگان در انتقاد از گفته های احمد جنتی در نماز جمعه قبل و رییس جمهور احمدی نژاد در جمع صادرکنندگان ‏بوده است. اما فردای آن روز روزنامه ایران در مقاله ای تند نوشت که هاشمی رفسنجانی به گفته های احمد خاتمی امام ‏جمعه موقت دیگر تهران جواب داده که بحران اقتصادی را نشانه خشم الهی خوانده بود. ‏

روزنامه دولت در مقاله “کچویان” یکی از چهره های هوادار دولت با تکرار نوشته های روز قبل حسین شریعتمداری، ‏با لحن گزنده تری هاشمی را مخاطب قرار داده و وی متهم به داشتن رویکرد لیبرالیستی و سرمایه دارانه دانست و ‏نوشت: کسی اکنون مردم را می ترساند که سیاست های اقتصادی دوران ریاست جمهوری وی به تورم لجام گسیخته ‏‏۵۰ درصدی، تظاهرات اعتراضی مردم فقیر تحت فشار این سیاست ها در حدود بیست شهر کشور و حتی کشته و ‏آسیب دیدن تعدادی منجر شده بود.‏

این نخستین بار بود که منبعی دولتی از کشته شدن عده ای در نارامی های دوران تعدیل اقتصادی می نوشت و ناآرامی ‏های اسلامشهر و قزوین را که در زمان خود شورش های کور خوانده می شد اعتراض مردم فقیر می خواند.‏

به نظر نویسنده مقاله روزنامه دولت حتی اشاره گذرای رییس مجمع تشخص مصلحت در انتهای خطبه نماز جمعه ‏گذشته تهران هم جای تامل داشت. آن جا که هاشمی رفسنجانی ضمن انتقاد شدید از سیاست های آمریکا به خبر ‏روزنامه ای ایتالیایی درباره استفاده ارتش آمریکا از یک بمب اتمی کوچک در نزدیکی مرز ایران، در عملیات برای ‏سرنگونی صدام حسین اشاره کرد و پرسید چرا رسانه های جهانی به این خبر مهم بی توجه بوده اند. نویسنده هوادار ‏دولت اظهار عقیده کرد که این خبر سرهم بندی شده برای ترساندن مردم و علیه دولت است و درست همان سیاستی ‏است که دستگاه های تبلیغاتی آمریکا برای ترساندن مردم و مسولان کشور پیوسته به ان دست می زنند‏‎.‎

از آن سو، صادق زیباکلام هم در سرمقاله کارگزاران با عنوان “کاش نظر هاشمی رفسنجانی درست نباش” محاسبه ای ‏ارائه داد که بر اساس آن اگر ادعاهای دولت درست بود الان می‌بایستی 40 الی 50 میلیارد دلار در حساب ذخیره ‏ارزی‌ موجود باشد. این استاد دانشگاه با اشاره به این که در بودجه سال گذشته دولت احمدی نژاد هزینه‌های جاری ‏دولت است که به نسبت سال 83، بیش از 300 درصد افزایش پیدا کرده، اظهار داشت: ای کاش آقای هاشمی در روز ‏جمعه در خطبه‌هایشان اشتباه کرده بودند و به جای همه اینها صندوق ذخیره ارزی‌مان پروپیمان بود، هزینه‌های ‏جاری‌مان کمتر از هزینه‌های عمرانی‌مان بود، تورم نبود و 200 میلیارد دلار برداشت‌های ارزی دولت صرف امور ‏زیربنایی و عمران و آبادانی کشور شده بود و… اما متاسفانه حق با هاشمی و هاشمی‌هاست‎.‎‏ ‏


همان روز آفتاب یزد خاطرنشان کرد: اقتصاد ایران دچار بحران شده است، کارشناسان با نگرانی از آینده اقتصادی ‏کشور سخن می‌گویند. بحران اقتصادی غرب در آستانه ورود به اقتصاد ایران قرار دارد. و شاید از همه تاسف‌آورتر ‏اینکه حساب ذخیره ارزی تنها 25 میلیارد دلا‌ر موجودی دارد و دولت تعهد 50 میلیارد دلاری ایجاد کرده است! حسابی ‏که قرار بود با پرهیزگاری نفتی خیالی آسوده را برای اقتصاد ایرانی به ارمغان آورد و اندوخته‌ای باشد برای روزهای ‏بحرانی. ‏

اما جالب تر عقب نشینی کیهان بود که دو روز بعد از انتقاد مدیرش از گفته های هاشمی رفسنجانی به دادن هشدار ‏درباره رسیدن عواقب بحران اقتصادی جهانی به ایران پرداخت و به دولت توصیه کرد برای چاره اندیشی در برابر ‏بحران جهانی دست به کار شود.‏

نویسنده سرمقاله کیهان بدون آن که با اقتصاددانان در انتقاد از مخارج فراوان دولت در سه سال گذشته همصدا شود ‏نوشت: در شرایط پیش آمده بار دیگر حساب ذخیره ارزی مورد توجه مردم، رسانه ها و حتی مسئولان امر قرار گرفته ‏است. البته رئیس محترم جمهور ضمن اعلام محرمانه بودن موجودی این حساب وعده کردند که دلارهای این صندوق، ‏کفاف چند سال مخارج کشور را می دهد، که امید است همانگونه که ایشان وعده دادند، میزان موجودی این حساب ‏بتواند جلوی آثار و تبعات ناشی از کاهش درآمد نفتی در طول بحران پدید آمده برای کشورهای مصرف کننده نفت را ‏بگیرد‎.‎

‎ ‎تشابه بحران‎ ‎

در این میانه مقاله ای علمی از طهماسب مظاهری رئیس‌کل سابق بانک مرکزی زاویه تازه ای را گشود. او در این ‏مقاله باعنوان “درس‌های آموختنی از بحران اقتصادی جهانی” به تشریح بحران فعلی جهان پرداخت و از جمله تاکید ‏کرد: دلایل بروز بحران آمریکا مانند همان دلایل تورم و رکود در اقتصاد ایران است چرا که شروعش از تصمیم‌ها و ‏سازوکارهایی بود که منجر به زیاده‌روی در اعطای تسهیلا‌ت بانکی و پرداخت اعتبارات اضافه بر ظرفیت موسسات ‏مالی و پولی شد.‏

این همان روزی بود که صدای عدالت در سرمقاله خود نوشت: هر وقت که مشکلی در سیستم اقتصاد جهان بروز می ‏کند افرادی (که تعدادشان هم کم نیست و نفوذ نسبتا زیادی هم دارند) نشان می دهند که رویای چنین روزی را داشته اند ‏و اکنون آن روز فرا رسیده و خوشحال و سرخوش به نوشتن روی آورده و یا پشت تریبون می روند و سعی می کنند ‏مسرت خود را به گوش همگان برسانند. این مسرت هم چیزی نیست جز اینکه نظام سرمایه داری در حال فروپاشی ‏است و اقتصاد جهانی به آنچه ما خواهان آن هستیم (نظام سوسیالیستی و یا اقتصاد اسلامی و…) روی خواهد آورد. ‏

صدای عدالت افزود: نویسندگان این مطالب نه می دانند سرمایه داری چیست و نه حتی می دانند سوسیالیسم چیست و ‏مهمتر از همه اینکه حتی برای اثبات حقانیت آنچه خواهان آن هستند هیچ تلاشی نمی کنند و تنها منتظر نتایج تحقیقات ‏دیگران می نشینند. چنین رفتاری شبیه به این است که عده ای منتظر باشند که یک ناکارایی در علم فیزیک و نجوم ‏مدرن (توسط خود منجمان!) یافت شود و سپس در روزنامه ها بنویسند که ما می دانستیم این نحله فکری غلط است.‏

همان روز، “شادمانی ساده انگارانه” عنوان مقاله بهروز هادی زنوز درروزنامه اقتصادی سرمایه بود که در آن ‏نوشت: ‏‎ ‎بحران اقتصاد جهانی و آنچه در یک ماهه اخیر در دنیا رخ داده به طور حتم دامنه آن به کشورمان نیزخواهد ‏رسید وشادمانی از این بحران حتی در آن سر دنیا نیز بسیار ساده انگارانه است. بحران اقتصادی در جهات مختلف ‏تاثیرات فراوانی براقتصاد ایران خواهد داشت و در حال حاضر نیز تاثیرات آن بر اقتصاد قابل مشاهده است‎. ‎

این مقاله افزود: بحران مالی به بخش های واقعی غرب سرایت کرده و تبعات آن به کشورهای دیگر هم خواهد رسید؛ ‏بحرانی که جهان از سال 1930 به این طرف هرگز به خود ندیده است. زمانی که این رکود همه گیر شود قطعاً تقاضا ‏برای نفت نیز کاهش می یابد و این برای دو سال آینده محرز است. پیامد فوری این کاهش تقاضا، کاهش قیمت نفت ‏است. قیمت نفت در عرض چند ماه از 147 دلار به زیر 60 دلارو نفت ایران در سبد اوپک نیز به زیر 55 دلار رسید‎.‎‏ ‏

این در حالی است که همان روز، روزنامه ایران خبر داد که معاون اول رییس جمهور در یک سخنرانی گفته حتما بهای ‏نفت باز بالا خواهد رفت و وضع این طور نمی ماند. اظهار نظری که یادآور پیش گویی احمدی نژاد بود که دو هفته ‏پیش وعده نفت دویست دلاری داده و گفته بود “نفت دیگر هرگز به زیر صد دلار باز نمی گردد”.‏