نقد و بررسی تجربه بازرگان مهندس

تقی رحمانی
تقی رحمانی

جلد سوم خاطرات دکتر یزدی که روی اینترنت قابل دسترسی است نکات مهمی دارد که باید به آنها جداگانه پرداخت. اما از محورهای مهم این خاطرات، برخی سطر های نانوشته یا کمتر توضیح داده شده است که نیاز به خوانش دارد. نگاه مهندس بازرگان به انقلاب هم از جلوه های مهم این کتاب که بخشی از آن در خاطرات دکتر یزدی آمده است.

 

 برنامه بازرگان در ارتباط با انقلاب

بازرگان مهندس به سیاست گام به گام باور داشت ومی پنداشت می شود جامعه را با عقلانیت ریاضی و محاسبه در مبارزه جلو برد و به هدف رساند.

بازرگان این نگاه مهندسی و منظم را به نظام آفرینش هم تسری می داد. وی در کتاب راه طی شده، هستی را چنین می بیند: خداوند با دقت تمام با نگاه ریاضی و عقلانیت کامل جهان را خلق و تدبیر امور کرده، پس انسان هم باید چنین باشد چرا که آفریده هوشمند خداوند است اگر این انسان موحد باشد بهتر می تواند تدبیردر اعمالش را عملی کند.

بازرگان برای روند مثبت تحولات در ایران معتقد بود که باید شاه برود . این سخن را از سال ۱۳۴۲ هم به گونه‌ای گفته و در سال ۱۳۵۷ باز آن را تکرار کرده بود. اما بازرگان مهندس بود و برای رفتن شاه برنامه داشت. اگر چه او قانون اساسی مشروطه را باور داشت اما در سال ۱۳۵۷ می‌خواست این قانون هم با آرامش و با تغییراتی به جمهوری تغییر یابد .بی گمان وی را می توان با ژاک برک اندیشمند فرانسوی در مخالفت با انقلاب فرانسه مقایسه کرد؛او اما از قضای روزگارنخست وزیر انقلاب شد.

 

هدف بازرگان مهندس

هدف وی حفظ نظم و ساختار بوروکراسی دولت و در عین حال با زیان کمتر وبه هم نریختن اوضاع کشور و همچنین توجه به رعایت قانون و رعایت انصاف در رفتارها بود . این ویژگی او را نمی توان در روش انقلابی خواند.او در دل برده(الیوم المرحمه) محمد در فتح مکه بود .طالقانی از آقای خمینی خواست که هنگام ورود به ایران عفو عمومی اعلام کند، که نکرد. اما بازرگان اهل احساسات هم نبود؛ او می خواست مرحمت ساختاری باشد از همین روی تلاش کرد برای انتقال قدرت به شکل آرام برنامه ریزی کند، اما گام به گام در مهندسی خود عقب رفت هر چنداز هدف خود دست نکشید.

می توان رفتار بازرگان را از سال ۱۳۵۶ تا پیروزی انقلاب و بعد از آن، برای رفرم به جای انقلاب با سه نوع روش ملاحظه کرد:

۱- تلاش برای انتقال قدرت به شکل آرام و قانونی

۲- قبول نخست وزیری انقلاب برای کنترل اوضاع به نفع رفرم.

۳- نقش مسالمت آمیز برای تاثیر بر قدرت برای جلو گیری از رفتار‌های افراطی

 

۱- تلاش برای انتقال قدرت به شکل رفرم

بازرگان معتقد بود شاه باید برود. اما در زمانی که روند انقلاب سرعت می‌گرفت، می‌دانست که اگر این باران سیل شود ـ که شد ـ دیگر اوضاع فرق خواهد کرد؛ که کرد. وی با این حال از شروع تا پیروزی انقلاب سه روش به کار برد تا ساختار دولت اسقاط نشود که ناکام ماند.

که با تند باد حوادث این سیاست دیگر عملی نبود و شاه هم حاضر به کناره گیری به نفع پسر نبود.

 

۲- قبول نخست وزیری برای انتقال آرام قدرت

در تمام این مدت تلاش وی آن بود که جلو رفتار‌های غیر قانونی را بگیرد، اما نتیجه کار استعفای وی بود. در متن استعفای اونکته جالبی بود که نشان می‌داد همه را متحد علیه سیاست خود می‌بیند.

او در گفتار با مردم در رسانه ملی ازمواضع آقای خمینی، از اعدام‌ها، از خود سری کمیته‌ها و از گروه‌های سیاسی و.. گله و حتی اعلام کرد که به دلیل وجود برخی از توصیه‌های آقای خمینی دولت او چاقوی بی‌دسته است.

 

۳- تاثیر بر قدرت برای جلو گیری از رفتار‌های افراطی

بازرگان مهندس بعد از استعفا تا آخرعمر سیاسی ماند و سیاسی و دولت محور عمل کرد. زبان به انتقاد از حکومت گشود؛ از سیاست‌های داخلی تا سیاست ادامه جنگ انتقاد می‌کرد اما در عین انتقاد به قانون اساسی و رقتار حکومت در سال ۱۳۶۴کاندیدای پست ریاست جمهوری اما رد صلاحیت شد.

 

دو جهت متفاوت

بررسی خاطرات دکتر یزدی نشان می دهد که بازرگان مهندس به روند انقلاب انتقاد داشته و از اعلام آن هم پرهیز نمی کرده هرچند برخی از این انتقادات مورد قبول دکتر یزدی هم نبوده است . اما این انتقادات چه بوده است؟

بازرگان مهندس باور داشت که برای اداره امور آمادگی وجود ندارد و با انتقال آرام قدرت ـ که آقای خمینی می تواند در انجام آن موفق شود ـ کشور به هم نخواهد ریخت و دولت اسقاط نخواهد شد.در حالیکه آقای خمینی معتقد بود مردم گرم شده اند و باید کار را تمام کرد.بازرگان این گرم شدن مردم را سیلی می دانست که تخریب کننده است و باید جلو آن را گرفت.

نگاه مهندسی وی مورد قبول نزدیک ترین یارانش هم نبود. تجربه او این بود که باید جلو انفجار دیگ جوشان مردم را گرفت که هم به جامعه و هم به مردم آسیب می زند. به نظر می رسد که بازرگان مهندس با وجودی که می دانست انقلاب قاعده خود را دارد می خواست با اراده اما با علم و محاسبه جلو روند حوادث انقلاب را بگیرد که این روند هم قواعد خود را دارد.بازرگان مهندس می پنداشت راه طی شده بشر را انسان می تواند با تدبیر بهتر طی کند؛ همان طور که انبیا توانسته بودند راه طولانی رشد و تکامل جامعه و انسان را کوتاه کنند.چون می پنداشت بعد از ختم نبوت با توجه به وجود تجربه انبیا می شود با توجه به تکامل جامعه انسانی راه رشد را کم هزینه تر پیمود. سودای وی در طول زندگی چنین بود در نتیجه با روند حوادث انقلاب موافق نبود و به نقد درونی آن پرداخت تا آخر کار هم به این سیاست ادامه داد و خوش نام اما ناکام در تحقق باور خود ماند.

 

نیاز به نقد و بررسی تجربه بازرگان

بازرگان در دو روایت متفاوت از سازش کار به انسانی واقع گو و اصولی و آزادیحواه در جامعه روشنفکری و انسانی قابل احترام در نزد مردم تغییر کرده است.

به نظر می رسد زمان آن است که مهندس بازرگان را از منظر عملی بودن ایده هایش هم مورد بررسی قرار داد. بی گمان او حق می گفت و درست می اندیشید، اما حق همیشه عملی است یا نه؟

تدبیروبرنامه زمانی به عملی شدن نزدیک می شود که میان خواسته ها و اهداف و توانایی تحقق آن، نسبتی معقول برقرار شود.

بی گمان خواست بازرگان مهندس هم با این نوع نقد و بررسی بازرگان همراه است چون تلاش می کند که بین کامیابی در هدف و خوش نامی راه بگشاید چرا که به شهادت تاریخ جامعه ما در تعارض کامیابی و خوش نامی به دموکراسی نرسیده است