با دقت به اطرافیانم نگاه و به نظراتشان گوش می کنم تا شاید بتوانم دغدغه آنها را درک کنم. خودم را جای آنها می گذارم، نه یک بار که بارها و بارها، تا بتوانم نظراتشان را بهتر بفهمم.
هرچه بیشتر می بینم و می شنوم، بیشتر به این نکته پی می برم که عوامل متعددی در شکل دادن تصمیمات ما موثر است. نوع کاراکتر افراد، باورهای آنان، گذشته آنها، زمان و جغرافیایی که در آن زندگی می کنند و بسیاری عوامل متعدد دیگر که در تصمیم گیری انسانها دخالت دارد. چنانکه در بسیاری موارد می بینیم که گذشته تلخ ملتی، سایه سنگین خود را تا سالیان دراز برهر تصمیمی می گستراند. هر تصمیم جدید، هر نگاه نو، باید با اجازه آن گذشته تلخ، گرفته شود.
گذشته انسانها گاه مانند آن پرنده ثار[۱] است که مرتبابالای سر انسانها پرواز می کند و آنان را به خون خواهی گذشته فرا می خواند، به انتقام دعوت می کند و بالهایش را می گذارد بر روی چشمان ما تا به امروز و فردای خود نگاه نکنیم و فقط و فقط به دیروز مملو از تلخی و درد چشم دوخته باشیم و در گذشته بمانیم و آشیانه خود را در دیروز بنا نهیم تا جا بمانیم از امروز.
با زدن اولین جرقه تصمیم برای امروز و حتی فکر کردن به موضوعی از روزنه ای نو، بلافاصله ابرهای سنگین و سیاه که سالیان مدیدی فضای ذهنی ما را در خود فرو برده، بسرعت خود را می رسانند تا آن روزنه را بپوشانند و نگاه آدمی را در مهی غلیظ فرو برند. آنچنان که از یک جاده طولانی فقط خودت را می بینی و مه ای که تمامی اطرافت را فراگرفته و از جاده پیش رو هیچ چیز دیگری قابل دیدن نیست.
در این فضای مه آلود نه می توانی دره عمیقی را که هر لحظه امکان سقوط در آن وجود دارد ببینی، نه گردنه های پیچ در پیچ جاده را. فقط می توانی قدم به قدم به جلو گام برداری.
و اما جغرافیایی که در آن زندگی می کنیم، بیش از آنکه فکرش را بکنیم، می تواند موثر باشد بر تصمیمات ما. بطور مثال همین انتخابات ریاست جمهوری، آنانکه در ایران زندگی می کنند، به هنگام انتخابات به این فکر می کنند که چه کسی می تواند به مشکلات عدیده امروز آنها کمک کند. چه کسی می تواند قیمت گوشت را از ۵۰۰۰۰ تومان به مبلغ کمتری تقلیل دهد. چه کسی می تواند قیمتهای حیرت آور و بی سابقه میوه را کاهش دهد. چه کسی می تواند اجاره خانه را از رقمهای سرسام آور آزاد سازد. چه کسی می تواند از سقوط آزاد شهروندان به زیر خط فقر جلوگیری کند. چه کسی می تواند مشکل بیکاری را حل کند. چه کسی می تواند از رنج گرسنگی روزمره مردم بکاهد. چه کسی می تواند کودکان را از استثمارنجات دهد و به روزهای کودکی برگرداند. چه کسی می تواند ناامنی اجتماعی و سیاسی را پایان دهد. چه کسی…
مشکلات امروز آنهایی که در ایران زندگی می کنند آنقدر حیاتی است که مردم فقط به امروز خود فکر می کنند؛ امروزی که اگر از این فلاکت بیرون آید، شاید فردایی داشته باشد اندکی بهتر از این روز.
اما ایرانیانی که به دلایل متعدد جغرافیایشان تغییر کرده، نوع مشکلاتشان نیز با مشکلات مردمانی که در ایران زندگی می کنند، تفاوت دارد. آنها مرتبا بین حال و گذشته دررفت و آمدند. هر گاه که به ایران فکر می کنند بیش از آنکه خود را در شرایط امروز ایران قرار دهند، ناخودآگاه گذرشان به دیروز می افتد حال آنکه این اطراق کردن در گذشته چندان تاثیری در زندگی امروزشان ندارد. بطور مثال، اگر از او سئوال کنی که آیا در انتخابات شرکت می کند یا نه، نگاهی عاقل اندر سفیه به تومی اندازد و در جواب می گوید من پرنسیپ هایی دارم که به من اجازه چنین کاری را نمی دهد.
اما همین افراد به هنگام انتخابات در کشوری که زندگی می کنند، با دقت برنامه کاندیداها و شرایط جامعه ای را که در آن زندگی می کنند مورد توجه قرار میدهند ودقت می کنند که کاندیدای مورد نظرشان تا چه میزان امکانات رفاهی آنان را افزایش خواهد داد. تا چه میزان برنامه هایش به نفع مهاجرین است. وضعیت مالیاتها در برنامه او چگونه خواهد بود، رفاه اجتماعی چطور خواهد شد، آموزش و پرورش چه تغییراتی خواهد کرد. وضعیت اشتغال چگونه خواهد شد. بیمه های درمانی چه تغییراتی به نفع اقشار کم درآمد خواهد کرد. دولت آینده چه برنامه ای برای بهبود وضعیت کودکان و کهنسالان خواهد داشت. و موضوعاتی از این قبیل…
اما اگر در همین لحظات که او موشکافانه به محاسبه سود و فایده خود نشسته است، از ایران و انتخابات در ایران سئوال کنی، او از پرنسیپ ها و ارزشهایی که سالها بدان پایبند بوده، سخن به میان می آورد و در گذشته ی رنج آلودش بیتوته می کند و حاضر نمی شود حتی یک لحظه به ایران امروز و بحرانهای متعددش، از نگاه مردمانی که در میانه این گود هستند، نگاه کند و خود را جای آنها بگذارد.
…. ..
پانویس
۱ ـ ثار اسطوره ای است عربی، افریقایی که افراد قبیله ای را که فردی از آنها کشته شده به خون خواهی و انتقام دعوت می کند.