سرکیس نعوم
سخن مسئولان آمریکائی ظرف چند هفته گذشته مبنی بر هدف قرار دادن رهبران و اعضای حزبالله واکنشهای گستردهای را در لبنان و منطقه به دنبال داشت. این اظهارات با اینکه لبنانیها را به شدت از ادامه بحران و عمیقتر شدن آن نگران کرده است، ولی برای اپوزیسیون به رهبری حزبالله مفید بود چرا که از اظهارات مسئولین آمریکائی برای اثبات این نظریه استفاده برد که آمریکا با کمک برخی از جریانهای داخلی لبنان در صدد هدف قرار دادن لبنان و مقاومت اسلامی است.
آیا اظهارات جدید مسئولان آمریکائی به معنای تصمیمی جدی از سوی واشنگتن برای هدف قرار دادن حزبالله در لبنان از طریق نظامی است؟
منابع نزدیک به تصمیمگیران سیاسی در واشنگتن میگویند آمریکا هیچ تصمیمی مبنی بر چیره شدن بر حزبالله در لبنان یا خاورمیانه ندارد بلکه هدف از این سخنان آن بخشی از اعضای حزبالله است که به صورت شخصی یا با هماهنگی برخی گروهها و مؤسسات در عراق مشغول فعالیت هستند. به گفته مسئولین آمریکائی نحوه تعامل حزبالله با آمریکا و همپیمانانش در عراق درست به مانند گروههای تروریستی است و از دید آمریکا، حزبالله دیگر تفاوتی با القاعده نداشته و تهدید بزرگی برای امنیت عراق میباشد. به همین دلیل مسئولان دستگاههای امنیتی آمریکا چراغ سبز را برای کنترل بیشتر اعضای حزبالله در عراق دادهاند تا از این طریق اطلاعات بیشتری در مورد استراتژی آن به دست آورند. بر همین اساس، دستگاههای امنیتی آمریکا طرحهائی را برای مواجهه با حزبالله و دیگر گروهها در عراق به مورد اجرا گذاشتهاند به خصوص که این احتمال وجود دارد که جورج بوش تصمیم به حمله نظامی به ایران بگیرد چرا که مسئولان آمریکائی معتقدند در صورت هرگونه حمله نظامی به ایران، حزبالله در عراق به نفع ایران وارد عمل خواهد شد و نظامیان و غیرنظامیان آمریکائی در عراق را هدف قرار خواهد داد. محافل پیگیر آمریکائی میگویند در حال حاضر هیچ طرحی برای حمله به حزبالله در لبنان وجود ندارد مگر در شرایطی که ایران مورد حمله نظامی قرار گرفته و حزبالله بخواهد از لبنان به این حمله پاسخ دهد.
آیا این بدانمعنی است که جورج بوش تصمیم به حمله نظامی هوائی به ایران گرفته است؟ کسانی که با دقت پرونده اختلافات ایران و آمریکا را پیگیری میکنند به خوبی میدانند که هر دو کشور به سمت درگیری نظامی و موشکی در حال حرکت هستند و بسیار واضح است که این درگیری ظرف دو سال باقیمانده از ریاست جمهوری جورج بوش اتفاق خواهد افتاد. تکیه بر مخالفتهای کنگره با جورج بوش نیز در این زمینه تصوری اشتباه است چرا که اعضای کنگره قصد ندارند بوش را از حمله به ایران منع کنند بلکه تمام آنچه از بوش میخواهند ارائه دلایلی واضح و آشکار است که بتواند مردم را نسبت به نزدیک شدن ایران به دستیابی به کلاهک هستهای و مسئولیت تهران در کشته شدن صدها سرباز آمریکائی در عراق قانع کند و در این راستا یادآور میشوند مدارکی که بوش برای شروع حمله به عراق ارائه داد قانعکننده نبوده و در بسیاری از موارد عاری از صحت بود و این موضوع باعث شد تا آمریکا حمایت بسیاری از کشورهای دنیا و چه بسا خود عراقیها را از دست بدهد.
با توجه به آنچه که ذکر شد، منابع نزدیک به واشنگتن میگویند مسئولان آمریکائی در حال حاضر در بالاترین سطح آمادگی برای رویاروئی با ایران هستند و در این زمینه مدارک و شواهد واقعی و ملموس را گردآوری میکنند. گفته میشود که پرونده جنگ علیه ایران قبل از اجرا به صورت مخفیانه به داخل ایران درز داده خواهد شد تا واکنش تهران به این موضوع را بتوان بررسی کرد. در صورتی که ایران بار دیگر این موضوع را به چالش طلبید، آنگاه پرونده در معرض دید افکارعمومی قرار خواهد گرفت و چه بسا که این پرونده به شورای امنیت نیز ارائه شود تا پس از شانه خالی کردن ایران از اجرای قطعنامههای این شورا، اقدام نظامی در دستور کار قرار گیرد.
این سؤال مطرح میشود که آیا ایران به شکلی رفتار خواهد کرد تا خود را از ضربه نظامی حفظ کند؟ منابع آگاه نزدیک به واشنگتن معتقدند که ایران به خوبی از میزان دشواریهائی که در نتیجه حمله نظامی متحمل خواهد شد، آگاه است؛ ولی در هر حال مایل به تغییر روش خود به سمت اعتدال و میانهروی نیست. حمله نظامی میتواند ایران را سالها به عقب بازگردانده و پروژه هستهای آن را نیز برای مدتها دچار مشکل کند ولی در مقابل این حمله احتمالی میتواند حمایت مردمی در داخل ایران و کشورهای عربی و اسلامی را به دنبال داشته باشد و ایران از این موضوع میتواند در راستای هدف قرار دادن آمریکا و همپیمانان آن در خلیج فارس و شاید در تمامی جهان استفاده نماید ولی آنچه که ایران نمیداند این است که با شروع حمله نظامی دیگر هیچکس نمیداند که روند امور به چه سمتی حرکت خواهد کرد و چنین درگیری نظامی چه زمان و چگونه خاتمه خواهد یافت به خصوص که همراهی افکار عمومی با ایران با خوشحالی نظامهای حاکم بر کشورهای منطقه مواجه خواهد شد که به نوبه خود از حجم این همراهی افکارعمومی خواهد کاست.
النهار – 9 فوریه 2007