اثری از وانشا رودبارکی
چند سال پیش تصویری به عنوان چهره نوجوانی پیامبر اسلام در ایران انتشار یافت. بسیاری از مردم استقبال فراوانی از این تصویر کردند اما همزمان این سوال جدی هم مطرح بود که این تصویر از کجا آمده است؟ در پاسخ این سوال بارها شنیده شد که این تصویری است که بحیرای راهب در سفری که محمد به همراه عمویش ابوطالب به شام داشت، کشیده است. اما در سال ۲۰۰۴ و در یک نمایشگاه عکسی از دو عکاس به نامهای Lehnert و Landrock ریشه این پوستر مشخص شد و آن عکسی بود که Lehnert عکاس اهل جمهوری چک بین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ در تونس گرفته بود و سپس در اوایل دهه بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود. او در سال ۱۹۰۴ به تونس رفت و از آنجایی که Lehnret علاقه زیادی به مناظر طبیعی و ساکنان آنجا پیدا کرده بود مجموعه تصاویری را از آن کشور و مردمانش تهیه کرد. شرکت او به صورت تخصصی به چاپ تصاویر از مناظر زیبا در تونس و مصر میپرداخت و هزاران عکس و کارتپستال از این مناطق چاپ نمود.
Lehnert که در موسسه هنرهای گرافیکی وین تحصیل کرده بود، روابطی با اعضای جنشtپیکچورئالست ((pictorialist که عکاسی را به عنوان اثر هنری میدانستند، داشت. عکسهای Lehnert نه تنها بیابان، تپههای شن روان، بازارها و مناطق محلی تونس را نشان میداد بلکه شامل تصاویری از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سنی بین کودکی و نوجوانی و چهره ای بین زن و مرد داشتند هم می شد. این تصاویر معمولا مطابق سلیقه مشتریان اروپایی تهیه شده بود که تصویری وسوسه انگیز و وهمآلود از شرق داشتند.
یکی از این تصاویر همان تصویری است که بعدها با اندکی تغییر به عنوان چهره حضرت محمد عرضه شد. اصلاحاتی بر روی این تصویر انجام شده و مقداری از فریبندگی چهره نوجوان نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شد. شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها مقداری اصلاح شده است.
انتشار و دست به دست شدن تصاویر پیامبران، امامان و بزرگان دینی تاریخچهای طولانی دارد. زرتشتیان ایرانی تصاویر متعددی از پیامبر خود را در اختیار دارند و مردم هم به دفعات این تصاویر را دیدهاند. در میان مسلمانان هم مینیاتورهای زیادی که از جمله چهره امام حسین و حضرت عباس را نشان داده از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. این تصاویر آنقدر خریداری و دیده شده است که تبدیل به چهره این افراد در ذهن بسیاری از مردم شده است.
در مورد حضرت علی هم شاهد نشانههای از او در بین مردم هستیم. جز شمشیر دولبه معروف که به عنوان نمادی از ایشان به حساب می آید، سالها پیش تصویر مرد تنومندی که در حالت نشسته دست بر شمشیر دارد به عنوان تصویر حضرت علی در بین مردم منتشر شد.
در عرصه سینما و تلویزیون هم کودکان ایرانی بارها و بارها انمیشنها یا فیلمهای عروسکی از زندگی پیامبرانی چون حضرت ابراهیم را دیدهاند که چهره این پیامبران در آن به نمایش گذاشته شده است. طی چند دهه گذشته مخاطبان تلویزیون در ایران شاهد نمایش چهره پیامبرانی دیگر مانند حضرت موسی و عیسی هم بودهاند. چند سال پیش هم فرج الله سلحشور سریال یوسف پیامبر را ساخت که از تلویزیون دولتی ایران بارها پخش شد و تبلیغات فراوانی از طرف دستگاههای فرهنگی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد آن صورت پذیرفت. در این سریال چهره حضرت یوسف و برادرش و همچنین تصویر یعقوب نبی به نمایش درآمده است. همزمان با پخش این سریال برخی از چهرههای مذهبی به نمایش صورت یوسف پیامبر نقد وارد کردند اما علی رغم همه این انتقادها تلویزیون ایران به پخش این سریال ادامه داد و بعدها بارها آن را را بازپخش کرد.
حساسیت نسبت به نمایش چهره افراد مقدس مذهبی همیشه دیده شده است چنانکه وقتی سریال “مختارنامه” ساخته میشد برخی از مراجع شیعه به تصمیم نمایش دادن چهره حضرت عباس در این فیلم اعتراض کردند. این اعتراضها نتیجه داد و در نهایت تصویر ایشان از این سریال حذف شد. اخیرا و با نمایش محدود فیلم “رستاخیز” در جشنواره فیلم فجر، دوباره این اعتراضات با حجمی بیشتر شکل گرفت زیرا این بار در این فیلم نه تنها چهره حضرت عباس، که چهره افراد دیگری چون علیاکبر و علیاصغر هم به نمایش درآمده است. همین حساسیتها اکران عمومی و بدون سانسور این فیلم را با مشکلات فراوانی همراه کرده است تا جایی که مقامهای ارشد جمهوری اسلامی به این موضوع ورود کرده و درباره نحوه اکران عمومی آن اظهار نظر میکنند.
با این احوال سوالی که در ذهن بسیاری وجود دارد این است که چرا در حکومت جمهوری اسلامی در مورد نشان دادن چهرههای مذهبی شاهد سیاست “یک بام و دو هوا” هستیم؟ آیا شان و منزلت افرادی مانند عباس بن علی و علیاکبر بالاتر از پیامبرانی چون موسی و عیسی است؟ چگونه است که مردم بارها شاهد تصویرسازی چهره یوسف پیامبر بوده اند اما نمیتوانند بدون سانسور فیلم یا سریالی را که در آن چهره حضرت عباس نشان داده شده است را ببینند؟ آیا شرع مقدس در این مورد حساسیت ویژهای نداشته است یا اینکه شاهد حساسیت مستندات دینی بر روی بعضی از این افراد هستیم؟
آنچه که مسلم است مردم ایران با توسعه تکنولوژی، دسترسی راحتتری به آثار هنری تولید شده در کشورهای دیگر خواهند داشت. قبح نشان دادن چهره بزرگان دینی قرنهاست که در بسیاری از کشورهای غربی از بین رفته است. چه پیش از آن زمانی که مجسمه معروف داوود ساخته شد و چه طی قرن اخیر که در مورد زندگی بسیاری از این افراد فیلمهای متعددی ساخته شده است. بزرگان مذهبی و سیاسی ایران در بزنگاهی از تاریخ قرار گرفتهاند که باید تکلیف خود را با این قضیه روشن کنند. یا نظر مراجع و بزرگان تحول خواه دینی را به عنوان مبنای حرکت خود قرار دهند و یا اینکه همچنان در دایره دستورها و فتواهای گروهی از مراجع سنتی باقی بمانند. این همه در صورتی است که این پرهیزها و حساسیتها تنها ریشه مذهبی داشته و انگیزههای سیاسی در آن بی تاثیر باشد.