طی هفته های گذشته ضمن بررسی طیف های سیاسی معطوف به انتخابات، برخی کاندیداهای منتسب به اصول گرایان ـ– فارغ از اینکه این انتساب تا چه حد نمایاست ـ– از قبیل آقایان سعید جلیلی، کامران باقری لنکرانی، محمد باقر قالیباف، محسن رضایی و اسفندیار رحیم مشائی را بررسی کردم. در این هفته به سراغ یکی از کاندیداهای نزدیک به اصلاح طلبان، دکتر محمد رضا عارف می روم. هرچند اصلاح طلبان در کلام بزرگان خود و مهمترین آنها محمد خاتمی و اخیرا محمد موسوی خوئینی ها، هرگونه حضور یک نامزد اصلاح طلب را در شرایط فعلی برای انتخابات سال ۹۲ رد کرده اما برخی از آنان از جمله همین آقای عارف و کسانی مانند محمدعلی نجفی و اسحق جهانگیری، تلاش هایی برای بررسی شرایط و امکان حضور یا عدم حضور در انتخابات را آغاز کرده اند و حتی کمپین هایی هم در شبکه های اجتماعی در تایید و عدم تایید آنها برای حضور در انتخابات سال ۹۲ تشکیل شده است.
در سال ۸۷ و قبل از آنکه سید محمد خاتمی کاندیداتوری خود را برای انتخابات دهم ریاست جمهوری اعلام نماید، محمدرضا عارف، یکی از گزینه های مطرح درون جبهه اصلاحات برای نامزدی انتخابات بود. او در اواخر سال ۸6 با شعار دولت تفاهم ملی و طرح مسئله نجات، اعلام کاندیداتوری کرد و سیاست های کاری اش را هم به صورت اجمالی در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد اعلام نمود. عارف در بهار سال ۸۷ هم اعلام کرد که برای بررسی دستاوردهای دولت خاتمی و مقایسه آن با دولت احمدی نژاد حاضر است با افراد کابینه احمدی نژاد مناظره کند تا “زمینه لازم برای بررسی علمی و غیر شعاری هر دو رئیس جمهور فراهم شود”. یک سایت اینترنتی هم با عنوان دکتر محمدرضا عارف، اولین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم با شعار “یا علی مدد… همراه شو عزیز” تشکیل شد که بیانگر این دیدگاه دکتر عارف بود که کاندیدای ریاست جمهوری باید یک سال قبل از انتخابات، خودرا برای حضور در انتخابات آماده کند و در معرض نقد و پرسش قرار گیرد. دکتر عارف قصد داشت با این مقدمات خود را مهیای کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری کند، اما در همین حین که برای تهیه مقدمات کاندیداتوری آماده می شد، با اعلام کاندیداتوری خاتمی، به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی او معرفی و پس از کناره گیری خاتمی به نفع موسوی هم، دیگر وارد بازی انتخابات نشد.
دو سال پیش از آن، برای انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی هم که اصلاح طلبان قصد داشتند با لیست واحد شرکت کنند، محمدرضا عارف گزینه دوم اصلاح طلبان برای سرلیستی بود. او ابتدا منتظر ماند تا تکلیف نامزدی دکتر معین ـ– که در صورت اعلام کاندیداتوری، گزینه اول سرلیستی اصلاح طلبان بود ـ– مشخص شود و پس از عدم ثبت نام دکتر معین، دکتر عارف ثبت نام کرد. هرچند در هیاهوی تایید و رد صلاحیت در آن روزها، و در اعتراض به شورای نگهبان از کاندیداتوری استعفا داد. دکتر عارف البته در دولت دوم محمد خاتمی هم پس از آنکه دکتر معین، معاونت اولی خاتمی را نپذیرفت، به عنوان معاون اول انتخاب شد تا در حلقه نزدیک ترین بوروکرات های دور و بر خاتمی قرار گیرد و پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی هم در بنیاد باران، به ریاست هیات مدیره این بنیاد، که مجموعه ای از همکاران خاتمی در دولت وی را شامل می شود انتخاب گردد.
دکتر عارف پس از کناره گیری خاتمی در سال ۸۷ به نفع میرحسین موسوی، دیگر در جمع های سیاسی حاضر نشد و در حوادث بعد از انتخابات ۸۸ هم ترجیح داد سکوت کند و به همان عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام قناعت نماید. همین سکوت و عدم تایید موسوی هم باعث شد که این یزدی بوروکرات که گفته می شود مرجع تقلید وی آیت الله خامنه ای است، پس از سال ۸۸ در حلقه آنچه که “فتنه گر” نامیده می شوند، قرار نگیرد و حتی به سیاق برچسب زنی جناح راست، در زمره “بی بصیرتان” هم نباشد و منتظر سال ۹۱ گردد که با آغاز آن، زمزمه های کاندیداتوری اش هم در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی مطرح شود و خودش هم در مصاحبه ای با خبر آن لاین بر این موضوع تاکید نماید. هرچند که در این مصاحبه کاملا از پاسخ به سئوال هایی در مورد حوادث سال ۸۸ طفره می رود و در حالی به امید انتخابات ریاست جمهوری آینده است که در مورد انتخابات ریاست جمهوری گذشته، سکوت کردن و حرف نزدن را ترجیح می دهد.
از عارف در چند ماهه اخیر، دو نقل قول متضاد منتشر شده است. اولی در هماهنگی با خاتمی و اینکه تنها در صورتی وارد رقابت های انتخاباتی می شود که تایید آقای خاتمی را داشته باشد و دومی هم اینکه در هر شرایطی قصد دارد کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشد و حتی به دو میلیون رای هم قانع است (منبع، شنیده های نویسنده). این نقل قول دوم البته پس از آن است که آقای خاتمی با اعلام پیش شرط های انتخاباتی، تقریبا بر عدم کاندیداتوری اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تاکید کرد و گفت که ضرورتی ندارد اصلاح طلبان در انتخاباتی حاضر باشند که برای آنها محلی از اعراب وجود ندارد. در مورد این موضوع و عدم نسبت عارف با اصلاح طلبان، محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت هم گفته است که “کاندیداتوری او ربطی به اصلاح طلبان ندارد”.
هرچند در این میان، اصول گرایان خیلی تمایل دارند تا افرادی مانند عارف یا مهرعلی زاده که امکان پیروزی آنها در انتخابات ریاست جمهوری پایین است به نمایندگی از اصلاح طلبان وارد بازی انتخابات شوند تا پس از انتخابات مدعی گردند که اصلاح طلبان هم در انتخابات حاضر بودند اما شکست خوردند. بازی اصول گرایان برای انتخابات ریاست جمهوری حضور یک اصلاح طلب راضی ـ– افرادی در شکل و شمایل محمدرضا عارف ـ– است که انتخابات برای آنها فرصتی برای اثبات خود، اما شکست اصلاح طلبان است. هرچند صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، گفته باشد که اگر عارف در انتخابات شرکت کند، “دوم خرداد” تکرار خواهد گردید، اما کمتر کسی است که در میان اصلاح طلبان این ادعای آقای زیباکلام را جدی بداند و در این امر تردید داشته باشد که حضور عارف و امثال او به نوعی پروژه اعلام شکست اصلاح طلبی است. در اینجا توضیح داده ام چرا حضور اصلاح طلبان با کاندیدای حداقلی نظیر عارف، بزرگ ترین اشتباه اصلاح طلبان است.
برای دکتر عارف و با موضوع انتخابات ۴ صفحه در فیس بوک وجود دارد. اولین آن ائتلاف اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری است که پیش از این با عنوان “کمپین حمایت از دکتر محمدرضا عارف برای ریاست جمهوری” مطرح بود و سپس تغییر نام داد (احتمالا به دلیل موارد مطرح شده در انتقاد از کاندیداتوری عارف). این صفحه البته نسبت به مواضع سیاسی عارف، خیلی آوانگاردتر عمل می کند. عکس هایی از موسوی و کروبی، خبرهایی از سایت کلمه و روزنامه تک صفحه ای آن و البته گزارش جالبی از مقایسه عملکرد اقتصادی دولت خاتمی با احمدی نژاد. با اینحال این صفحه در تعیین نسبیت کاندیداتوری عارف با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، بیشتر از آنکه به بررسی توانایی های محمدرضا عارف بپردازد سعی کرده است از رابطه کاری میان عارف و خاتمی برای تبلیغ او استفاده کند. در این صفحه یک نظرسنجی هم گذاشته شده و این سئوال را مطرح کرده است که “در صورت عدم کاندیداتوری خاتمی، چه کسی را مناسب می دانید؟” در میان گزینه ها اسامی افرادی مانند عبداله نوری، سید حسن خمینی و محمدرضا خاتمی هم به چشم می خورند. این در حالی است که این سئوال پیش از این فقط حسن خمینی و محمدرضا عارف را به عنوان گزینه ارائه کرده بود. در بین مطالب منتشر شده در این صفحه، تاکید اصلی بر عدم توانایی قالیباف برای ریاست جمهوری، حالا یا به طریق شبیه سازی او با احمدی نژاد ـ– هر دو شهردار تهران بودند –ـ و یا با انتشار گزارشی در مورد شکایت تیم احمدی نژاد از قالیباف به دلیل انتشار یک فایل صوتی در سال ۸۷ است که البته با توهین به احمدی نژاد همراه بود. در این لینک، گزارش کامل تری از صفحات فیس بوکی کاندیداها را از جمله ضعف های قبلی این صفحه در تاکید بیش از حد بر نقش خاتمی ارائه کرده ام. ضمن اینکه نمی دانم به چه دلیل، اما این صفحه در فواصل زمانی زیاد به روز می شود و برخلاف صفحات نزدیک به قالیباف و رضایی که تعاملی هستند، در این صفحه و سایر صفحات مشابه نزدیک به عارف، رابطه دوسویه ای وجود ندارد.
مخالفان کاندیداتوری عارف در فیس بوک صفحه ای با عنوان تقاضا از دکتر عارف برای عدم شرکت در انتخابات ایجاد کرده اند که گفته می شود کار طرفداران قالیباف است و البته با توجه به مطالب منتشر شده در صفحه چندان بیراه هم نیست. به نظر هم می رسد عکسی که از عارف همراه با مشائی در این صفحه کار شده، در راستای همان تخریب عارف باشد. هرچند این صفحه این روزها دیگر چندان فعال نیست. به صفحات دکتر محمدرضا عارف و محمدرضا عارف در فیس بوک هم سری بزنید. اولی با یکی، دو تا عکس از خاتمی و عارف، تنها ۲۱ عضو دارد. اما دومی جالب است؛ حتی یک بار هم لایک نخورده است.
دکتر عارف برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ مزیت رقابتی ویژه ای ندارد، یا لااقل تاکنون نشان نداده است. او تنها بر رابطه اش با خاتمی تاکید دارد و اینکه همکاران او همیشه از هر دو جناح سیاسی کشور بوده اند. اما اینها به تنهایی برای حضور در انتخابات کفایت نمی کند. دولت “تفاهم ملی” هم که توسط او مطرح می شود یک ایده انتزاعی است و واجد شعارهای عینی نیست. عارف برای تبلیغات در شبکه های اجتماعی که می توانند نقش اتاق فکر و افکارسنج را ایفا کنند، برنامه مشخصی ندارد؛ برخلاف افرادی مانند جلیلی و قالیباف که حتی وبلاگ های استانی و شهرستانی برای هماهنگی کارها در استان ها دارند، از آقای عارف در این موارد چیز زیادی به جشم نمی خورد. در مصاحبه هایی هم که از او منتشر شده، در عین تلاش برای حضور در انتخابات، هیچ برنامه انتخاباتی ویژه ارائه نشده است. برای کسی که مدعی است در همیشه زندگی، هر کجا که بوده، شاگرد اول بوده، به نظر نمی رسد که بازی انتخابات به اندازه درس خواندن و شاگرد اول شدن آسان باشد. او این روزها به جای اینکه در میان جناح منتسب به خود برای حضور در انتخابات طرفدار داشته باشد، این مخالفان سیاسی اش هستند که او را به ثبت نام در انتخابات فرا می خوانند. شاید آقای عارف و مخالفان سیاسی اش در جناح اصول گرا چیزهایی می دانند که اصلاح طلبان از آن غافل مانده اند. آینده همه چیز را اثبات خواهد کرد.