به یاد قربانیان تیان-آن- من
سرمایه داری، بازار آزاد و حاکمیت قانون مهمترین پیش نیازها برای دموکراتیک شدن ساختار سیاسی و فرهنگی جوامع هستند. در واقع به عقیده ی بسیاری نظریه پردازان از برینگتون مور گرفته تا فریدمن و پزوورسکی، پایایی و نهادینه شدن دموکراسی در کشور ها ربط وثیقی با میزان نهادینگی سرمایه داری ِ قانون سالار و افزایش در آمد سرانه دارد، در این مورد مطالعات زیادی انجام شده است که اینجا مجالی برای طرح آنها نیست. (1) با این حال همانطور که فرید زکریا هم می گوید طی چند دهه ی آینده مهمترین آزمون در مورد ارتباط میان دموکراسی و سرمایه داری قانون سالار در چین به وقوع خواهد پیوست.
نتایج اصلاحات اقتصادی در چین حیرت آور بوده است، بین سالهای 1980 تا 2000 متوسط در آمد هر فرد چینی از 1394 دلار به 3976 دلار رسیده است، یعنی تقریبا ً سه برابر. حدود 170 میلیون نفر به بالای خط فقر آمده اند. زکریا همچنین معتقد است: اگر روند اصلاحات اقتصادی در چین به همین ترتیب پیش برود در دو دهه ی آینده کشوری ثروتمند با یک اقتصاد بازار به وجود خواهد آمد که با اقتصاد جهانی ادغام شده است. این تحول برای چین حیرت آور خواهد بود. اگر چین بخواهد توافقات خود را با سازمان تجارت جهانی به اجرا گذارد باید بالاجبار شفافیت، پاسخگویی و انضباط بازار را در حوزه های وسیعی از اقتصاد داخلی خود حاکم کند. ورود چین به سازمان تجارت جهانی احتمالا تحولی کند ولی تکان دهنده خواهد بود (2).
با این حال چین مطلقا ً غیر دموکراتیک اداره می شود و حقوق بشر خصوصا ً آزادی بیان و عقیده به نحو گسترده و فزاینده ای در آن نقض می شود. عملا هیچ حزب و رسانه ی مخالفی در این کشور وجود ندارد و سانسور، فیلترینگ و سرکوب سیاسی به نحو شدیدی علیه ناراضیان چینی اعمال می شود. در واقع حزب کمونیست هنوز هم کشور را به لحاظ سیاسی کم و بیش به همان سبک پیشین اداره می کند(هر چند با اجرای تئوری سه جانبه ی “جیانگ زمین” و اجازه ی عضویت تجار و سرمایه دارن در حزب کمونیست حرکتهایی جهت توسعه ی سیاسی نهادهای حاکم انجام شده است)، اصلاحات در اقتصاد تا کنون گشودگی فضای سیاسی را به دنبال نداشته است این باعث شده برخی این گزاره که لیبرالیزاسیون اقتصادی منجر به تحول دموکراتیک می شود را زیر سئوال ببرند. اما نکته اینجاست که اقتصاد چین هنوز به اندازه ی کافی لیبرالیزه نشده است. چین هنوز کشوری نسبتا ً فقیر و توسعه نیافته با یک بورژوازی کوچک است،اما در واقع رهبران کمونیست چین ضمن لیبرالیزه کردن اقتصاد - خودآگاه یا نا خود آگاه- پایه های اقتدار حزب کمونیست را تضعیف می کنند، آنها تاکنون در مهار تحولات سیاسی موفق بوده اند اما اگر لیبرالیزاسیون اقتصادی ادامه یابد ناچار لیبرالیسم سیاسی هم از در وارد خواهد شد. تبدیل شدن چین به یک “لیبرال دموکراسی” بزرگترین موفقیت برای دنیای آزاد خواهد بود، این شاید خیلی خوش بینانه به نظر برسد ولی تجربه موید این خوش بینی است،دنیای آزاد باید به چین فرصت دهد و در عین حال این کشور را برای رعایت بیشتر حقوق بشر و حرکت به سوی گشودگی سیاسی تحت فشار قرار دهد.
کمکهای تسلیحاتی چین به ارتش سودان و اهمال در مورد مسائل مربوط به جنایات روی داده در دارفور، سرکوب ناراضیان سیاسی و محدودیت شدید آزادی بیان و عقیده در کنار عملکرد دولت چین در قبال اعتراضات مردم تبت و وضعیت نامناسب حقوق کارگران(حقوق کار) از جمله مسائلی است که سازمانهای بین المللی و دولتهای غربی باید در مورد آنها با دولت چین گفتگو کنند یا این دولت را تحت فشار قرار دهند. در واقع دنیای آزاد باید با ترکیب ماهرانه و پیچیده ی نرمی و تندی ، تشویق و تنبیه ، گفتگو و فشار سیاسی، تعامل و تقابل چین را به سوی رعایت بیشتر قواعد حقوق بشر سوق دهد. برگزاری المپیک در چین، اعتراض گسترده ی سازمانها و گروههای حقوق بشری و حتی اتحادیه های سیاسی متشکل از دولتها به نقض حقوق بشر در چین و در عین حال حضور برخی از برجسته ترین رهبران سیاسی غرب در افتتاحیه ی المپیک در واقع تصویری است از همین سیاست پیچیده و ترکیبی.
چین در مسیر درستی گام بر می دارد: حرکت به سوی اقتصاد آزاد و حاکمیت قانون و از آنجا به سوی دموکراسی. روزی فرا خواهد رسید که نه تنها سالگرد کشتار وحشیانه ی دانشجویان در میدان تیان-آن-من با شکوه و در آزادی کامل برگزار شود بلکه آزادی و دموکراسی که خواست این دانشجویان مقتول بود به نحوی نهادین و غیرقابل بازگشت در چین حاکم شود. تراژدی تیان- آن ـ من سرانجام فرجام خوشی خواهد یافت؛ شاید روزی یکی از همین سالگردهای واقعه ی تیان-آن-من نقطه ی آغاز جنبشی شود که لیبرالیسم سیاسی را در کنار لیبرالیسم اقتصادی حاکم کند و ماباقی میراث شوم کمونیسم را در این کشور جارو کند.
پی نوشتها:
1- از جمله ی این مطالعات می توان به منابع زیر اشاره کرد:
- کتاب بسیار مهم ریشه های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی نوشته ی برینگتون مور و ترجمه ی حسین بشیریه
- موج سوم دموکراسی نوشته ی ساموئل هانتینگتون ترجمه ی احمد شهسا
- درک دموکراسی:رویکردی بر انتخاب عمومی(تحلیل اقتصادی نهادهای سیاسی) نوشته ی جیمز پاتریک گانینگ ترجمه ی محسن رنانی و محمد خضری
- دموکراسی و توسعه نهادهای سیاسی و بهزیستی در جهان، 1950 – 1990 نوشته ی آدام پروورسکی ترجمه ی جغفر خیرخواهان
2- آینده ی آزادی، فرید زکریا،ترجمه ی امیر حسین نوروزی صفحه ی 93