سخنگو، مسئله، راه حل

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

چهارسال قبل

سخنگو: صلاحیت هاشمی رد شد

مردم: برای چی؟ ایشان که رئیس جمهور سابق بود، چرا صلاحیت رئیس جمهور سابق را رد کردید؟

سخنگو: ریاست جمهوریش تو حلقمان، فقط ایشان پیر شده بود، رد صلاحیت کردیم که خسته نشود.

مردم: شما هاشمی را بخاطر دفاع از جنبش سبز رد صلاحیت کردید، چرا؟

سخنگو: اصلا ربطی ندارد، جناب هاشمی از فتنه گران نیست، فقط چون پیر شده بود رد صلاحیت شد.

مردم: حتما بچه هایش را هم چون پیر شده بود، زندانی کردید، یعنی این از جنتی هم پیرتره؟

سخنگو: مسئله فرزندان ایشان ربطی به ایشان ندارد، ما حساب کردیم دیدیم ایشان خیلی خسته می شوند.

مردم: ایشان این همه خدمت کرد به اقتصاد کشور، برای چی رد صلاحیتش کردید؟

سخنگو: اتفاقا خدمات سازندگی ایشان توی حلق آقای جنتی، ولی بخاطر کهولت رد صلاحیت شد….

چهار سال بعد

سخنگو: رد صلاحیت هاشمی بخاطر کهولت سن نبود

مردم: البته حق داشتید ایشان را بخاطر کهولت سن رد صلاحیت کنید، همین آقای جنتی هم پیر شده.

سخنگو: رد صلاحیت ایشان بخاطر کهولت سن نبود، ایشان در دوره ریاست جمهوری اش خیانت کرد….

مردم: اتفاقا خوب کردید پیرمرد را رد صلاحیت کردید، مثلا همین هشتاد درصد خبرگان هم پیر هستند…

سخنگو: موضوع ردصلاحیت ایشان پیری نبود، ایشان از سران فتنه بود و ما هرگز از این نمی گذریم…

مردم: اتفاقا همین پیرمردها باعث می شوند کشور کهنه شود، بهترین کار رد صلاحیت پیرمردهاست.

سخنگو: ما با پیر بودن مشکل نداریم، ایشان سالها به اقتصاد ایران خیانت کرد و نابودش کرد.

نتیجه گیری اخلاقی: رقاص خوب رقاصی است که با ساز هر سخنگویی برقصد، مگر اینکه کهولت سن داشته باشد و نتواند برقصد.

کمکهای مالی، کمکهای جنسی

می گویند “برای کسی تب کن که واسه ات بمیره.” بیا! بعد از یک عمر که تیم های ورزشی و ورزشکاران ایرانی برای حمایت از فلسطین از مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی خودداری کردند و از مدال های قهرمانی صرف نظر کردند، حالا فلسطین مسابقه فوتبال در برابر ایران را لغو کرد. البته به ما که چیزی نگفتند، ولی یه دفعه می بینی دلیل شان همین بوده که ایران چرا دارد با اسرائیل می جنگد؟ یا بدتر اینکه چرا ایران با اسرائیل نمی جنگد؟ از طرف دیگر ابومرزوق عضو ارشد دفتر سیاسی حماس گفت که روابط ایران و حماس به روال طبیعی خودش برمی گردد. البته توضیح نداد که منظورش از روال طبیعی همین روالی است که همیشه قطع می شد و رابطه حماس و ایران خراب بود؟ یا اینکه دو ماه رابطه خوب می شود، بعد که مقادیری حمایت مالی صورت گرفت، دوباره بقول کرمانی ها “همو خر سیا، راه آسیا”. ابومرزوق گفته که ایران وعده داده که کمک های مالی به حماس را از سر بگیرد. ظاهرا قرار است بعد از اینکه کمک های مالی ایران از سر گرفته شد، خالد مشعل یک نگاه زیرچشمی به خامنه ای بیاندازد و مقادیری عشوه نثارش کند. یاد آن حج خانوم اصفهانی افتادم که به شوهرش اصرار می کرد که برایش النگوی طلا بخرد و شوهرش هم می گفت: “گرونس، نمی شد.” زن هم عشوه گرانه در کمال شصت سالگی می گفت: “ شوما بخرین، من جبران می کونم.” حالا هم قرار است اول ایران کمک های مالی را به حماس بدهد، تا بعد حماس مثل حج خانوم کمک های جنسی را پس بدهد. یعنی اگر یک هزارم این بذل و بخشش را حکومت ایران با مردم خودش داشت، نیازی به هیچ کسی دیگر در دنیا نداشت.

باید، نباید، باید، نباید، باید

یعنی من کشته این اظهار باید و نباید های نبی حبیبی هستم، یعنی آدم حالش جا می آید وقتی می بیند کسی به این زیبایی خزعبلات بدون حساب و کتاب را با این نظم دقیق و حساب مشخص می گوید. چون کلا در طول تاریخ دو گروه وجود دارند، یک گروه مزخرفات بدون نظم می گویند که خیلی به آدم نمی چسبد، ولی عده ای هستند که ساعتها و بلکه روزها و ماهها برای گفتم انواع صنایع شعری برنامه ریزی می کنند و به همین دلیل وقتی صادر می کنند می چسبد. همین آقای نبی حبیبی، حلقه گمشده احزاب سیاسی در ایران و رابط داروین با حزب موتلفه گفته که: خاتمی باید با انتشار بیانیه از فتنه گران اعلام برائت کند.

ما: یعنی اگر اعلام برائت کند، می تواند در انتخابات بعدی نماینده مجلس یا رئیس جمهور بشود؟

اون: اصلا! ایشان همین که زنده است شانس آورده، ولی باید اعلام برائت کند.

ما: یعنی اگر اعلام برائت کند، می تواند وارد قدرت شود؟

اون: اصلا، ایشان اشتباهات بزرگی کرده، اعلام برائت باید بکند، ولی حتی در صورت اعلام برائت هم حق فعالیت سیاسی ندارد.

ما: یعنی اگر اعلام برائت کند، می تواند حزب تشکیل بدهد؟

اون: امکان ندارد، اگر اعلام برائت کند و حزب تشکیل بدهد، همه اعضایش را دستگیر می کنیم.

ما: یعنی اگر اعلام برائت کند، می تواند سفیر ایران در فرانسه بشود؟

اون: هرگز، ایشان برای هیچ مسئولیتی صلاحیت ندارد.

ما: یعنی اگر اعلام برائت از فتنه گران بکند، می تواند مسئول بیت رهبری بشود؟

اون: ایشان حتی اگر اعلام برائت از فتنه گران بکند هم خیانتش محرز است.

ما: حالا ایشان باید از کی اعلام برائت کند؟

اون: از فتنه گران، از سران فتنه گران، از موسوی، رهنورد، کروبی، میردامادی، تاج زاده….

ما: جرم این افراد چیست؟

اون: جرم همه این افراد این است که پیرو خاتمی بودند و اگر از خاتمی اعلام برائت نکنند، به جرایم شان رسیدگی می شود و حتی ممکن است بدجوری تکه تکه شان کنیم….

نتیجه گیری اخلاقی اول: خاتمی باید از افرادی اعلام برائت کند که اتهام شان این است که به او وابسته هستند و زمانی این اتهام رفع می شود که آنها از خاتمی اعلام برائت کنند…

نتیجه گیری اخلاقی دوم: شما باید اعلام برائت کنید و حیثیت تان را از دست بدهید بدون اینکه هیچ فایده ای داشته باشد، یعنی چرا این آقایان آی کیو در حد نیوتن سه ثانیه قبل از باز کردن دهان، عقل شان را به کار نمی اندازند؟

بابک زنجانی، یک پدیده ایرانی

یعنی بابک زنجانی کلا شاخص اقتصاد و سیاست ایران است. از ماه شهریور تا ماه بهمن یک میلیون نفر از ملت یک مجموعه کارهایی می کنند که باعث می شود حکومت تغییر کند، بعدا ۸۰ میلیون نفر ۳۷ سال زور می زنند که آن غلطی که آن یک میلیون نفر در آن چهارماه کردند جبران کنند و نمی شود.

صد نفر دانشجو، به مدت یک ماه قاط می زنند، برای رقابت با چپ ها و لیبرال ها و تندروها و میانه روها صمیمانه از دیوار یک سفارت بالا می روند، بعد، 35 سال طول می کشد تا ده هزار دیپلمات، با هزار دروغ و دغل و با هزار بازی و کوتاه آمدن، بعد از نابودی زندگی دهها میلیون نفر آدم، سوراخی را که با بالا رفتن از دیوار سفارت ایجاد شده پر کنند و نمی شود که نمی شود.

یا مثلا همین بابک زنجانی، بهار وارد سیستم احمدی نژاد شده، تابستان حوضچه های نفتی کشور شده حوض خانه باباش، پائیز هفتاد بانک و سه شرکت هواپیمایی تشکیل داده و دو تن طلای ناب محمدی از آفریقا آورده اروپا و آورده آسیا و داده به ترکیه، زمستان هفتاد دور تحریم را دور زده و مشکلات کشور را شونصد برابر کرده و بهار سال بعد هم دستگیر شده. حالا دو سال است که می خواهند غلطی که در عرض دو ماه کرده بود اصلاح کنند و نمی شود. پورمحمدی برای دو هزارمین بار اعلام کرده که موفقیتی در جمع آوری اموال بابک زنجانی نداشتیم.