عراق در همسایگی ایران دستخوش تحولات کم سابقهای شده است. حمله گروه داعش و گروههای حامی آن به مواضع ارتش و تصرف شهرهایی مانند موصل و تکریت، از هفتهها پیش، عراق در خاورمیانه ملتهب را به یکی از ناآرامترین کشورهای جهان تبدیل کرده است.
تحولات این کشور از دو منظر برای ایران حائز اهمیت است. عراق بعد از صدام یکی از اصلیترین متحدان ایدئولوژیک و استراتژیک واز جمله کشورهای پر اهمیت سیاسی، اقتصادی برای جمهوری اسلامی بوده وایران همواره نقشی تعیین کنده در تحولات بغداد داشته است. اما اهمیت دیگر این تحولات برای ایران را باید در تاثیراتی جست که احتمال استقلال کردستان عراق بر کردهای ایران بر جای خواهد گذاشت.
احتمال تجزیه عراق و فرضیه استقلال کردستان از این کشور در شرایطی مطرح شده که ارتش عراق به دنبال حمله اسلامگرایان افراطی، شهرهای محل مناقشه میان کردها و بغداد را تخلیه کردند تا بدینترتیب بدون خشونت و درگیری نظامی، کنترل کامل این شهرها و در میانشان شهر استراتژیک کرکوک، به دست حکومت اقلیم کردستان بیفتد.
به دنبال این اتفاقات، مقامات کرد در رسانههای “جریان اصلی” به صورت تدریجی از تاکید بر حق تعیین سرنوشت به سمت طرح مساله استقلال کردستان پیش رفتند. تا آنجا که مسعود بارزانی در مصاحبه با بیبیسی صراحتا اعلام کرد هدف کردهای عراق استقلال است و در این راستا احتمالا در ماههای آینده همهپرسی برگزار خواهند کرد.
ایده استقلال کردستان در گرو عوامل پیچیده داخلی، منطقهای و جهانی است و تحقق آن، احتمالا علاوه بر دخالت مستقیم مردم در تعیین سرنوشتشان، به نگرش کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی وابسته خواهد بود. اما آنچه به نظر واضح میآید، از بینرفتن قبح سخنراندن درباره استقلال کردستان است؛ امری که در گذشته خط قرمز کشورهای بزرگ منطقه و قدرتهای جهانی بود.
اکنون وضعیت در راستای منافع کردها تغییر کرده و در صورتی که از گزند داعش در امان بمانند، چه در عراق و چه مستقل از این کشور، جایگاه به مراتب قدرتمندتری از گذشته خواهند داشت.
با این مقدمه میتوان پرسید تاثیرات تحولات کردستان عراق در کوتاه مدت و بلند مدت بر کردهای ایران چه خواهد بود؟ آیا چنانچه در برخی از تحلیلها آمده، تجزیه عراق و استقلال کردهای این کشور، میتواند به انگیزهای برای رفتن کردهای سایر کشورها از جمله ایران به سمت و سویی مشابه تبدیل شود؟ رویکرد جمهوری اسلامی به این تحولات چگونه خواهد بود و استقلال کردستان با چه واکنشهایی از سوی این حکومت روبرو خواهد کرد؟
روابط درونی کردها
کردهای سراسر دنیا که عمده آنها ساکن چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه هستند در طول تاریخ از یک ساختار اجتماعی، فرهنگی و گاها سیاسی یکسانی برخوردار بوده و جامعه کرد نیز در هر یک از این کشورها با وجود ویژگیهای سیاسی نسبتا متفاوت، به لحاظ محتوا و نحوه طرح مطالبات، تعلق خاطر ویژهای به هویت کلیتر “کردی” داشتهاند.
با مرور تاریخ مبارزات کردها در هر یک این کشورها میتوان به راحتی به ارتباط و نزدیکی احزاب و جریانهای سیاسی به یکدیگر پیبرد. برای مثال، ملا مصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی که اینک سرنوشت کردستان عراق به نوعی در گرو تصمیم او قرار گرفته، زمانی در جمهوری کردستان، از یاران قاضی محمد و فرمانده کل نیروهای نظامی بود. عمر شیخ موس، از سیاستمداران با سابقه کردستان سوریه، یکی از اعضای هیات موسس حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی و بخشی از مبارزه کردهای عراق بود.
علاوه بر این، احزاب کرد جملگی از گذشته تا کنون با وجود اختلاف در مشی مبارزه، در اتباط تنگاتنگی با یکدیگر بوده و بر سر مطالبه حقوق جمعی و فردی کردها، مانند حق تعیین سرنوشت، حق تحصیل به زبان مادری، حق حیات، حق مشارکت سیاسی و… توافق نظر داشتهاند.
همچنین به دنبال سقوط صدام حسین و تقویت حکومتِ تا آن زمان خودمختار کردستان عراق، حرکت این منطقه به سمت توسعه سیاسی و اجتماعی و فراهمشدن فرصتهای شغلی و امکان فعالیت فرهنگی و سیاسی، شمار زیادی از کردهای دیگر کشورها به اربیل و سلیمانیه سرازیر شدند تا از امکانات سرزمینی که به لحاظ نمادین خود را از آن جدا نمیدانستند، بهره ببرند.
از طرفی اقلیم کردستان عراق، از دستکم دو دهه قبل میزبان، تشکلهای سیاسی کرد مخالف حکومتهای ایران و سوریه بوده و از این طریق برغم مخالفت حکومتهای منطقه، بخش مهمی از امکان بقای آنها را فراهم کرده است.
گرچه هیچگاه همه احزاب کرد نتوانستهاند به صورت نظاممند حول یک برنامه سیاسی مشخص جمع شوند، اما سال گذشته در حین تدارکات برای برگزاری “کنگره ملی کرد” که ناکام ماند، تقریبا همه احزاب و تشکلهای کرد از سراسر جهان در جلسات آمادهسازی این کنگره گردهم آمدند.
این عوامل که در مجموع اهمیت ویژه تاثیرات متقابل تحولات سیاسی اجتماعی کردها در کشورهای مختلف بر یکدیگر را نشان میدهد، ضرورت ارزیابی تاثیرات کردستان عراق بر کردهای ایران را دو چندان میکند.
کردهای ترکیه و عراق؛ کردستان ایران
احتمالا نزدیکترین ارجاع تاریخی برای بازخوانی تاثیرات متقابل تحولات مربوط به کردها سوم اسفند ۱۳۷۷ در سنندج است. اندک زمانی پس از بازداشت عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کردستان پکک در پایتخت کشور کنیا، شهرهای کردستان ایران دستخوش اعتراضات و راهپیماییهای گستردهای شد؛ اعتراضاتی که به شدت سرکوب و در خلال آن علاوه بر بازداشتهای فلهای، تعداد زیادی نیز کشته شدند.
این رویداد به مرور منجر به تاسیس پژاک حزب حیات آزاد کردستان و در کنار برخی عوامل دیگر، بانی یک خانهتکانی عمده در فضای سیاسی کردستان ایران شد. کومله و دمکرات، دو حزب عمده کرد [تا آنزمان]، فصل جدیدی از فعالیتهایشان را آغاز کردند. مطبوعات کردی هم به موازات تحولات اصلاحطلبانه سراسری، به رونق افتاد و باب دیگری به روی فعالیتهای فرهنگی، مدنی و سیاسی گشوده شد.
در نقطه عطفی دیگر، انتخاب جلال طالبانی، سیاستمدار پرآوازه کرد به عنوان نخستین رئیس جمهور عراق پس از صدام، باعث به راه افتادن موجی از شادی و خوشحالی کردها در نقاط مختلف شد. در برخی شهرهای بزرگ کردستان ایران نیز مردم با حضور در خیابانها و توزیع گل و شیرینی، رقص و پایکوبی، رسیدن “مام جلال” به قصر” سلام” در بغداد را جشن گرفتند. این جشنهای فاقد مجوز در برخی نقاط، ابعادی اعتراضی گرفت و با شعارهایی علیه جمهوری اسلامی همراه شد.
بازگشت کردها به صحنه سیاست عراق پس از حدود یک دهه رویگردانی کامل حکومت مرکزی، با ریاست جمهوری طالبانی و نقش پر اهمیت او در بازیهای دیپلماتیک خاورمیانه پس از مهاجرت دستهجمعی کردهای عراق در سال ۱۹۹۱، بار دیگر کردها را به کانون توجه برگرداند.
عمومیشدن استفاده از کانالهای ماهوارهای، تاسیس دهها شبکه کردی در اقلیم کردستان عراق و تسهیل رفت و آمد کردهای ایران به این منطقه تاثیرات بسزایی در افکار عمومی کردستان ایران بر جای گذاشت. در تابستان ۸۴ چند ماه پس از انتخاب طالبانی به عنوان رئیس جمهور و سرعت گرفتن تحولات فرهنگی در کردستان ایران، این منطقه به دنبال مرگ شوانه سید قادر توسط نیروی انتظامی، برای هفتهها نا آرام و ملتهب بود و تعدادی نیز در شهرهایی مانند سنندج و سقز کشته شدند.
با اتکا به چنین مصادیقی و با توجه به تحولات اخیر کردستان عراق که تا مرز استقلال پیش رفته به نظر میرسد باید منتظر تاثیرات دولت احتمالی کردستان یا یک کردستان مستقل تر از حکومت مرکزی بر کردهای ایران باشیم.
انتخاب کردهای ایران
هر بحثی در این رابطه را باید با تاکید بر این واقعیت آغاز کرد که فضای کردستان ایران بر خلاف سالهای بازداشت اوجالان و رئیس جمهوری طالبانی، فضایی به لحاظ سیاسی پویا نیست. گرچه احزاب کرد مخالف جمهوری اسلامی از فعالیت باز نمانده و برای مثال در سالهای بعد از انتخابات ۸۸ نشان دادهاند که میتوانند در مواردی بر فضای جامعه کردستان تاثیر بگذارند، اما در نهایت موفق نشدهاند رابطه مردم با امر سیاسی را عمومی و سیاست را به مساله و چالش اصلی جامعه کردستان تبدیل کنند.
گروه اصلاحطلبان کرد هم که بعد از انتخابات ۸۸ رفته رفته قدرت سازماندهی خود را از دست داد، درحال حاضر از جایگاه تاثیرگذاری در جامعه برخوردار نیست. آخرین تقلای آنها برای سهمگیری از دولت روحانی، تاکنون چندان نتیجهبخش نبوده و سطح مطالباتشان هم همچنان از مرز اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی فراتر نرفته است.
به طور خلاصه میتوان گفت کردستان ایران در شرایط انتخاب قرار ندارد. در حال حاضر هیچ چتر مناسب و فراگیری هم وجود ندارد که واکنش کردهای ایران به تحولات کردستان عراق را در صورت نیل به استقلال “تاریخی”، سازماندهی کند.
جناحهای مختلف حاکمیت هم نشان دادهاند که در نگاه استراتژیک به کردستان اختلافنظر چندانی ندارند. در همه دولتها، به شمول دولت روحانی، فعالان سیاسی کرد در معرض خطر اعدام قرار داشتهاند. هزینه فعالیتهای سیاسی و مدنی بالا بوده و فعالان این عرصهها به صورت مداوم تحت فشار، باز داشت محاکمه ناعادلانه و احکام سنگین قضایی بودهاند.
انباشت مطالبات و فضای امنیتی
واکنش کوتاهمدت احتمالی کردهای ایران به تحولات اخیر ممکن است در صورت پیشروی دستاوردها، در حد شادی و جشنهای اجتماعی و فردی باقی بماند، اما ادامه وضعیت تبعیض آمیز کردها در سایه چنین تحولاتی همیشگی نخواهد بود. استقلال کردستان به مرور موجب همبستگی بیشتر احزاب کرد ایرانی و احتمالا دگردیسی آنها خواهد شد.
دستکم در کوتاه مدت قابل تصور نیست کردهای سایر کشورها بخواهند برای تاسیس کردستانی بزرگ به کردستان احتمالا مستقل عراق بپیوندند اما تشکیل دولت کردی در نازلترین سطح خود، به افزایش مطالبات کردهای سایر کشورها و به ویژه ایران منجر خواهد شد؛ مطالباتی که اگر در سایه یک سازماندهی نیرومند سرریز شود، ممکن است حکومت ایران را با چالش جدی روبرو کند.
جمهوری اسلامی از هم اکنون به دلیل شرایط بحرانی کشور همسایه، تدابیر امنیتی شدیدی در مرزها به ویژه مرزهای غربی که محل سکونت کردها هستند اتخاذ کرده است. در صورت بقای داعش در عراق، ایران احتمالا علاوه بر کردستان با شهرهای تحت کنترل اسلامگرایان افراطی نیز هم مرز خواهد بود و از این جهت پیشبینی عقب نشینی نیروهای سپاه و ارتش در مرزها تا مدتها قابل تصور نیست؛ وضعیتی که ممکن است فضای کردستان را بیش از پیش امنیتی و نظامی کند.
تهران تا کنون بر دفاع از تمامیت ارضی عراق و مخالفت با تجزیه این کشور تاکید و با تاسیس دولت کردی مخالفت کرده است. بر این اساس به نظر نمیرسد استقلال احتمالی کردستان عراق منجر به افزایش حقوق کردهای ایران شود. ایران کشوری با تنوع های مختلف است و بعید به نظر میرسد دولتمردان جمهوری اسلامی بخواهند حقوق جداگانهای به کردها اعطا کنند؛ حتی اگر این حقوق باج برقراری آرامش در مرزها باشد.