در پی سخنرانی آقای احمدی نژاد در روز قدس و بیان این جمله که “برخی افراد در ایران بی خودی در مسئله هسته ای دخالت می کنند”. ( اعتماد ملی – شنبه 14/7/86)، آقای روحانی در جمع اعزای حزب اعتدال و توسعه بیانات مهمی ایراد فرمودند که مورد توجه بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت.
ایشان فرمودند: “دوران مسئولیت های همه ما زود گذر است. کشور، ملک طلق کسی نیست. احساس مالکانه داشتن نسبت به مردم و کشور بزرگترین مشکل و درد بی درمان جامعه ما است. منافع و مسائل ملی مربوط به همه ملت است و همه باید مسئولیت خود را در باره آن انجام دهند. نمی توان یک مسئله مهم ملی را تنها به یک گروه و یا چند نفر سپرد. باید از نظرات، اندیشه ها و کمک دیگران هم استفاده کرد.” ( اعتماد ملی – پنجشنبه 19/7/86)
هشدار های جدی آقای روحانی در مورد قرار گرفتن ایران در شرایطی خطیر و یکی از گردنه های مهم تاریخی و همچنین در خواست ایشان در مورد ایجاد محیطی تا در آن برای یاری رساندن و مشارکت افراد جهت حل مشکلات ممنوعیتی وجود نداشته باشد، بسیار مهم و حیاتی است. ولی باید از منظری دیگر هم این مطلب مورد مداقه قرار بگیرد. و آن این که مراد آقای روحانی از “دیگران” چه کسانی است؟ آیا مقصود آحاد ملت ایران است یا این که دیگرانی که در دایره حکومت و چهارچوب هیئت حاکمه جمهوری اسلامی هستند ولی در مواضعی متفاوت از آن چه رئیس جمهور بیان می کنند، قرار می گیرند؟
اگر طرح این موضوع رویکردی عمومی دارد و در این “دیگران” گروهی بر دسته ای دیگر برتری ندارد جای بسی خوشبختی است. در عین حال طرح موضوغ با این هدف سوالاتی را با خود به همراه دارد. آیا آقای روحانی به خاطر می آورد روزی را که شورای عالی امنیت ملی، که خود ایشان یکی از اعضای موثر آن بوده و هستند، رسانه های عمومی را از ورود به مساله هسته ای منع کردند؟ آیا در آن دوران، شورای عالی امنیت ملی و اعضای آن از جمله آقای روحانی به این نتیجه رسیده بودند که از سایر هم میهنانشان میهن پرست تر و فهیم تر هستند؟ یا تصور می کردند در این مساله ملی، که می تواند در صورت عدم مدیریت صحیح نتایج فاجعه باری را برای کشور به همراه داشته باشد، ملت ایران محرم نیستند؟ حالا امروز چه اتفاقی افتاده است که باید “دیگران”، اگر مقصود عموم جامعه باشد، از اعضای ناظر در این بازی سرنوشت ساز به اعضای حاضر و بازیگر تبدیل شوند؟
پاسخ به سوالات فوق را می توان در امتداد سخنرانی ایشان یافت. “روحانی یکی از راه های خروج از مشکلات داخلی و بین المللی را مشارکت فعال مردم در انتخابات دانست و اضافه کرد : این امر دشمن را مایوس می کند و فشار ها را کاهش می دهد. مشارکت مردم پای صندوق های رای باعث استحکام نظام، تقویت مشروعیت جمهوری اسلامی و امیدواری بیشتر و نا امیدی دشمنان است”.( اعتماد ملی – پنجشبه 19/7/86)
شاید از مجموعه کلام فوق و آن چه تا امروز بر این کشور گذشته است، این برداشت نادرست نباشد که مقصود از “دیگران” همان هایی باشند که در داخل چهار چوب حکومت قرار می گیرند و مشارکت مردم فقط بر سر حضور سر صندوق های رای اهمیت داشته باشد. به بیان دیگر حاکمیت باید فرصت بازی را در اختیار همه گروه های حاضر در حکومت قرار دهد تا از این راه مردم به پای صندوق های رای کشیده شوند و پس از انجام وظیفه ملی خود به خانه ها باز گشته، کار را به کاردان بسپارند و خود بار دیگر به عضوی ناظر بر سرنوشت خویش بدل گردند.
حتی اگر این برداشت درست باشد و طرز تلقی آقای روحانی از “دیگران” گروه های شریک در حاکمیت باشد بار دیگر نادرست بودن دستور العمل فوق الذکر را به آقای روحانی خاطر نشان می شوم.
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
آقای روحانی حتما توجه دارند که فضای باز، یا برای همه است یا برای هیچ کس نیست. این اتفاق مسبوق به سابقه است و ما عادت کردیم آزموده را هزاران بار بی آزماییم. آن زمان که در قدرت هستیم ممکن است دستور العمل هایی را صادر کنیم که بعداً که از قدرت و موقعیت سابق فاصله می گیریم دست و پا گیرمان شود. رویکردی که در آن، هنگام تدوین و تصویب قوانین، آیین نامه ها و بخشنامه ها جامعه را به خودی و غیر خودی، محرم و نا محرم و اهلان و نا اهلان تقسیم می کند می تواند در شرایطی دامان بنیان گذاران قوانین را بگیرد. کما اینکه امروز آقای روحانی را گرفتار کرده است و علیرغم موقعیت ایشان در چرخه قدرت از دخالت در مساله هسته ای، با بدترین کلام ممکن در عالم سیاست، منع می شوند.
دیدگاه روشن و احساس مسئولیت آقای روحانی در مورد خطراتی که این کشور را تهدید می کند مایه دلگرمی کسانی است که به این مرز و بوم علاقه دارند. دلتنگی ایشان از تنگ نظری هایی که بر این جامعه اعمال می شود، دلتنگی تمام کسانی است که هر شب با فکر این گربه زیبا به خواب می روند. فریاد شان در باره وخامت اوضاع اقتصادی بیانگر اعتراضات پنهان و آشکار کسانی است که به قول ایشان تورم را با همه وجودشان احساس می کنند، نه از روی آمار های بانک مرکزی. من هم با این بیان موافق هستم که نباید اتهام زد، دروغ نباید گفت، فحش چاره ساز نیست. این کلام چقدر بر دل می نشیند که راه خروج از مشکلات و بیمه کردن کشور ایجاد فضای مشارکت است. اما صد افسوس که این مشارکت برای مردم تنها در پای صندوق های رای خلاصه میشود. جناب روحانی باید توجه داشته باشند که ایجاد فضای مشارکت تنها در گروی ایجاد فضایی باز است که “دیگران” همان “همگان” باشد. فضایی مملو از گفت و شنود یا بهتر است بگوییم شنود و گفت. فضایی که آزادی پیش از بیان و پس از بیان هر دو مهیا باشد. اجازه بدهیم مخالف و موافق حرف های خود را به آسودگی بزنند تا شاید این گردنه های سخت را از سر بگذرانیم.
……….. این در ها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی
تا در آن جا نفسی تازه کنم.