همه چیز آرومه!

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

هیچ شکی نمی توان داشت که ستاد جنگ روانی اقتدارگرایان با نزدیک شدن زمان سفر رئیس جمهور به آمریکا رندانه کلاه شعبده از سر برخواهد داشت و فیلی هوا خواهد کرد و هر روز مساله ی تازه ای خواهد آفرید تا به زعم خود ثابت کند که در امور مملکت داری، حسن روحانی کاره ای نیست.

  آن چه این روزها در آستانه ی برگزاری نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک روی می دهد، چه در تشدید اظهارنظرهای تضعیف کننده در ماجرای توافق نامه وین و چه در انجام کارهای مساله ساز از منظر نقض حقوق بشر در ایران، همگی نشانه هایی روشن از بحران آفرینی های جدید جریان تمامیت خواه است.

  اما پرسش اصلی این است که چرا در شرایطی که آیت الله خامنه ای حساسیت ویژه ای نسبت به طرح بحث “حاکمیت دوگانه” دارد، به ویژه اگر در سخنرانی ها و مصاحبه های اصلاح طلبان و تحول خواهان نمود و بروز پیدا کند، شخصیت های حقوقی و حقیقی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی با شکل دادن شعبده های تازه در جهت هیچ کاره نشان دادن دولت اعتدال، سعی در اثبات عملی این وضعیت سیاسی خاص دارند؟

 اتفاقی که روز دوشنبه در تهران افتاد و دبیرکل حزب تازه تاسیس “اتحاد ملت ایران” را پس از اولین نشست مطبوعاتی بازداشت کردند و چند ساعتی به بند سپاه پاسداران انتقال دادند و عاقبت با قید کفالت آزاد ساختند، نمونه ی بارز این رویکرد تازه ی اقتدارگرایان است؛ رویکردی که سرمنشا اصلی آن می تواند نگران های ناشی از مشارکت گسترده ی مردم در انتخابات اسفند ۹۴ باشد و به تبع آن از دست دادن کرسی های نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و تضعیف موقعیت کنونی در مجلس خبرگان آینده.

 اگرچه هنوز مشخص نیست که در جریان انتقال علی شکوری راد به بند دو الف زندان اوین چه اتفاق های پنهانی افتاده و چه هشدارهای غیرقابل بیانی در خصوص فعالیت های سیاسی این حزب جدید اصلاح طلبان داده شده است، اما بر اساس شواهد و قرائن موجود می توان حدس زد که هدف این بازی چیزی جز نمایش قدرت و تشدید فضای تهدید و ارعاب در جامعه نبوده و اثبات این نکته که “فضای امنیتی کشور” از زمان به قدرت رسیدن حسن روحانی نه تنها بهتر نشده، بلکه امنیتی تر نیز شده است.

  بند سپاه همان جایی است که دبیرکل یک حزب اثرگذار دیگر اصلاحات، محسن میردامادی نیز چند ساعت پیش از آزادی-ـ پس از گذراندن شش سال زندان ـ به سلول های انفرادی آن منتقل شد تا به او تفهیم شود که اگر بخواهد به فعالیت های سیاسی خود ادامه دهد یا نقش پررنگی در انتخابات اسفند سال ۹۴ داشته باشد، به اوین بازگردانده خواهد شد.

 این اقدام از همان دست تهدیدها و هشدارهایی است که طی ماه های گذشته تعداد زیادی از دیگر اعضای شورای مرکزی یا افراد شاخص جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دادسرای مستقر در اوین با آن مواجه بوده یا حتی بابت پرونده های جدید، احکام قضایی تازه ای را دریافت داشته اند.

  شکوری راد در مصاحبه مطبوعاتی خود فاش ساخته بود که تعدادی از اعضای “اتحاد ملت ایران اسلامی” پس از تشکیل این حزب از سوی نهادهای امنیتی احضار شده بودند و بخش عمده‌ای از این فشار‌ها در ۴۸ ساعت اول پس از برگزاری کنگره ی دو هفته پیش اوج گرفت و پس از مدتی فروکش کرد. اما حضور روز سه شنبه حمیدرضا جلایی پور در دادسرای مستقر در زندان اوین، نشان داد که هیچ برنامه ای برای آرام کردن اوضاع از جانب جریان رقیب وجود ندارد.

 این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت نیز پس از بازگشت از اوین اگرچه تلاش کرد که نشان دهد در جامعه “همه چیز آرام است”، اما آن چه که بر او رفته و دیگر فعالان سیاسی واقعیت دیگری را نشان می دهد: “امروز برای پاسخگویی به پرونده‌ای که مربوط به سال ۹۳ و قبل ترها می‌شود، به دادسرا مراجعه کردم که همان پارسال اتهاماتی که مطرح شده بود را رد کرده بودم. ده ماه از آن احضار گذشته بود و از همان موقع قرار کفالت برایم صادر شد که دوباره نزدیک بازگشایی دانشگاه ها احضار شدم”.

 این تنها نیروهای سیاسی اصلاح طلب خوش بین به بهبود اوضاع نیستند که تلاش دارند نشان دهند در جمهوری اسلامی همه چیز آرام است. در این روز وزیر کشور نیز تلاش کرد در آستانه سفر رئیس جمهور به آمریکا و طرح پرسش های گوناگون محتمل در خصوص پیشرفت امور حقوق شهروندی و کاهش نقض موارد مختلف حقوق بشر، جو سیاسی ایران را آرام نشان دهد و فعالیت های حزبی و انتخاباتی را آزاد.

  رحمانی فضلی در برنامه ی “نگاه یک” تلویزیون ظاهر شد و تاکید کرد: “ممکن است یک حزب به دلیل برخی رفتارهای حزبی یا حضور برخی افراد که متخلف بودند، لغو مجوز شده باشد.(اما) این به معنای آن نیست که همه افراد حاضر در این حزب متخلف بوده اند؛ برخی از این افراد می‌توانند بیرون از این حزب، حزب دیگری را بر اساس قانون بسازند. نمی‌توان اعلام کرد که هر دو هزار نفر عضو یک حزب منحله، حق فعالیت ندارند”.

 اما با تمام این حرف های امیدبخش، واقعیت های موجود روی دیگر سکه را به نمایش می گذارد. برداشت مردم این است که در فضای موجود ایران، کماکان در بر همان پاشنه ی زمان احمدی نژاد می چرخد و در شرایط دست بسته بودن وزارت اطلاعات دولت اعتدال، این نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و دادستانی هستند که تحرکات سیاسی و فعالیت های فرهنگی را از نزدیک زیر نظر دارند و با صدور احکام قضائی سنگین، اعمال سیاست ملی کشی در خصوص زندانیان و تشکیل پرونده های جدید یا بازگشایی پرونده های گذشته، در این گونه امور حرف آخر را می زنند.

  این دست بازداشت های موقت، احضارهای مکرر کنشگران اجتماعی و فعالان حقوق بشر چون مورد نسرین ستوده، بازداشت مجدد مانند نرگس محمدی و صدور احکام جدید برای فعالان جنبش دانشجویی مانند بهاره هدایت می تواند نوعی دهن کجی آشکار به برنامه های رئیس جمهور باشد و تلاش برای از بین بردن امیدهای تازه ای که توجه ی بیشتر دولت به مباحث داخلی- پس از حل و فصل مسائل خارجی-ـ در جامعه برانگیخته است.

 با توجه به این نکته است که می توان با قاطعیت گفت که در بازی های تشدید شده احزاب و گروه های سیاسی، تنها فعالان دانشجویی و کنشگران اجتماعی نیستند که زیر ضربه قرار گرفته اند، بلکه هدف اصلی شخص رئیس جمهور است و اکثریت ملت ایران که به حسن روحانی رای داده اند و احتمال می رود که در دور آینده نیز او را برگزینند.

 می توان حدس زد که اکنون آن چه پیش از این در بخش مطبوعات و فرهنگ روی داد، قرار است مو به مو در بخش سیاست نیز تکرار شود. در این مدت دولت تدبیر و امید مجوزهای جدید زیادی را برای نشریات صادر کرد یا بسترساز انتشار دوباره ی برخی از روزنامه های توقیف شده گردید، اما قوه قضائیه زود وارد میدان شد و روزنامه و مجلات جدید را تعطیل و پروانه هایشان را لغو کرد؛ برنامه ای که گویا در آستانه ی شروع فعالیت های انتخاباتی به صورت مستقیم و غیرمستقیم احزاب و گروه های سیاسی تازه تاسیس را نشانه گرفته است.

 به نظر می رسد که این کارهای تبلیغاتی به این دلیل شدت می گیرد و جنگ روانی تشدید می شود تا هر چه بیشتر اثبات شود در شرایط “حاکمیت دوگانه”، حسن روحانی چون روز ۳۱ تیر ۹۴ نباید پا پیش بگذارد و با جسارت بگوید: “از این پس، کسانی که دنبال گشایش سیاسی و فرهنگی هستند، باید امیدوارتر باشند”.

 رویکردی که به ویژه در صحن مجمع عمومی سازمان ملل نباید در مقابل رهبران کشورهای مختلف جهان نشان داده شود و حرفی که نباید در مصاحبه ی مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی با رسانه های بزرگ دنیا تکرار شد تا ثابت شود در ایران همه چیز آرام است!