“من روحانی هستم”، فیلمی که از بهمن ماه سال گذشته در برخی دانشگاهها اکران شده، پس از موضع گیری روز گذشته علی لاریجانی که سازندگان فیلم را متهم به تحریف تاریخ کرده، مورد توجه رسانه ها و محافل سیاسی قرار گرفته است. مرضیه نبوی که با پشتوانه گروه شفق این فیلم را ساخته به خبرگزاری مهر گفته است که این فیلم روایتی از ۵۰ سال زندگی سیاسی حسن روحانی و براساس خاطرات هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی ساخته شده است.
اما منتقدان این فیلم می گویند که هدف سازندگان فیلم تخریب حسن روحانی است؛ فیلمی که به نقش حسن روحانی در اجباری کردن حجاب، سخنرانی او در میان حامیان حکومت چند روز پس از واقعه کوی دانشگاه ۷۸، مخالفت اش با میرحسین موسوی در زمان نخست وزیری، نقش او در ماجرای مک فارلین و در مذاکرات هسته ای ایران و غرب می پردازد. منتقدان می گویند ارائه تصویری یک سویه از کارنامه سیاسی حسن روحانی با هدف جنگ تبلیغاتی و روانی علیه او و دولت اش صورت گرفته است.
امیر محبیان، روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی در مصاحبه با “روز” هدف سازندگان این فیلم را نوعی جنگ روانی می داند و می گوید: از لحاظ مدیریت برداشت به گمان من کسانی که این فیلم را تهیه کرده اند - البته من فیلم را کامل ندیده ام اما با اجمالی که شنیده ام - دو هدف دارند؛ یک هدف اینکه به نیروهای انقلابی بگویند آقای روحانی استحاله شده، یعنی نیرویی بوده که مواضع انقلابی داشته ولی به مرور هر چه به سطح قدرت، یعنی ریاست جمهوری نزدیک تر شده دیدگاه هایش تغییر کرده، لذا ثبات اصولی نداشته. از آن طرف خواسته اند به حامیان یا بدنه اصلاح طلبی که از وی حمایت می کنند این پیغام را بدهند که در واقع او شخصیت دیگری داشته و لذا قابل اطمینان نیست. این اختلاف دیدگاه هایی که وجود دارد جدی است. به عبارتی یک جور به رخ کشیدن تفاوت دیدگاه و دگرگون شدگی آقای روحانی، یک جور عدم ثبات در مواضع یا قدرت گرا بودن را به مخاطبین القا می کند که به هر صورت ایشان مواضع متناقضی می گیرد.
او می افزاید: من به گمان ام کسانی که این فیلم را مدیریت کرده اند این چنین اهدافی را در ذهن داشتند و می خواهند یک تصویری به وجود بیاورند؛ تصویری مبنی بر اینکه اساسا آقای روحانی مواضع اش تابع و برای کسب قدرت است و ثباتی در دیدگاه هایش ندارد و الان که سخن از اعتدال می گوید پیش از این مواضع تند رادیکالی را اتخاذ کرده. مخاطبین اش هم در اینجا اصلاح طلبان هستند. از آن طرف اگر نظام آقای روحانی را تحمل کرده یا می پذیرد به دلیل مواضع انقلابی است که الان برای کسب قدرت دگرگون شده. مخاطب این بخش هم نیروهای انقلابی است. به عبارت دیگر می خواهند تصویر عدم ثبات در مواضع را به چهره آقای روحانی الصاق کنند.
آقای محبیان در پاسخ به این سئوال که فکر می کنید در چنین تصویرسازی موفق خواهند شد و اساسا دغدغه جامعه الان چنین مسائلی است؟ می گوید: اساسا در عملیات روانی نوعی تخریب موریانه وار صورت می گیرد، یعنی در هر حرکت تبلیغی و حرکتی که در عملیات روانی رخ می دهد، بخشی از تصویر موجود فرد مخدوش می شود. هیچ چیزی از بین نمی رود. تصویری که رقبا به وجود می آورند اگر پاسخ داده نشود یا برنامه ای هوشمندانه در مقابل اش طراحی نشود در بخشی از اذهان نشست پیدا می کند و در دراز مدت در موضع گیری های مردم تاثیر می گذارد. درست است دغدغه کنونی مردم این نیست ولی به هر صورت این دیدگاه مخاطبینی دارد و اثرات خاص خودش را می گذارد. و مجموعه رفتارهایی از این دست به مرور تصویر جدیدی را به وجود می آورد. در مقابل عملیات روانی دو کار ممکن است: یکی اینکه فرد منفعلانه بنشیند و با این تصور که چون این صحبت ها حقیقت ندارد یا اصالت ندارد کم کم از بین می رود. این تصور کاملا غلط است و ما در تاریخ شاهدیم که حتی غلط ترین دیدگاه ها به مرور توانسته در عملیاتی روانی بهترین دیدگاه ها را ازمیدان به در بکند. بنابراین در مقابل عملیات روانی که صورت می گیرد باید فعال و با مدیریت برداشت دقیق عمل کرد. بی برنامگی در اینجا به معنای برنامه ریزی برای شکست و در واقع اقدام علیه خود است.
فیلمی با ماهیت غیراخلاقی
احمد شیرزاد، عضو جبهه مشارکت و نماینده سابق مجلس اما معتقد است چنین فیلم هایی به دلیل ماهیت غیراخلاقی شان منجر به منزوی شدن سازندگان آن خواهند شد. او در مصاحبه با “روز” می گوید: این فیم بیشتر شاید می خواهد قشر جوانی که حامی دولت روحانی هستند را هدف قرار دهد. و بخشی از مخاطبان فیلم، اصلاح طلبان هستند بخش دیگری هم ممکن است برگردد به اصولگرایانی که از آقای روحانی حمایت می کنند. در مجموع هدف تخریب چهره آقای روحانی است و به غیراخلاقی ترین شکل هم این کار صورت می گیرد. البته من فکر می کنم که نه آقای روحانی و نه هیچ شخصیت سیاسی دیگری از اینکه گذشته اش واکاوی شود - به شرطی که دروغ پردازی صورت نگیرد- و از اینکه گذشته اش مورد نقد قرار بگیرد نباید هراسی داشته باشد. ولی بحث اساسی این است که وقتی همه اینها را کنار هم می گذاریم یک سئوال خیلی جدی وجود دارد؛ همان که به زبان عامیانه می گوییم خب که چی؟ و این نکته مهم است. آنچه که سازندگان فیلم قادر به پاسخگویی نیستند. همه اینها را وقتی می گویید خب آخرش که چی؟ که روحانی دارد دروغ می گوید یا اصلاح طلبانه رفتار نمی کند یا روحانی آنطور که می خواهد مسائل ما با قدرت های جهانی را حل کند نمی کند یا می کند؟ هیچ نتیجه گیری مشخصی اینجا وجود ندارد.
او می افزاید: مجموعه اصلاح طلبانی که پشت سر آقای روحانی قرار گرفتند تصورشان این نبود که باید از کسی حمایت کنند که از شکم مادر، اصلاح طلب زاییده شده باشد و در گذشته اش هم هیچ نکته مورد انتقادی نباشد. مگر آقای هاشمی رفسنجانی در گذشته مورد هجوم خود اصلاح طلبان نبود؟ یکی از دعواهای بخشی از اصولگرایان با ما این بود که شما در گذشته با هاشمی دعوا داشتید حالا چی شده که حامی هاشمی شده اید؟ جواب ما این بود که نکته روشنی است ما نه پیمان دشمنی ابدی با کسی داریم و نه پیمان دوستی ابدی، مهم این است که در جهت پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه مردم ایران چه کسی می تواند موثر واقع شود. وقتی روحانی می آید پیمان می بندد و به اصطلاح وارد این عمل می شود می توانیم یک ارزیابی بکنیم و ببینیم واقعا جدی است یا نیست. اگر حس کنیم می خواهد ما را بازی دهد سعی می کنیم بازی نخوریم اما وقتی می بینیم کسی جدی آمده و می خواهد روی مجموعه اهداف اصلاح طلبان کار کند آن چیزی که ته اش می ماند فوق فوق اش ابهام های تاریخی است. در نهایت اینکه افرادی در گذشته نظرات دیگری داشتند حالا نظرات دیگری دارند. عرض کردم نمونه برجسته اش خود آقای هاشمی است. مگر وقتی ما آمدیم در این دوره اخیر از آقای هاشمی حمایت کردیم و قصد همه اصلاح طلبان این بود که آقای هاشمی رای بیاورد و جبهه متحدی ایجاد بکنند، مگر هیچ کدام نمی دانستند آقای هاشمی در گذشته به شدت علیه اصلاح طلبان عمل کرده؟ همه این را می دانستند ولی بحث این است که حالا چه خبر است و الان در صف آرایی که وجود دارد آن شخص چگونه عمل می کند. آقای روحانی هم همین طور. ما هیچ وقت کتمان نمی کنیم که آقای روحانی کاندیدای اولیه اصلاح طلبان نبود، ابتدا آقای خاتمی بود و بعد هم آقای رفسنجانی. اصولا آقای روحانی با برنامه و هدایت اصلاح طلبان کاندیدا نشد. حتی آقای عارف هم همین طور. او با تشخیص خود و دوستانش وسط آمد. مجموعه اصلاح طلبان با ۸ کاندیدا مواجه بودند که دو نفر از آنها مشخصا مواضع اصلاح طلبانه گرفتند و با این گروه اجتماعی خودشان را عجین کردند. آقای روحانی هم بین این دو نفر وضعیت مناسب تری به لحاظ کسب آرا داشت و اصلاح طلبان پشت او قرار گرفتند و تا حالا هم پشیمان نشده اند. بنابراین عمده هدفی که این فیلم تعقیب می کند این است که این فضا را بشکند که من با شناختی که از بچه های ایران دارم کاملا برعکس خواهد بود.
آقای شیرزاد معتقد است که این فیلم در عوام جامعه مورد توجه قرار نخواهد گرفت و از سوی دانشجویان و فعالین سیاسی هم با بی اعتنایی مواجه خواهد شد: این شیوه به دلیل ماهیت غیراخلاقی و زشتی که این طور کارهای افشاگرانه دارد کاملا به منزوی شدن تهیه کنندگان این فیلم و گروههای سیاسی حامی این نوع روش ها منجر خواهد شد. باور بفرمایید درمیان عوام جامعه که خیلی نسبت به این چیزها توجهی ندارند، در بین دانشجویان، فعالین سیاسی و کسانی هم که در فضای مجازی هستند، من فکر می کنم خیلی با بی اعتنایی نسبت به این مساله مواجه خواهد شد چون اصولا اینها چیز خیلی عجیبی را کشف نکرده اند که مثلا بگویند آقای روحانی روی حجاب اجباری اقداماتی داشته. مگر خود اصلاح طلبانی که ۷۶ آمدند به میدان، اول انقلاب همه خیلی رفتار دموکراتیک مآبانه ای داشتند؟ اینطور نبود همه بچه های انقلابی داغ اول انقلاب ولی بچه های صادقی بودند و بعد از مدتی وقتی حس کردند روش های تند انقلابی مورد حمایت جامعه نیست تفکر و روش های عملی شان را اصلاح کردند. ولی این اصولا خیلی امر عجیبی نیست. در مورد بچه های اصلاح طلب هم نگاه کنید اول انقلاب ممکن است رفتار تندی داشته اند. حالا اگر کسی جرمی مرتکب شده که نیاز به پیگیری قضایی دارد همیشه می شود ادله ای برد و شکایت کرد. ولی اگر موضع گیری های اجباری یا مدیریت های تند بوده که قابل تقبیح است اما جنبه دادگستری ندارد. فرد نشان می دهد که رفتار فعلی اش کاملا با رفتار گذشته اش متفاوت است.