الهی بمیرم، گفتم این آقای خامنه ای مریض است. از قیافه اش معلوم بود رفتنی است. خدا بیامرزدش، البته من می دانم خدا به دعاهای من گوش نمی کند، شاید هم برای همین دعا می کنم. البته من که تا دوسال دیگر هم هرچه عجله بکنم نمی توانم زودتر از دوسال دیگر آماده بشوم. ولی دوستان عجله دارند. احمدی نژاد گفت “ تا دو سال دیگر از دیکتاتورها اثری نخواهد ماند.” من فکر می کنم هم خامنه ای مرحوم شود، هم احمدی نژاد احتمالا خودکشی می کند، می ماند بشاراسد که باید برود لندن کلینیکش را باز کند. کیم جونگ اون هم که مغازه الکتریکی در توکیو باز می کند. بقیه هم که زیاد مهم نیستند. با این اوضاع و احوال تا دو سال دیگر فکر کنم همه شان می روند بالای درخت.
تبلیغ نکن، رای نمی دیم
لامصب ها دارند تبلیغ منفی می کنند. مثل آن رفیق ما که می خواست علیه خاتمی تبلیغ کند و می گفت “ والله خاتمی مخالف ولایت فقیه است.” بخاطر همین نصف رفقای ما به خاتمی رای دادند، حتی خود ناطق هم می خواست به خاتمی رای بدهد. دیروز حسین فدائی عضو ستاد تبلیغات احمدی نژاد گفت “ تیم احمدی نژاد برای حفظ قدرت مقابل هر ارزشی می ایستد.” آگاهان از مردم خواستند که به تبلیغات این ستاد گوش نکنند، دو روز قبل هم مجتبی ذوالنور گفته بود: “ احمدی نژاد بالاخره روبروی رهبری می ایستد.” بیخودی اصرار نکنید. اگر احمدی نژاد خامنه ای را از طبقه سی ام وزارت کشاورزی هم پرت کند پائین، مردم به طرفداران او رای نمی دهند.
اول نظارت، دوم ثبت نام
قوه قضائیه نظارت رسمی اش را بر انتخابات آغاز کرد. این قوه اعلام کرد که هر کسی بخواهد از قانون سوء استفاده کند، یا موادی از قانون را که شامل حقوق ملت است دستآویز قرار دهد، او را از پا آویزان می کنند. بعد از آغاز نظارت قوه قضائیه ثبت نام داوطلبان آغاز شد، چون قوه قضائیه اعلام کرده بود که ما نمی توانیم روی چیزی که وجود ندارد نظارت کنیم. تا ساعت چهار عصر دیروز جمعا 1020 نفر داوطلب ثبت نام کردند که از این میان، احتمالا 900 نفر اصولگرایانی هستند که قرار است با خودشان رقابت کنند و بقیه طرفداران دولت. پیش بینی می شود که تعداد رای دهندگان از داوطلبان اگر کمتر نیست، بیشتر نباشد. از طرفی جناح کارگری اصلاحات هم به رهبری محجوب، یار همیشه کاندید( با الف یا بی الف) ثبت نام کرد. مهدی خزعلی هم ثبت نام کرد و ما امیدواریم که او تائید صلاحیت بشود، به نظرم اگر او تائید صلاحیت بشود، کلی سخنرانی بدون دستگیری می تواند بکند. حداد عادل هم که قبلا وقتی اسمش را می شنیدیم حس خوبی پیدا می کردیم، ولی اخیرا ما را یاد دلالان محبت می اندازد اسمش را نوشت. البته من مخالف انتخاب شدن حداد عادل نیستم، حداقل یک نفر توی مجلس باید باشد که بلد باشد حافظ را از رو بخواند. من پیشنهاد می کنم حالا که این دلال محبت داوطلب شده فاطی رجبی هم داوطلب شود بلکه نماینده شد کلی خندیدیم.
ذخیره بزرگ و معجزه بزرگ
گفتم فاطی رجبی یاد نسکافه افتادم، اصولا من از قهوه، نه از اسپرسو، نه قهوه فرانسه، نه قهوه ترک، نه انواع دیگرش خوشم نمی آید. فاطی رجبی قبلا در کتاب خودش احمدی نژاد را معجزه هزاره سوم معرفی کرده بود و به همین خاطر یک میلیون بار به سفر حج رفت، فکر کنم دفتر انتشارات شان در مکه یا مدینه بود، می دانم که در ریاض نبود. در همین راستا امام جمعه خورموج که فعلا با نقشه گوگل باید دنبالش گشت، در خاراندن پاچه بر کاظم صدیقی پیشی گرفته . صدیقی دیروز کلی حرف های بودار راجع به رهبری زده بود و گفته بود “ خامنه ای بوی امام حسین را می دهد” و حداد عادل که آقا را به درخت و آفتاب و نیزه و دایناسور و فیل و برج ایفل و سرو و سایر چیزهای گنده تشبیه کرده بود. اما این امام جمعه قلابی گفت: “ خامنه ای ذخیره بزرگ قرن است.” آگاهان از او پرسیدند کدام قرن؟ وی گفت: همین قرن هشتم که در آن زندگی می کنیم. یک کارشناس امور “ ذخیره شناسی” علت این تشبیه را چنین آورد:
اول: در صورتی که هر رهبری در دنیا بمیرد، آقای خامنه ای می تواند به عنوان ذخیره به محل مذکور ارسال شود و کلی مردم ایران را خوشحال کند.
دوم: با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای نظرات مهمی در مورد شعر، اقتصاد، حسابداری، جنبش بیداری، ادبیات دراماتیک، بازیگری سینما، نجوم، انرژی هسته ای، استراتژی، تاریخ ایران و جهان و جاهای دیگر دارد، در صورت مرگ هر کارشناس بزرگی در جهان اسلام می توان از وی به عنوان “ ذخیره” استفاده کرد.
سوم: با توجه به اینکه اکثر ذخایر انرژی، منابع غذایی، منابع دریایی و زیست محیطی و غیره در قرن ما از بین رفته اند، ولی آیت الله خامنه ای بیست سال است توی بیت نشسته و هیچ استفاده ای از او نشده، به هر شکل به عنوان یک منبع “ ذخیره” قابل استفاده است و باید از او بهره برداری کرد.
دلایل مختلف دیگری هم وجود دارد که فعلا روی مان نمی شود در مورد آن حرف بزنیم.
لبخند کوتاه مدت، قهقهه درازمدت
این آقای مصباحی مقدم هم چه کشفیات عمیقی می فرماید. وی گفت: “ دولت احمدی نژاد فقط به دنبال لبخند کوتاه مدت مردم است.” آگاهان توضیح دادند که ابدا این طور نیست، اتفاقا دولت احمدی نژاد در دولت نهم باعث “ قهقهه درازمدت” مردم و در دولت دهم موجب “ گریه درازمدت” ملت شد.
اصلاح طلبان در مجلس
یکی رفته بود حرم امام رضا داشت قاه قاه گریه می کرد و ضریح را داشت می کشید و داد می زد “ ای امام! نامردی اگر کاری نکنی که بلیط من برنده جایزه بخت آزمایی بشود” و هر روز هم همین را تکرار می کرد. یک شب امام رضا به خوابش آمد و گفت “ مرد حسابی! من الآن یک هفته علافم که کاری برات بکنم اما اول برو بلیط بخر، بعدا بیا دعا کن.” حالا شده حکایت ما. سرکار خانم فاطمه آلیا گفته است “ باور نکنید اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند.” البته که ما باور نمی کنیم، ولی وقتی اصلاح طلبان نامزد نشوند، به عمه فاطمه خانم می خواهند رای بدهند. چه دلش خوش است، احتمالا از آن بانوانی است که تا قبل از تراشیدن ریش و سبیلش فکر می کرد همه مردها عاشقش هستند.
هدیه خبرنگار: دستور ویژه
سیب زمینی، ساندیس، چک پول، مینی بوس، نامه های چهل هزارتومانی، کیف سامسونیت نیم میلیونی، سکه طلا، سفر حج، قبض برق مجانی، وام ازدواج…. احمدی نژاد دستور داد همزمان با انتخابات مجلس در پرداخت هدیه خبرنگاران تسریع شود، البته خبرنگارانی که در زندان نیستند، از کشور مجبور به فرار نشده اند و چوب توی مافوق شان فرونرفته است.
تبلیغات تبلیغات، اغوا کن اغواکن!
من دقیقا متوجه نمی شوم تبلیغات اغواکننده بانکها چطور تبلیغاتی است؟ اصولا مگر می شود تبلیغات اغوا کننده نباشد؟ اصلا اگر اغواکننده نباشد که به آن نمی گویند تبلیغات، می گویند “ جستارهای فلسفی”. فرض کنید به جای این تبلیغات قدیمی “ نتراش، نخراش، واجبی بمال به جاش” گفته می شد: “ امور واجبی در حمام مستحب موکد است.” خب، کسی اصلا برای خریدن کرم فلان به داروخانه بهمان استور نمی رفت. داشتم نمونه هایی از تبلیغات اغواکننده بانکها را بررسی می کردم:
” دست شما لای لنگ ماست، بانک ملی ایران”
” فقط با وام ما جیگر صغرا را بخورید، بانک تجارت”
” مکان خالی ندارید؟ بانک مسکن در خدمت شماست”
” وقتی که شما نزدیک می شوید، بانک پارسیان پارس می کند و ماموران را دور می کند.”
” ویلای سه میلیون دلاری در تورنتو فقط با اختلاس در بانک صادرات”
بانک خودتان را انتخاب کنید، البته سعی کنید اغوا نشوید.