انتخابات در یک رقابت آزاد بامعناست

نویسنده

kouroshzaeem.jpg

محمدرضا فروغی

با کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در مورد انتخابات دهم گفت و گو کرده ایم. وی بر ‏این باور است که “باید منتظر تحولاتی باشیم که جمهوری اسلامی را وارد به پذیرش برخی واقعیت ها کند”. ‏متن این مصاحبه در پی می آید.‏


‎ ‎دورنمای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را از لحاظ میزان دموکراتیک بودن و پایبندی به ‏اصول پذیرفته شده دموکراسی، چگونه ارزیابی می کنید؟‎ ‎

هنوز نمی توان چنین امیدی به انتخابات آینده بست، زیرا حتی به لحاظ رعایت اصول قانون اساسی جمهوری ‏اسلامی هم چشم اندازی وجود ندارد. اگر قرار بود همین اصول هم برای انتخابات آینده رعایت شود، اکنون ‏دیگر باید شاهد آزادی رسانه ها، آزادی گردهمایی و آزادی فعالیت حزبهای سیاسی می بودیم، زیرا برای ‏ایجاد زمینه های برگزاری یک انتخابات شبه آزاد هم می بایستی این فعالیت ها از هم اکنون آغاز شده باشد. ‏بنابراین، ما باید منتظر تحولاتی باشیم که جمهوری اسلامی را وارد به پذیرش برخی واقعیت ها کند.‏


‎ ‎بسیاری از فعالان بر این عقیده اند که برای گریز از خسارتهایی که احمدی نژاد و حامیان وی به ‏کشور و گفتمان دموکراسی خواهی زده اند، باید حول محوری به نام خاتمی متحد شویم و کشور را نجات ‏دهیم. به نظر شما این ایده تا چه اندازه منطقی و کارساز است؟‎ ‎

فعالانی که شما به آنان اشاره می کنید، فعالان درون حاکمیت هستند که به امکان اصلاحات تدریجی در ‏چارچوب قانونهای حاکم جمهوری اسلامی دل بسته اند. ولی ما آنقدر در این سی ساله، به ویژه در سه سال ‏گذشته ضربه خورده، عقب افتاده و در سراشیبی سقوط اقتصادی و سرزمینی افتاده ایم که دیگر با سرعت ‏لاک پشت نمی توان جلو رفت و کشور را نجات داد. ‏


‎ ‎به نظر شما اگر آقای کروبی رییس جمهور شود، دولت متشکل از روحانیون مبارز و طیف اعتماد ‏ملی با همراهی تکنوکرات ها، چگونه دولتی خواهند بود؟ مشکلات اقتصادی، منافع ملی ایران در جامعه ‏جهانی و نارضایتی داخلی به خاطر نقض حقوق بشر از سوی این چنین دولتی چگونه دنبال می شود و از نظر ‏شما چه دورنمایی دارد؟‏‎ ‎

من هیچ بختی برای آقای کروبی نمی بینم. این فعل و انفعالات و تقلاهای درون حاکمیت ناشی از توهمات خود ‏مهم بینی و تصور توانایی های ناموجود است. طیف آقای کروبی در انتخابات گذشته نشان دادند که هیچ درکی ‏از کارکرد اقتصاد کشور ندارند و در واقع مدل ملایم تری از برنامه های آقای احمدی نژاد را پیشنهاد کردند. ‏حفظ منافع ملی و تعامل در عرصه بین المللی، به ویژه در مورد رعایت حقوق بشرهم در قفس تنگ ‏محظورات مذهبی امکان پذیر نیست.‏


‎ ‎جبهه ملی در انتخابات زیادی به تحریم متوسل شده. اگر انتخابات ایران را با کشورهای ‏دموکراتیک مقایسه کنیم، بدون شک تحریم انتخابات از سوی شما امری طبیعی و اجتناب ناپذیر می نماید. اما ‏از زاویه دیگر به مسئله نگاه کنیم. بسیاری بر این عقیده اند که در شرایط ایران دوری از انتخابات و تحریم در ‏واقع به نفع اقتدارگرایان تمام می شود. علی الخصوص با توجه به این مسئله که این تحریم ها اصولا تحریم ‏غیر فعال است و نتیجه خاصی در بر ندارد. نظر شما چیست؟‎ ‎

جبهه ملی هیچگاه انتخاباتی را تحریم نکرده است. تحریم یعنی منع دیگران از شرکت در انتخابات. جبهه ملی ‏هر بار دلایل خود را مبنی بر غیرقانونی بودن و بی اعتبار بودن شرایط انتخابات اعلام کرده و خود از ‏شرکت در آن خودداری ورزیده است. علاوه بر این من با این باور که شرکت نکردن به سود اقتدارگرایان ‏تمام می شود موافق نیستم. در شرایطی که همه اصول قانون اساسی مربوط به انتخابات زیر پا گذاشته می ‏شود، خفقان رسانه ای و منع گردهمایی و فعالیت بر حزبهای سیاسی تحمیل شده است و حتی در این شرایط ‏غیرقانونی و خفقان، شورای نگهبان هم پارافراتر از مسئولیت و اختیارات خود می گذارد و نامزدان انتخابات ‏را غربال می کند، هیچ نظارت مردمی بر صندوق های رای نیست، هیچ نظارتی بر شمارش رای ها نیست و ‏هیچ کنترلی بر اعلام نتایج انتخابات نیست، شرکت کردن در انتخابات مسخره به نظر نمی آید؟ و البته جبهه ‏ملی هرگز خود را بازیچه کسی نمی کند. همین که نامزدان انتخابات بجای یک سال یا شش ماه فقط یک هفته ‏برای شناساندن خود به رای دهندگان وقت دارند، نشان می دهد که انتخابات پیش از رای گیری انجام شده ‏است.‏


‎ ‎نظر شما راجع به آقای عبدالله نوری و کاندیداتوری ایشان چیست؟ آیا روی آوردن نیروهای جوان ‏و تحول خواه به ایشان و تشکیل یک جریان دموکراسی و تحول خواهی متشکل از نیروهای منتقد و پیشرو را ‏امری محتمل می دانید؟‎ ‎

در شرایط انتخابات آزاد، هر کس می تواند خودش یا توسط حزبش نامزد شود، این در شرایط خفقان و فقدان ‏آزادی است که رای دهندگان ناراضی در درون حاکمیت به جستجوی شخصیت های خوشنام به عنوان گزینه ‏ای متفاوت می گردند. البته ایشان هم از شخصیت های خوشنام درون حاکمیت هستند و من تصور می کنم که ‏در شرایط انتخابات آزاد هم ایشان شرایط نامزدی و مبارزه انتخاباتی چالشگرانه ای را خواهند داشت؛ ولی ‏آنچه ما از کسانی مانند آقای نوری انتظار داریم مبارزه برای شرایط یک انتخابات آزاد است، نه انتخابات در ‏شرایط بسته و محفلی موجود. در هر حال، اگر شرایط طوری بماند که به ایشان به عنوان یک مصالحه با ‏مردم از سوی حاکمیت اجازه شرکت در انتخابات داده شوند، دولت ایشان می تواند سرچشمه تحولاتی چند ‏باشد، ولی به علت روحانی بودن، دموکراسی و حقوق بشر را نمی توانند برقرار کنند، زیرا مجبورند در ‏چارچوب محدودیت های مذهبی کار کنند.‏


‎ ‎روحانی بودن آقای نوری با توجه به هویت سکولار جبهه تا چه اندازه در نگاه شما به ایشان موثر ‏است؟‎ ‎

ما همه شخصیت ها را بی توجه به شغل یا گرایش عقیدتی آنان یکسان می نگریم. در یک جامعه مردم ‏سالارهیچ صنفی نباید از مشارکت در سیاست کشور محروم باشد، همان طور که هیچ گروهی نباید سیاست ‏کشور را در انحصار باورهای صنفی خود بگیرد. ما در جبهه ملی ایران روحانیان برجسته زیادی داشته ایم ‏که اصول دموکراسی را درک می کردند و میزان را رای مردم می دانستند.‏


‎ ‎آیا در بحث ها و جلسات جبهه ملی، هنگامی که موضوع انتخابات مطرح می شود، اختلاف و ‏تفاوت دیدگاهی راجع به شرکت یا عدم شرکت ویا در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری وجود ‏دارد؟‎ ‎

در جبهه ملی ایران در مورد اینکه شرایط انتخابات آزاد چیست و اینکه در فقدان آن شرایط، هر گونه انتخابات ‏بی معنی و بی اعتبار است اتفاق نظر کامل وجود دارد. نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هم هنگامی برای ‏جبهه ملی دارای ارزش هستند که راه کاندیداتوری برای همه طیف های سیاسی باز باشد و در یک رقابت سالم ‏به میدان بیایند.‏

‎ ‎

‎ ‎جریان دوم خرداد و شخص خاتمی را پس از دو دوره که بر قوه مجریه مسلط بودند، چگونه ‏ارزیابی می کنید؟‎ ‎

من تصور می کنم که اگر شخصیت استوارتری از آقای خاتمی در شرایط جنبش دوم خرداد قرار می گرفت و ‏با ایجاد یک حزب یا سازمان سیاسی برای خود پشتوانه راستین مردمی ایجاد می کرد، این سرخوردگی بوجود ‏نمی آمد و ما گرفتار پدیده ای مانند جناح حاکم کنونی نمی شدیم. آقای خاتمی وقتی گفت بست می نشینم باید می ‏نشست، وقتی گفت استعفا می دهم، باید می داد، یا بهتر از آن، وقتی حکم حکومتی برای دو لایحه ارزنده او ‏آمد، باید محکم می ایستاد و به مردم پناه می برد. یک سخنرانی در میدان آزادی همه دیکتاتورها را به پستوی ‏خانه هایشان می فرستاد. در اداره یک کشور از تنها چیزی که باید ترسید، خود ترس است.‏


‎ ‎کاهش شدید قیمت نفت به خاطر بحران جهانی و نیز اقدامات نسنجیده اقتصادی در دوره فعلی تا ‏چه اندازه بر دولت بعدی تاثیر گذار است؟‎ ‎

کاهش بهای نفت نباید آنقدر که اکنون تاثیرگذار است، مخرب می بود. اگر ما به همان بودجه بشکه ای سی ‏دلار می چسبیدیم و ذخیره ارزی خود را به تاراج نمی دادیم، اکنون یا نزدیک به دویست میلیارد دلار ذخیره ‏می داشتیم یا اینکه آن را برای سرمایه گذاری های بنیادین بکار برده بودیم و اکنون کشورمان در مسیر یک ‏رشد اقتصادی چشمگیر می بود که در پی آن بیکاری و فرار مغزها و سرمایه کاهش می یافت و فسادهای ‏اجتماعی ناشی از بیکاری و ناامیدی محدود می شد. بر این اساس دولت بعدی با یک کابوس اقتصادی روبرو ‏خواهد بود و اگر ما نتوانیم در تعامل با جامعه جهانی سیل سرمایه های سازنده پولی و انسانی را به سوی ‏کشورمان سرازیر کنیم، ناآرامی های اجتماعی دولت آینده را فلج خواهد کرد.‏