جری سیب
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی روز سه شنبه خود درباره عراق، خبر خروج نیروهای نظامی آمریکا را به عنوان یک تحول بزرگ اعلام کرد. ، سخنرانی وی در عین حال حکایت از رویدادی بزرگتر دارد.
نقطه عطف سیاست موجود در قبال عراق این است که آقای اوباما اکنون به تجدید نظر در هر چهار حوزه بنیادی سیاست خارجه ایالات متحده روی آورده است: عراق، افغانستان، مناقشه اسرائیل وفلسطین و نیز ایران.
مقامات دولت فکر می کنند شانس موفقیت در هرکدام از این حوزه ها را افزایش داده اند و احتمالاً درست فکر می کنند. با این حال، احتمال شکست در خاورمیانه نیز مانند همیشه بالاست.
اوباما تکمه تجدید رویکرد سیاست خاورمیانه ای آمریکا در قبال عراق، افغانستان، مناقشه اسرائیل و فلسطین و ایران را در حالی می فشارد که از آن به عنوان وسیله ای برای رفع سایر دلمشغولی ها و متمرکز شدن بر روی موضوع ایران و سایر متحدان این کشور استفاده کند.
صرفنظر از آنکه شانس موفقیت رویکرد اوباما چقدر است، یک خط سیر مشترکی در خصوص عراق، افغانستان و دولت خودگردان فلسطینی ها وجود دارد. در هر کدام از این موارد، هدف مهم این است که غائله خاتمه پیدا کند تا فرصت تمرکز بیشتر بر روی چالش بزرگ ایران و دوستان اسلامگرای افراطی آن کشور فراهم شود.
حمله دولت بوش به عراق در سال 2003 نیز دقیقاً به دلیل نگرانی موجود از تلفیق افراط گرایی القاعده و احتمال بالقوه دستیابی یک رژیم متخاصم به جنگ افزارهای کشتار جمعی در دوره پس از حمله 11 سپتامبر بود. از آن پس، این تهدید وارد مسیر کاملاً متفاوتی شده است. القاعده غیرمتمرکز شده و اکنون خطر آن به دلیل حمایت یک کشور قدرتمند از آن نیست، بلکه ناشی از ریشه دواندن در کشورهای ضعیفی نظیر پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی است.
در عین حال، تهدید ناشی از یک کشور متخاصم برای دستیابی به جنگ افزارهای کشتار جمعی نیز همچنان وجود دارد. اما این تهدید از عراق برنمی خیزد بلکه منشأ آن در کشور همسایه آنها، ایران و نیز دوستان افراط گرایی نظیر حزب الله لبنان، حماس در محدود سرزمین های خودگردان فلسطینی و سایر گروه های تحت حمایت تهران است.
مانورهای سیاسی آمریکا در منطقه که از اولین دوره ریاست جمهوری بوش آغاز شد و تا دو ساله اول زمامداری اوباما ادامه یافته و اکنون به خروج نیروها از عراق ختم شده، همگی نشان از تلاش برای تطابق با واقعیت های جدید دارند.
ظاهراً اقدام به خروج نیروهای عملیاتی ایالات متحده از عراق به عنوان تلاشی برای کاهش آسیب پذیری نیروهای آمریکایی و اثبات این نکته صورت می گیرد که آمریکا قادر به ایجاد کشورهای باثبات، سکولار و دموکراتیک در مواجهه با نیروهای مستبدانه و خودکامه است. در عین حال، افزایش همزمان نیروها در افغانستان تلاشی برای اثبات همین نکته در سرزمینی است که هدف تهدیدات بیشتری از سوی اسلامگرایان افراطی است و فاصله طولانی تری تا تشکیل یک دولت مرکزی باثبات و دوست با غرب دارد.
ازسرگیری مذاکرات اسرائیل و فلسطین در هفته جاری، که با میزبانی شام آقای اوباما از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و محمود عباس رئیس جمهور فلسطین چهار شنبه شب آغاز شد، تلاشی برای کاهش آستانه انفجار این معضل همیشگی است.
و سرانجام، دولت به تلاش هایش برای تحمیل فشار اقتصادی علیه ایران ادامه می دهد تا به نوعی آن کشور را از پیگیری برنامه نگران کننده هسته ای خود عقب براند. این تلاش ها با تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل در اوائل تابستان شروع شد.
اما هر کدام از حرکات ایالات متحده به نگرانی های موجود از ایران و نفوذ این کشور در منطقه پیوند خورده است. در عراق، تلاش برای تثبیت قدرت در دولت مرکزی در جهت پیشگیری از گسترش نفوذ ایران صورت می گیرد. به طور مشابهی، ثبات افغانستان نیز با نمایش توان غرب در روی کار آوردن مسلمانان میانه رو به عنوان نقطه مقابل ظهور افراط گرایی مشابه ایران است.
آغاز مجدد گفتگوهای صلح نیز نه تنها تلاشی برای صلح با طرف فلسطینی است، بلکه اقدامی جهت برطرف کردن معضل فلسطین و رفع نگرانی رهبران عربی محسوب می شود. این رهبران می گویند معضل فلسطین سبب خشم مردم کشورهایشان شده و درنتیجه توانایی آنها در همکاری با ایالات متحده و اسرائیل جهت مهار جاه طلبی های هسته ای ایران، تحت الشعاع قرار گرفته است. تأثیر مستقیم تر این فرآیند نیز به کاهش نفوذ متحدان ایران در جنبش حماس منجر می شود، کسانی که در صدد تضعیف آقای عباس و سایر رهبران میانه روی فلسطینی هستند.
البته ممکن است تمامی این تحرکات به مشکل برخورد کند. گسستگی دولت شکننده ای که پس از ترک نیروهای آمریکایی از عراق برجای می ماند و می تواند به گشوده تر شدن میدان نفوذ و مشکل ساز ایران منجر شود. ضمناً ممکن است گفتگو با فلسطینی ها نیز به دلیل شهرک سازی های جدید اسرائیلی ها سریعاً شکست بخورد و به بازتر شدن دست دوستان افراطی ایران در حماس و حزب الله منجر شود.
بنابراین خطرات تجدیدرویکرد اوباما به اندازه فرصت های پیش روی آن است. خبر خوب این است که رئیس جمهور در دوره ای بر سر کار است که از حمایت هر دو حزب برخوردار است. هنگامیکه برنامه ها مطابق پیش بینی ها جلو نروند، او به چنین حمایتی احتیاج خواهد داشت.
منبع: وال استریت ژورنال- 31 اوت