آثار بهرام بیضایی هیچگاه خالی از بحث نبوده است. هر اثر تئاتری یا فیلمی که از او روی پرده یا صحنه می رود محور بحث های فراوانی است. این بحث ها در مورد آخرین ساخته او یعنی وقتی همه خوابیم خیلی زودتر از همیشه یعنی بلافاصله پس از جشنواره فیلم فجر شروع شد.انتقاد تند و تیز او از سرمایه سالاری در سینما به مذاق بسیاری خوش نیامد و سعی کردند با دمده خواندن فیلم این نگاه را تخطئه کنند. بیضایی نیز با آرامش و متانت به یک یک سئوال ها پاسخ گفت. او شرایط روز جامعه را باعث اصلی ساخت این فیلم دانست.
کابوس های مشترک
نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: بهرام بیضایی. مدیر فیلمبرداری: اصغر رفیعی جم. تدوین : بهرام بیضایی و سپیده عبدالوهاب. بازیگران: مژده شمسایی، علیرضا جلالی تبار، هدایت هاشمی، حسام نواب صفوی، مجید مظفری، شقایق فراهانی.
خلاصه داستان: چکامه چمانی از نجات شکوندی که به تازگی از زندان آزاد شده می خواهد خواهرش را که مدتی است اسیر اعتیاد شده بکشد و در عوض چکامه پولی به شکوندی می دهد تا او نیز زندگی اش را سرو سامان دهد. شکوندی می پذیرد این کار را بکند اما روز واقعه نمی تواند و حقایق را به خواهر چکامه می گوید. در اینجا داستان متوقف می شود و می فهمیم که تمام وقایع فیلمی بوده که نیرم نیستانی آن را کارگردانی می کند. فیلم مشکل تامین بودجه دارد . بنابراین پای سرمایه گذاری به نام اشتهاریان به داستان گشوده می شود که تک به تک عوامل حرفه ای را با ستاره های سینما عوض می کند و در نهایت همه دلشکسته به تماشای فیلمی می نشینند که با آنچه قرار بود در ابتدا ساخته شود تفاوت های بسیار دارد. در انتهای داستان نیز ماز دید دانای کل ادامه داستان شکوندی را با همان سرو شکل اولیه می بینیم.
فیلم وقتی همه خوابیم در یک نگاه بسیار ساده به تقابل سرمایه داری و هنر می پردازد. اینکه در یک جامعه مصرف گرا پول و هنر کنار هم جمع نمی شوند و برای منتقدین بیضایی همین نکته بس که استاد پیر سینما حداقل هیچ نباشد در سال 87 یک سال بعد سینمای خودمان را در سال 88 تصویر کرده است. اینکه فیلمی همانند اخراجی های 2 که سراسر ابتذال است ساخته می شود و با تبلیغات و سالن های ویژه ای که در اختیار دارد حق سایر فیلم ها را لگد مال کرده و مردم مصرف گرا نیز چند باره به تماشای آن می نشینند.
از این نکته که بگذریم بیضایی در فیلم وقتی همه خوابیم کابوس های خود را روایت می کند که در این سال ها کم به آنها نپرداخته است. او از جامعه ای حرف می زند که هنرمندش دائم از سوی عوامل مختلف مورد هجمه قرار می گیرد. این هم شعار نیست چون خودش سال ها با این مسائل دست و پنجه نرم کرده و آن را به خوبی می شناسد.
فیلم وقتی همه خوابیم داستان آدم هایی اصیل است که در یک جامعه بی هویت جایگاه بایسته خود را از دست می دهند. برای همین هم فیلمساز سراغ ساختار روایی فیلم در فیلم رفته است. این ساختار که بیضایی خود به طور مستقیم در فیلمنامه فیلم در فیلم و غیر مستقیم در بیشتر آثارش آن را آزموده از آدم هایی سخن می گوید که جایگاهشان در زندگی متزلزل است و دائم نقش عوض می کنند. در چنین شکلی است که ما نمی دانیم حقیقت چیست و کجا در حال تماشای فیلم هستیم. این تقابل رویا و واقعیت دائم مار را با کابوس مواجه می کند که در سینما تازه هم نیست.
فیلم نخست یعنی داستان نجات شکوندی و چکامه چمانی شبه روایتی ذهنی است. فیلم آکنده از پلان های خرد شده است. پلان هایی که لحظه ای به تماشاگر امان نمی دهد و دائم و با سرعت از مقابل چشمانش رد می شود. موسیقی رمز آمیزی نیز که محمدرضا درویشی برای فیلم ساخته این صحنه ها را موکد می کند. نحوه ارتباط شخصیت ها با هم به رفتارهای کابوس گونه می ماند. چکامه زنی شکست خورده و آسیب پذیر است که خود می خواهد زندگی اش را قرابنی کند و سامورایی وار فردی را برای قتل اجیر می کند. طبیعی است که فیلم در این شرایط ساختار معمولی ندارد. صحنه ها عموما تیره هستند و دوربین می کوشد با حرکت های بسیار حضور یک نیروی اهریمنی را به تماشاگر تلقین کند.
در داستان دوم که ما به زمان حال و واقعیت باز می گردیم همه چیز طبیعی است. دوربین آرام است. اما زمانیکه انجا هم به بحران کشیده می شود دوباره بیضایی به سبک اول فیلم باز می گردد و نشان می دهد در دنیای خارج از داستان هم همه چیر شبیه به همان کابوس های درون فیلم است. دوباره دوربین حالت مهاجم پیدا می کند. آدم ها شبیه شبح می شوند که این بار روی زندگی هنرمندان سایه افکنده اند و انها را تهدید می کنند. بیضایی در این بخش نه از تقطیع بسیار پلان ها که از حرکت متناوب دوربین استفاده می کند. به طور مثال در صحنه رستوران که فلاش دوربین ها برای سازندگان اصلی فیلم تبدیل به یک نوع فشار عصبی می شود بیضایی بسیار هنرمندانه دوربین را به سمت بازیگران حرکت می دهند تا آنها بتوانند تاثیرات شوم سرمایه سالاری را در حرفه خود حس کنند.
در نهایت هم که همه چیز بر باد رفته بیضایی با تغییر منظر روایت داستان را از دید دانای کل به سامان می رساند و بنابر یک حق شخصی داستانی را بازگو می کند که نیرم نیستانی قصد بیان آن را داشت و تازه می فهمیم که چکامه نمی خواسته خواهرش را بکشد او قصد جان خود را داشته که در هیاتی زنی به نام خواهرش در امده بوده است. مرگ او مقابل سینمایی متروک رخ می دهد و به این وسیله بیضایی پرونده فیلم و سینما را یکجا می بندد.