یک پرسش ساده از حزبالله

محمد جواد اکبرین
محمد جواد اکبرین

مخاطب پرسش کوتاه و ساده‌ی پیش رو فعالان سیاسی اصولگرا به ویژه اصحاب قدرت، ثروت و منزلت نیستند زیرا درک هواداری آنها از رهبر جمهوری اسلامی کار دشواری نیست؛ مخاطب این پرسش، نیروهای اعتقادی و متفاوتی هستند که جایگاه سیاسی و “ولایت فقهی” آیت الله خامنه ای را به ولایت عرفانی و معنوی ترفیع داده اند و نظر او را عین صواب می دانند؛ نیروهایی که به حزب الله شهره‌اند و حتی پایگاه های سیاسی خود را نیز در هیئت های مذهبی یافته اند.

یک- حدود دو دهه است که آیت الله خامنه ای، آقای مصباح یزدی را نظریه پرداز جمهوری اسلامی معرفی کرده و او را جانشین مرتضی مطهری و علامه طباطبایی خوانده است.

دو- حدود ۷ سال پیش، آیت الله خامنه ای بسیاری از همراهان پیشین اش را به پای حمایت از “دولت با بصیرت” محمود احمدی نژاد از خویش رانده و آقای مصباح یزدی هم برای برآمدن دولت محمود احمدی نژاد سنگ تمام گذاشته و نخستین کسی بوده که دولت او را “برآمده از زیارت عاشوراهای مردم” معرفی کرده است.

سه- حدود سه سال پیش، میرحسین موسوی به اتهام ایستادگی در برابر دولتی که از نظر او منحرف و دروغگو بوده و حتی در امانت آراء مردم خیانت کرده به حصر و حبس گرفتار شده و بسیاری از همفکران او در زندان به سر می برند. 

چهار- حالا آقای مصباح به این نتیجه رسیده که از “خطرناکترین جریان پس از صدر اسلام تا کنون” حمایت کرده و در فروردین ماه امسال نسبت به ”نفوذ فراماسونری” در دولت هشدار داده و گفته است: “خطری که من احساس می‌کنم شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذی‌هایی است که در بین خودی‌ها در حال رشد هستند”.

آقای مصباح تاکید کرده که: “اگر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار می‌شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می‌بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم. این عزل و نصب‌ها از کجا در می‌آید؟ این حرف‌های ملی‌گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل‌گیری است، برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزه‌ای می‌تواند صورت بگیرد؟”

و سرانجام با کنایه به نزدیکی احمدی نژاد و رحیم مشایی پرسیده است: “چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربه‌ای به اسلام می‌زند، می‌تواند برای اسلام مفید باشد، و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آن‌ها دل بسته‌اند؟”

اظهاراتی که احمدی نژاد را مجبور کرده پس از گذشت شش ماه از سخنان مصباح یزدی، رویاروی او در تلویزیون ایران بایستد و بگوید: “این دولت دنبال کاسبی نیست٬ دنبال قدرت نیست… کسی در دولت فراماسونر٬ حجتیه‌ای٬ بهایی٬ یا خطر بزرگ بعد از صدر اسلام و انحرافی و … نیست.”

 

و حالا پرسش اصلی از حزب الله:

اگر آقای خامنه ای مهمترین نظریه پرداز انقلاب در قم را مصباح یزدی بداند و هم رهبر جمهوری اسلامی و هم نظریه پرداز جمهوری اسلامی هر دو تا این حد به خطا رفته باشند که “شدیدترین خطری که تا کنون اسلام را تهدید کرده” را با “دولت با بصیرت” اشتباه گرفته باشند تا چه اندازه برای رهبری سیاسی قابل اعتمادند؛ چه رسد به رساندن “حزب الله” به الله؟