هدف اصلی شکست احمدی نژاد است

فرخ نگهدار
فرخ نگهدار


کمتر از 4 هفته به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران مانده است و این سخن ناظر به همین نزدیکی است.  ‏
•    از تحریم گرایی تا مطالبه محوری ‏
آیا نظام جمهوری اسلامی ایران و دولت حاکم بر آن تحمل آن را دارد که عرصه قدرت آزمایی مردم شود؟ آیا تغییر رئیس ‏جمهور به رای مردم امکان پذیر است؟ آیا این تغییر می تواند به باز شدن فضای سیاسی، به تنش زدایی در روابط خارجی و ‏به پایان یافتن ویرانگری های اقتصادی دولت فعلی منجر شود ؟‏
و یا تمرکز قدرت در دست راست افراطی تا آنجاست که دخالت ارگان های نظامی و امنیتی، با محروم کردن رقبا انتخابات ‏را بی معنا خواهد کرد و ستیز با نهادهای مدنی، آنارشی گری در اقتصاد، تشنج فزایی در روابط خارجی، و تمرکز بیشتر ‏قدرت در دست دولت با کنار زدن نهادها و تشکل های سنتی جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت و تشدید خواهد شد؟ ‏
پاسخ به این سوال برای ما کلید ساز سیاست گذاری در انتخابات پیش روست. کسانی می گویند تحول وضعیت سیاسی در ‏دوره احمدی نژاد امکان تاثیر گذاری بر انتخابات، امکان تغییر رئیس جمهور، امکان تغییر در ترکیب هیات حاکمه و ‏سیاست های حاکم به واسطه رای مردم را از بین برده است. قبل تر هم این طرز فکر می گفت چون انتخابات در ایران آزاد ‏نیست لذا بی معناست. قدرت اصلی در دست رهبر است و ساختار نظام، فیلتر شورای نگهبان، امکان اعمال تغییر از سوی ‏مردم را منتفی می کند. آن برداشت دیروزی و این تحلیل امروزی سنگ پایه اصلی برای تحریم انتخابات بود. ‏
تجربه ده پانزده سال اخیر و رفتار متفاوت روسای جمهوری اسلامی و سبک سنگین کردن تاثیر رای دادن و رای ندادن، به ‏ویژه تجربه مصائب چهار ساله اخیر، طیف وسیعی از تلاش گران راه دموکراسی برای ایران را از یک سود متقاعد کرده ‏است که هر انتخابات غیر آزاد و کنترل شده همیشه بی معنا نیست. “تحریم”، “عدم شرکت” و “رای ندادن” اگر نگوئیم به ‏اوضاع کشور را بدتر می کند، با قطعیت می توانیم بگوئیم به بهبود وضعیت سیاسی کمکی نمی کند. این تجربه بسیاری از ‏مدافعان تحریم را تشویق کرده است که با دقت بیشتر راه های تاثیر گذاری بر یک انتخابات غیر آزاد را جستجو کنند. ‏
•    اصول ناظر بر سیاست انتخاباتی ما
ما در اتحاد جمهوری خواهان ایران از همآیش سوم به این سو با صرف انرژی بسیار برای طراحی یک سیاست انتخاباتی ‏موثرتر، به جای سیاست تحریم، تلاش کرده ایم. نیروهای همسو با ما در داخل کشور هم همین گونه عمل کرده اند. سهل ‏ترین قسمت کار، برای ما، رسیدن به جمع بندی های زیر بود:‏
‏1.‏    تاکتیک ها وسیاست های ما در هر انتخابات غیر آزاد متوجه تسهیل شرایط برای رسیدن به انتخابات آزاد ‏است. در این مسیر تلاش برای لغو نظارت استصوابی و تغییر قانون انتخابات، تلاش در راه تضمین آزادی ‏رسانه ها، احزاب سیاسی و حق تشکل از مهم ترین و موثرترین گام هاست. ‏
‏2.‏    اتحاد جمهوری خواهان هر سیاستی در انتخابات پیشه کند آن سیاست باید صدای اقشار مدرن کشور باشد و ‏دیدگاه های آنان در قبال مسایل کشور را بازتاب دهد. به زبان روشن تر ما و نیروهای همسو در داخل کشور ‏از جناح های اصلاح طلب و اصول گرا در درون حکومت بالذاته متفاوتیم و صدای اقشاری هستیم که از حق ‏مشارکت در حیات سیاسی کشور محرومند. ‏
‏3.‏    اجا و نیروهای همسو در داخل کشور باید تلاش کنند متحد و متشکل در هر انتخابات برآمد کنند. بهترین ‏وضعیت آن است که آنها موفق شوند اتحاد و تشکل خود را حول یک برنامه مشترک و یک نامزد مشترک ‏سازمان دهند. ‏
‏4.‏    اتحاد و برآمد ما و نیروهای همسو نه برای پیگیری اهداف کلی و آرمان گرایانه، که در خدمت برآورد ‏خواسته های مشخص و تغییرات قابل حصول روز است. از جمله: ‏
a‏.‏    اعمال فشار برای احیای حقوق سیاسی پایمال شده و تضمین حق مشارکت مستقل در حیات سیاسی ‏کشور
b‏.‏    تشویق نیروهای اصلاح طلبی که حق مشارکت دارند، به تاکید بر مطالبات اقشار ترقی خواه و جلب ‏حمایت آنان برای تقویت ایستادگی در برابر فشار راست افراطی
c‏.‏    تاثیر گذاری بر نتایج انتخابات از طریق بسیج نیروی اجتماعی و شرکت در انتخابات برای کنار زدن ‏راست افراطی با حمایت از نامزدهایی که برنامه خود را به خواست های ما نزدیک تر کرده اند. ‏
ما در اجا حول هدف اول و دوم کاملا متحد و حول هدف سوم برداشت هایی کمی گونه گونه اما همسو داریم. ‏
خوشبختانه طی دو ساله اخیر طیف وسیعی از نیروهای فعال در داخل کشور هم کمابیش به همین نتایج رسیده اند. اگر به ‏تحرکات نیروهای مخالف وضع موجود نگاه کنید می بینید که نسبت به 4 سال پیش از شمار فعالین طرفدار تحریم، از شمار ‏آزادیخواهانی که انتخابات را رویدادی “مربوط به حکومتیان” دانسته و رئیس جمهور را “تدارکات چی و هیچ کاره” می ‏دیدند به شدت کاسته شده و بر شمار نیروهایی که انتخابات را عرصه کارزاری برای گرفتن حق مردم از حکومت و ‏فرصتی در اختیار مردم برای تغییر ترکیب، سیاست و رفتار حکومت می فهمند به وضوح افزوده شده است. ‏
گرچه تلاش اتحاد جمهوری خواهان ایران برای متحد کردن نیروهای همسو حول نامزد مشترک در این دور به نتیجه ‏مطلوب دست نیافت اما گام های بلند در راستای آن برداشته شد. پیدایش نیروهای “مطالبه محور” و انتشار برنامه ها و ‏خواست های نسبتا مشترک بارزترین نشانه بالندگی اندیشه سیاسی دموکراتیک در کشور و تسهیل شرایط برای ظهور یک ‏برآمد گسترده، اما متحد، حول مطالبات مشخص است. به این تحول باید خوش آمد گفت. ‏
مروری بر برنامه های مختلفی که تا کنون انتشار یافته به نحو شوق برانگیزی نشان می دهد که نقطه نظرهای آنان در هر ‏چهار عرصه مربوط به ساختار حقوقی حکومت، حقوق ملت، سامان دهی اقتصاد کشور و سیاست خارجی اگر یکسان نباشد ‏از هم پوشی چمشگیری برخوردار است. این هم پوشی نشان می دهد که برای شکل گیری اتحاد و تشکل نیروهای ‏دموکراسی خواه کشور، شکل گیری اراده واحد در میان آنان و برآمد متحد چه زمینه عینی و ذهنی مساعدی در کشور ما ‏پدید آمده است. امید راسخ دارم که اتحاد جمهوری خواهان ایران و نیروهای همسو در جریان انتخابات بعدی از این هم هم ‏صدا تر و همگون تر برآمد خواهند کرد. ‏
نه لزومی دارد و نه امکان پذیر است که این نیروی اجتماعی گسترده در وضع فعلی حزب سیاسی خاص خود را تشکیل ‏دهد. اما کاملا امکان پذیر و الزامی است که جنبش های زنان، کارگران، دانشجویان، بخش وسیعی از فعالین قومی، که ‏اکثریت رای دهندگان کلان شهرها را تشکیل می دهند مطالباتی واحد را تحت هدایت نمایندگان خاص خود در هر انتخابات ‏پیش کشند و تا وقتی نتوانند خود نامزد معرفی کنند نامزدها را به شنیدن و تکرار مطالبات خود وادار یا شایق سازند. ‏
اتحاد جمهوری خواهان ایران در نخستین بیانیه خود در رابطه با انتخابات جاری نوشت:  شکل گیری ائتلاف وسیع نیرو ‏های سکولار، دمکرات و جمهوریخواه پیرامون یک  برنامه، سیاست و نامزد مشترک  گامی مهم در جهت پیشبرد خواست ‏انتخابات آزاد در کشورمان به شمار می رود. چنین ائتلافی در عین حال می تواند اقدامی موثر در جهت عقب نشاندن ‏اقتدارگرایان و تاثیرگذاری مثبت بر نتایج انتخابات دور دهم ریاست جمهوری باشد
بنا بر این از دیدگاه ما “اتحاد حول برنامه و نامزد مشترک نه بهانه ای برای تحریم که تدبیری موثر برای مشارکت از ‏موضعی قدرت مند تر است. ظرفیت بالقوه ما و نیروهای همسو، با برآورد پائین بین 10  تا 20 میلیون  نفر است. بدون ‏مشارکت این شهروندان 2 خرداد 76 وجود نداشت. جناح اصلاح طلب بدون برخورداری از حمایت این آراء محال است در ‏انتخابات پیروز شود. تصادفی نیست که آقایان موسوی و کروبی شماری از خواست های ما را در فحوای کلام خود می ‏گنجانند. اگر بین 10 تا 20 میلیون رای را در روز انتخابات متحد و یک صدا کنیم. آقایان کروبی و موسوی نه فقط خود را ‏محتاج خواهند دید که خواسته های ما در برنامه خود انعکاس دهند، بلکه قطعا ضروری خواهند دید که با شخصیت ها و ‏تشکل های همسو با ما وارد گفتگوی مشخص و تعهدات مشخص شوند. ‏
در اتحاد جمهوری خواهان ایران ما اعتقاد راسخ داریم که هرگاه خواست های مهم ترین لایه های اجتماعی کشور ما بی ‏پاسخ بماند، هرگاه محرومیت از حق مشارکت سیاسی تداوم یابد، فرجامی جز نومیدی و کناره جویی از انتخابات را در ‏شهرهای بزرگ شاهد نخواهیم بود. این نومیدی و یاس پی آمدهای عمیق دردناک برای امنیت، اقتصاد و اعتلای کشور ‏خواهد داشت. ایران هیچ راهی برای پیشرفت جز پیشرفت در مسیر انتخابات آزاد پیش رو ندارد. پیشرفت در مسیر ‏انتخابات آزاد از مسیر دیگری - جز از طریق بسیج و مشارکت و تاثیر گذاری اقشار آگاه تر جامعه بر روند انتخابات غیر ‏آزاد فعلی - میسر نیست. از این روی تمام توجه ما در طول یک ماهی که به انتخابات مانده است باید حول این فکر ‏متمرکز شود که چه کنیم که این اقشار آگاه تر جامعه ما مهر و نشان پر رنگ تری از خود بر انتخابات جاری بر جای ‏گذارند. هرگاه ما ایرانیان نتوانیم از طریق مداخله در انتخابات، از طریق تلاش سازنده برای تاثیر گذاری بر شرایط و ‏نتایج انتخابات اوضاع کشور را در سمت دموکراسی متحول کنیم از هیچ طریق دیگر قادر به تغییر سرنوشت خود ‏نخواهیم شد.‏
برخی دوستان اصلاح طلب دینی ما فکر می کنند جریان های مخالف حکومت دینی آنقدر در کشور ما موقعیت ندارند که ‏نقشی بیش از حمایت از اصلاح طلبان ایفا کنند. برخی هم شاید ترجیح دهند که اقشار ترقی خواه کشور در قالب اصلاح ‏طلبی دینی ظاهر شوند. این هر دو فکر بی آینده اند. آینده از آن حکومت دینی و ولایت مطلقه فقیه نیست. سیر تحول ‏فکری خود برپادارندگان جمهوری اسلامی، به خصوص طرز فکر نسل های تازه تر در درون حکومت اصل ولایت را ‏زیر سوال برده و حتی گاه مرز آنان و سکولاریسم را پاک کرده است. اتحاد جمهوری خواهان نه یک جریان اصلاح ‏طلبان دینی است و نه برای حمایت از آنان پدید آمده است. اتحاد جمهوری خواهان ایران صدای فعال آن بخش از مخالفان ‏حکومت دینی است که به اصول جمهوریت و دموکراسی پای بندند. ما از غلبه اصلاح طلبان دینی بر دستگاه دولت حمایت ‏می کنیم چون فضای مساعد تری برای حضور و برآمد اقشار ترقی خواه کشور تسهیل می کند. ‏
•    امکان پیروزی بر احمدی نژاد ‏
شانس شکست احمدی نژاد تا چه میزان است؟ آیا ما باید از یک نامزد معین در انتخابات حمایت کنیم؟ اگر آری آن نامزد ‏کیست و دلایل ترجیح ما کدام است؟ ارزیابی ما از دوران پس از انتخابات چیست؟ توان کروبی برای مقاومت در برابر ‏فشار راست بیشتر است یا موسوی؟ امکانات آنان برای پیشبرد برنامه اصلاحی خود چیست؟ این ها سوال ها برای تصمیم ‏گیری ما مهم اند. ‏
در باره شانس پیروزی احمدی نژاد در انتخابات چه می توان گفت؟ ‏
‏-‏    با توجه به شمار آراء سازمان یافته در جمهوری اسلامی و دسترسی انحصاری احمدی نژاد به آنها ‏
‏-‏    با توجه به این که رای بسیاری مناطق روستایی همیشه به نامزد حکومتی داده می شود،
‏-‏    با توجه به این که احمدی نژاد رای برخی اقشار تهیدست شهری را هنوز در اطراف خود دارد. ‏
‏-‏    با توجه به تغییرات وزارت کشور و افزایش امکان مداخله و تخدیش آراء به سود خود برای احمدی نژاد ‏
این سخن که احمدی نژاد شانس پیروزی ندارد همان قدر بی ربط است که کسی بگوید دستگاه رهبری و نهادهای ‏امنیتی و نظامی همه کاره اند و چون آنها می خواهند که احمدی نژاد در قدرت بماند احمدی نژاد در قدرت خواهد ‏ماند. این حرف ها فقط نشانه بی اطلاعی از ساخت و بافت قدرت در جمهوری اسلامی است. دقت در رفتار آقای ‏خامنه ای در این رابطه بسیار آگاه کننده است. او در نوروز به صراحت اعلام کرد که در انتخابات بی طرف است و ‏این حق مردم است که تصمیم بگیرند چه کسی رئیس جمهور شود. حتی کمی که جلو آمدیم او طوری عمل کرد که ‏بسیاری باور کردند پشت احمدی نژاد نیست. اما اخیرا در چندین نوبت از مردم خواسته است به کسانی رای ندهند که ‏که با نگاه و با اصول مورد نظر او مشکل دارند. ‏
مگر شورای نگهبان قرار نیست هرکس را که به ولایت خامنه ای اعتقاد ندارد از صحنه رقابت ها حذف کند؟ پس ‏چرا آقای خامنه ای برای رای ندادن به نامزدهای معین به مردم مراجعه می کند؟ جز این است که فیلترهای شورای ‏نگهبان عملا آن طور که باید کار نمی کند؟ مگر نه این تعادل قدرت در حکومت طوری نیست که خامنه ای و یک ‏جناح بتواند، بدون جلب آرای مردم در این باره که چه کسی رئیس جمهور شود تصمیم بگیرد؟ ‏
راست این است که شانس انتخاب مجدد احمدی نژاد بیش از همه به پائین ماندن نرخ مشارکت در کلان شهرها بستگی ‏دارد. اگر مردم شهرهای بزرگ مداخله نکنند نه فقط تناسب آراء به سود احمدی نژاد می چرخد بلکه امکان دستکاری ‏در آراء مردم به سود وی نیز بیشتر می شود. ‏
ورود آقای رضایی، که شانس اش برای عبور به دور دوم کمتر است، در جوهر خود به زیان احمدی نژاد و به سود ‏رقبای اصلاح طلب او است. رضایی نیروی اجتماعی مستقل ندارد و بیشتر از رای دهندگان درون سیستمی سهم ‏خواهد برد. ‏
آقای کروبی که زمانی یک “اصلاح طلب محافظه کار” و “مخالف تندروی” شناخته می شد امروز بیشتر با اصلاح ‏طلبانی کار می کند که از نظر او “تندرو” بودند.  او جلب توجه نیروهای ناراضی از جمهوری اسلامی را پی می ‏گیرد و تا اینجا بیش از رقیب اصلاح طلب خود میر حسین موسوی در این مورد موفق تر بوده است. ‏
تقریبا تمام تشکل های شناخته شده در درون جمهوری اسلامی از موسوی و تمام منشعبین تشکل های شناخته شده ‏اصلاح طلب از کروبی حمایت می کنند. گرچه رفتار سیاسی آقای موسوی و شعارها و برنامه اعلام شده او تا این جا ‏با احتیاط و تحفظ جدی همراه بوده است اما پشتیبانی تمام تشکل های جدی اصلاح طلب، حمایت تمام و کمال آقای ‏خاتمی و نظر مثبت محافل ملی مذهبی نسبت به و نیروی اجتماعی قابل ملاحظه ای را در کمپ او قرار داده است. ‏
آقای کروبی علاوه بر آرای برخی مناطق کشور که پایگاه همیشگی او بوده روی آرای ناراضیان از نظام دارد ‏سرمایه گذاری می کند. میر حسین موسوی آرای تشکل های سنتی جناح چپ جمهوری اسلامی و برخی نهادها و ‏تشکل های غیرحکومتی را در دست دارد. و محمود احمدی نژاد به حمایت آقای خامنه ای، به آرای فرمایشی در ‏جمهوری اسلامی و به حمایت برخی اقشار فرودست تر امید بسته است. احمدی نژاد در شهرهای بزرگ تقریبا فاقد ‏پایگاه جدی است.‏
به این ترتیب سه نامزد اصلی به سه نیروی اجتماعی مختلف متکی شده اند. اما بخش بزرگی از مردم در شهرهای ‏بزرگ هنوز نامصمم اند. آن ها هنوز تصمیم به مشارکت نگرفته اند. اما اگر شرکت کنند رای آنها به طور قابل ‏ملاحظه تناسب را به زیان احمدی نژاد تغییر خواهد داد. به این ترتیب تئوری هایی که سرنوشت انتخابات قطعا به ‏سود احمدی نژاد خواهد شد ناشی از بررسی وضعیت عینی نیستند. سرنوشت انتخابات بیش از هر چیز به میزان ‏شرکت مردم در کلان شهرها و به میزان عزم بسیج شده ی آنان برای اعمال نظارت بر انتخابات بستگی دارد. امکان ‏شکست احمدی نژاد یک امکان واقعی است. ‏
هدف کلیدی اتحاد جمهوری خواهان ایران و نیروهای همسو در انتخابات جاری چه باید باشد؟ ما باید بی هیچ تردید و ‏با قاطعیت و روشنی کامل امکان شکست احمدی نژاد در انتخابات با مردم درمیان گذاریم. همه جا باید بگوئیم ‏پیروزی بر احمدی نژاد به هیچ وجه نامیسر نیست و میزان موفقیت ما در این کار دقیقا بستگی دارد به میزان ‏ثمربخشی تلاش های ما برای قانع کردن رای دهندگان در شهرهای بزرگ به شرکت در انتخابات و ریختن آرای خود ‏بسود یکی از دو نامزد اصلاح طلب. ‏
اما قانع کردن مردم به شرکت در انتخابات یعنی چه؟ ما از چه راهی می توانیم نیروی اجتماعی خود را برای شرکت ‏در انتخابات بیشتر بسیج کنیم؟ این کار با مخاطب قرار دادن نامزدها و  تشویق آنان به موضع گیری در قبال مطالبات ‏ملی امکان پذیر است. فعالین مدنی چه از طریق رسانه ها و چه از طریق تماس مستقیم باید نامزدهای اصلاح طلب ‏را به واکنش در قبال مطالباتی کنند که طرح آنها از سوی نامزدها مردم را به حرف های آنان حساس تر می کند. ‏حرف هایی که اخیرا کمپ کروبی در رابطه با مطالبات اقشار مختلف زده است تا همین جا به درستی حساسیت مثبتی ‏به سود او در میان بسیاری فعالان سیاسی و اجتماعی تولید کرده است. گرچه شکست احمدی نژاد و راست افراطی ‏یک خواست واقعا سراسری و گسترده است اما این خواسته فقط و فقط با اعتماد مردم به یک نامزد مشخص و آمادگی ‏برای حمایت از او میسر است. نیروهای ما در عمل به همان اندازه به انتخابات و شکست احمدی نژاد شایق خواهند ‏شد که مطالبات خود را در سخن و برنامه یک نامزد مندرج ببینند. ‏
•    بحث کروبی یا موسوی
در لحظه حاضر قانع کردن مردم به حمایت از کروبی یا موسوی وظیفه مقدم نیست. بحث کروبی یا موسوی بحث ‏امروز ما نیست. بحث امروز این است که مردم را قانع کنیم بدون رای آنها احمدی نژاد در قدرت خواهد ماند، بحث ‏امروز این است که انتخابات آتی از آنجا مهم است که امکان پیروزی بر احمدی نژاد در آن جدی است. کسانی که ‏امروز به رقابت موسوی کروبی دامن می زنند به افزایش سطح مشارکت کمک نمی کنند. در وقت خود شاید بتوان ‏در این زمینه تصمیمی ترجیحی گرفت. اما این وظیفه امروز نیست. وظیفه امروز تلاش برای قانع کردن مردم به ‏مشارکت فعال در انتخابات برای پس کشیدن جامعه از لبه پرتگاه نظامی گری، خودسری، بی کفایتی اقتصادی و ‏اداری، ستیزه جویی و خرافات زدگی است. اتحاد جمهوری خواهان ایران و همه نیروهای همسو باید هدف مرکزی ‏خود در انتخابات جاری را شکست احمدی نژاد قرار دهند. ‏
آنها که در روندهای فعلی به تعمیق شکاف میان کروبی و موسوی کمک می کنند. هیچ کس بیشتر از احمدی نژاد از ‏تشدید رقابت میان موسوی و کروبی سود نمی برد.‏
از سوی دیگر بسیاری می گویند در این که در انتخابات آتی باید برای شکست دادن احمدی نژاد شرکت کرد تردیدی ‏نیست. اما رای ما در نهایت باید به سود کروبی باشد یا موسوی؟ من همه جا گفته ام و امروز نیز دوباره تصریح می ‏کنم. که این سوال سوال امروز نیست. امروز هنوز روز سوال از موسوی و کروبی است. موضع گیری ما، به مثابه ‏نیرویی که خود حق نمایندگی ندارد، به سود کمپ کروبی یا موسوی، در لحظه حاضر زودرس است و حاوی 3 ایراد ‏اصلی است: اولا از فشار ما برای تاثیر گذاری بر مواضع آنان، از ترغیب آنان به گفتگو و تعامل می کاهد. ثانیا در ‏معادلات قدرت، از به سود احمدی نژاد، تاثیر منفی باقی می گذارد و یا زمینه رقابت منفی میان دو نامزد اصلاح ‏طلب را تشدید کند. ثالثا استدلال های ما برای دفاع از کروبی در مقابل موسوی و یا بالعکس، فاصله ما با او را کمتر ‏از حد واقع جلوه می دهد و این اشتباه است. ‏
همه این اشکالات مرتفع بود هرگاه اصلاح طلبان با یک نامزد در صحنه بودند و ما برای شکست دادن احمدی نژاد ‏به او کمک می کردیم. اما ببینیم در اتحاد جمهوری خواهان ایران در باره این موضوع چه نظریاتی وجود دارد؟
‏-‏    برخی از دوستان ما در اتحاد جمهوری خواهان ایران بر این نظرند که مردم را در دور اول فقط به شرکت در ‏انتخابات و رای دادن به رقبای اصلاح طلب احمدی نژاد دعوت کنیم و از حمایت مستقیم از کروبی یا موسوی ‏اساسا اجتناب کنیم. ‏
‏-‏    برخی دیگر می گویند صبر کنیم تا بهتر ببینیم چه کسی امکانات بیشتری برای شکست احمدی نژاد دارد و رای ‏دادن به او را تشویق کنیم. ‏
‏-‏    برخی هم فکر می کنند در دور اول ما در نهایت به کسی رای دهیم که نسبت به مطالبات و مراجعات نیروهای ‏مطالبه محور واکنش مساعد تری دارد. ‏
‏-‏    و بالاخره این نظر هم هست که به “قدرت کشور گردانی” کروبی یا موسوی در برابر فشار راست افراطی در ‏دوره های بعد از انتخابات توجه کنیم و به کسی رای دهیم که از این نظر اعتماد بیشتری به او هست. ‏
تمام این ملاحظات قابل تامل و منطقی اند. اما در لحظه حاضر هنوز باید این ملاحظات را سبک سنگین کرد و در ‏عین حال کاری نکرد که سازش میان کروبی و موسوی را دشوار و یا فضا برای بهره گیری راست افراطی را ‏مساعد کند.‏
•    با خطر تقلب چه باید کرد؟ ‏
برای جلوگیری از دستکاری در نتایج انتخابات و حفظ سلامت آن چه می توان کرد؟  نامزدهای اصلاح طلب ستاد ‏صیانت از آرای مردم تشکیل داده اند. هرگاه نظارت قدرتمندی وجود نداشته باشد راه برای هر فسادی باز است. ‏کاراکتر وزیر کشور با این سابقه ثروت اندوزی کمک نمی کند که اعتماد عمومی به صداقت و رفتار منصفانه او و ‏‏”تیم همراهان” در حد معمول باشد. ‏
عده ای بحث نظارت بین المللی را پیش کشیده اند. اما با وضعی که ما از ایران می شناسیم، و با وجود حدود 50 ‏هزار مرکز رای گیری، یگانه راه صیانت از آراء حضور وسیع فعالان طرفدار تغییر در سر صندوق ها و نظارت ‏بر شمارش اولیه آراء است. هر نامزد طبق قانون حق دارد برای هر حوزه یک نماینده معرفی کند. در این ارتباط ‏وظیفه ماست که برای تامین نیروی کافی برای نظارت فعال بر انتخابات با ستاد صیانت از آراء مردم صمیمانه ‏همکاری کنیم. هرچه حضور ناظران مستقل در  مراکز بیشتر باشد امکان دست کاری کم تر است و هر چه نرخ ‏مشارکت بالاتر باشد امکان نظارت موثر هم بیشتر است.‏
•    نقد برخی نگاه ها
برخی رفقای ما می پذیرند شکست احمدی نژاد در انتخابات آتی تحولی به سود ما و به سود کشور است؛ اما نه به ‏قیمت حمایت ما از نامزدهای اصلاح طلب، اما نه به قیمت فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات.‏
در ذات این نحوه استدلال یک نوع خود پسندی توام با ترس نهفته است. وظیفه یک نیروی سیاسی جدی قبل از همه ‏صیانت از منافع کشور و کمک به بهبود شرایط معیشت مردم است. این رویکرد از قبول مسوولیت در قبال سرنوشت ‏کشور و مردم تهی است. به علاوه این رویکرد فقط به درد منزوی کردن ما می خورد. اگر رفتن احمدی نژاد به رای ‏مردم ممکن است، و اگر این پیروزی روحیه یاس و سرخوردگی مردم را تغییر می دهد و جانی تازه در رگ های ‏خسته جامعه مدنی ما می دمد، چه وظیفه یا مسوولیتی مهم تر از آن می توان یافت؟ ‏
شعار “نه تحریم نه شرکت” هیچ معنایی ندارد جز ترک موضع رهبری. جنبش مدنی ایران نیاز به تجدید روحیه دارد ‏و هیچ چیز در وضع فعلی بیش از شکست دادن احمدی نژاد این روحیه را ترمیم نمی کند. این تحول از هیچ راه ‏دیگری جز از طریق ریختن میلیون رای در مخالفت با احمدی نژاد به صندوق ها میسر نیست. ‏
‏12 سال پیش این حرف که رهبر جمهوری اسلامی ایران پشتیبان ناطق نوری است و مخالف خاتمی است به افزایش ‏آرای خاتمی کمک کرد. این بار نیز از سوی کمپ آقای کروبی روایاتی شنیده می شود که گویا آقای خامنه ای ‏موسوی را بر کروبی ترجیح می دهد و او به اصرار ایشان و برای کنار گذاشتن خاتمی وارد صحنه شده است. ‏جمهوری خواهان نباید تعبیری از اصلاح طلبی را ارایه دهند که محتوای آن لزوما ضدیت با رهبری است. ما و ‏نیروهای همسو در روند انتخابات جاری باید نه فقط هر نوع حمایت رهبری از یک نامزد مشخص، و هر نوع تلاش ‏یک نامزد برای جلب حمایت رهبری، را مورد انتقاد قرار دهیم. جمهوری خواهان باید قاطعانه از سیاست بیطرف ‏کردن رهبری در رقابت میان نامزدها دفاع کنند.‏
در دوران اصلاحات دو نظر در رابطه با نوع رفتار با رهبری در میان اصلاح طلبان حکومتی وجود داشت. ‏دیدگاهی که می گفت ما باید از رو در رویی با خامنه ای پرهیز کنیم و هدف سیاست ما باید بیطرف کردن وی در ‏منازعات جناحی باشد. نظر دیگر بر این عقیده بود که رهبری طرفدار اصول گرایان است و رقابت با اصول گرایان ‏یعنی رو در رویی با خامنه ای. ‏
این حرف که تصحیح رفتار حکومت و سیاست های جاری کشور، بدون کنار زدن رهبری امکان پذیر نیست سخنی ‏بی پایه و سردستی است. این سخن که “اصلاح طلبی یعنی ضدیت با نظام” تعبیر راست افراطی از مفهوم اصلاحات ‏است. در حالیکه امکان تغییر در رفتار رهبری در سمت کاهش تقابل آن با مطالبات اجتماعی یک امکان واقعی است. ‏اصلاح طلبی نمی تواند اصلاح طلبی باقی بماند و در عین حال هر نوع تغییر رفتار حکومت گران را انکار کند. ‏
‏ ‏
بخش بزرگ ملت ایران از زیان های سنگین ناشی از تداوم سیاست های احمدی نژادی و خطراتی که ماندن او در ‏پست ریاست جمهوری متوجه حقوق مردم و منافع کشور خواهد کرد آگاه است. وظیفه ماست که برای مهار این خطر ‏از هیچ کوششی فروگزار نکنیم. مهار این خطر از طریق تشویق هر چه بیشتر مردم در سراسر کشور، به خصوص ‏شهرهای بزرگ، برای شرکت در انتخابات میسر است. پیروزی بر احمدی نژاد اصلا ناممکن نیست. ملت ایران می ‏تواند و باید کشور را از پرتگاه سقوط دور کند، به ویران گری در اقتصاد کشور پایان دهد، یورش به حقوق و آزادی ‏های ملت را مهار کند، و تشنج فزایی و ستیزه جویی در روابط خارجی ملغی سازد.‏
تحقق امیدها و انتظارهای اتحاد جمهوری خواهان ایران برای آینده ایران با توانمند کردن ملت برای کنار زدن راست ‏افراطی، از راس دولت مربوط است. آرزو می کنم اتحاد جمهوری خواهان ایران این امید رکابزن پیگیر همین راه ‏باشد. راهی که روز 22 خرداد، خط پایان آن با خبر “احمدی نژاد رفت” تزئین شده است. ‏
سخنرانی دهم مه در جمع جمهوریخواهان در استکهلم – سوئد‏
منبع: ایران امروز