خانواده های محمد داوری و عبدالله مومنی در مصاحبه با “روز” اعلام کردند که پس از بازداشت، حقوق این دو معلم زندانی از سوی آموزش و پرورش قطع شده و آنها محروم از حقوق اولیه یک زندانی در بند 350 زندان اوین به سر می برند.
همزمان خانواده هاشم خواستار، دیگر معلم زندانی در مصاحبه با “روز” اعلام کردند که چهارم مرداد ماه محکومیت آقای خواستار به پایان می رسد.
بعد از انتخابات دو سال پیش، معلمان نیز همچون روزنامه نگاران و فعالان دانشجویی، بازداشت شده و محکومیت های سنگینی دریافت کردند.
محمد داوری، هاشم خواستار، عبدالله مومنی، رسول بداغی و عبدالرضا قنبری از جمله این معلمان هستند که همچنان در بازداشت به سر می برند.
نگرانی از وضعیت سلامتی محمد داوری
محمد داوری، جانباز جنگ ایران و عراق، عضو کانون معلمان ایران است که 17 شهریور 88 در پی یورش ماموران امنیتی به دفتر حزب اعتماد ملی و همچنین دفتر مهدی کروبی بازداشت شد. او موقع بازداشت سردبیر، سایت سحام نیوز، متعلق به حزب اعتماد ملی بود.
این معلم زندانی به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده و روز جمعه وب سایت کلمه خبر از افزایش محکومیت آقای داوری به 6 سال داده است.
براساس این گزارش، آقای داوری که از فعالان صنفی و عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بوده، به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال 85 بازداشت و در دادگاهی در سال 86 به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود. هم اکنون به دلیل عدم پرداخت این جریمه، یکسال به حبس وی افزوده شده است.
رضا داوری، برادر محمد داوری که هفته گذشته موفق به ملاقات برادرش در سالن ملاقات کابینی زندان اوین شده در این زمینه به “روز” می گوید: در زمینه این حکم هنوز به ما چیزی ابلاغ نشده و نمیدانیم. هفته گذشته هم که با برادرم ملاقات کردیم هیچ سخنی از این حکم نبود. برادرم در سال 86 حکمی داشت که ما گمان میکردیم این حکم تعلیقی است حالا باید پی گیری کنیم و ببینیم قضیه این یکسال محکومیت اضافه چیست.
آقای داوری می افزاید: برادر من یک معلم بود که با حقوق معلمی زندگی میکرد. پس از بازدشات او حقوق اش را قطع کردند و چند بار پی گیری که کردیم گفتند خودش باید بیاید و باید به خودش ابلاغ شود و… در اصل هیچ جوابی به ما ندادند. خودش هم که از لحظه بازداشت تاکنون حتی یک ساعت هم اجازه مرخصی نداشته و نگذاشته اند به مرخصی بیاید و همه زندگی و مسائل کاملا به هم ریخته است.
برادر محمد داوری از مخالفت مسولان با مرخصی برادرش سخن گفته و می افزاید: بارها درخواست مرخصی دادیم و به هر شکلی که فکرش را بکنید پی گیری کردیم اما هیچ جوابی نمیدهند برادر من از لحاظ جسمانی هم وضعیت خوبی ندارد هم مشکل قلبی او است و هم مشکل دهان و دندان دارد که پزشک زندان گفته حتما باید متخصص او را ببیند اما تا به حال امکان چنین چیزی نبوده و ما نگران وضعیت سلامتی برادرم هستیم. او بعد از اعتصاب غذایی که با دیگر زندانیان در خوص آقای صابر انجام دادند به شدت ضعیف شده و از قبل هم به دلیل ترکش هایی که در جنگ خورده، در بینایی مشکل دارد و هم در قلب و ما واقعا نگران هستیم اما هیچ کاری هم از دستمان بر نمی آید.
او می افزاید: درخواست ملاقات حضوری هم بارها داده ایم اما باز جوابی نمیدهند. در تمام این دو سال تنها دوبار ملاقات حضوری داشته و بقیه ملاقات ها کابینی بوده. از طرفی ما ساکن شهرستان هستیم و برای مادر من واقعا خیلی سخت است که دو هزار کیلومتر را تا تهران برود و برگردد تهران هم که درست است که دوستان لطف دارند اما ما فامیل درجه یک و حتی فامیل درجه دو هم نداریم و اوضاع خوبی نیست.
آقای داوری با تاکید بر اینکه برادرش یک معلم مسول در جامعه خود بوده می گوید: واقعا نمیدانیم چه باید بکنیم خیلی افراد هم مثل برادر من هستند واقعا در حق برادرم خیلی اجحاف می شود نه مرخصی نه ملاقات حضوری. تلفن هایش هم یک سال تمام است که قطع است و ما باید این مسیر طولانی را هزار کیلومتر برویم و هزار کیلومتر برگردیم تا فقط برای 20 دقیقه از پشت شیشه های کابین او را ببینیم واقعا دیگر از حد تحمل همه گذشته و نمیدانیم چه باید بکنیم غیر از دعا هم که کاری از دستمان بر نمی آید…
مینا جعفری، وکیل آقای داوری پیش از این در مصاحبه با “روز”، محمد داوری را انسانی بسیار شریف و سالم و معلمی ساده” توصیف کرده و گفته بود “آقای داوری از مقاوم ترین موکلان من است. او معلم ساده ای است با دغدغه های انسانی که در سال 85 نیز در تحصن معلمان مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت شده بود و بارها به ما گفته است که معلم ساده ای است که وضعیت مالی مناسبی ندارد و در مرداد ماه به خواست آقای کروبی و علاقه موکلم به کار حزبی، شروع به همکاری با سحام نیوز کرده است. او جانباز جنگ است و در جبهه از ناحیه چشم و پا آسیب دیده و با تمام توان به مملکتش خدمت کرده است”.
“فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی” اتهاماتی است که به آقای داوری نسبت داده شد اما به نوشته سحام نیوز، آقای داوری را به بهانه جمع آوری و تهیه مدارک مربوط به تجاوزات جنسی بازداشت و به زندان محکوم کردند.
پایان محکومیت هاشم خواستار
هاشم خواستار، نماینده معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان و دیگر معلم زندانی است که از 25 شهریور 88 د ر بازداشت به سر می برد. او از سوی دادگاه بدوی به 6 سال حبس محکوم شده بود که دادگاه تجدید نظر حکم او را به دو سال حبس تعزیری کاهش داد.
صدیقه مالکی فر، همسر آقای خواستار درباره آخرین وضعیت همسرش به “روز” می گوید که محکومیت آقای خواستار چهارم مرداد ماه به پایان می رسد و این معلم بازنشسته باید در این روز آزاد شود.
آقای خواستار در زندان وکیل اباد مشهد زندانی است و همسرش به “روز” می گوید: همسرم دوسال تمام نه مرخصی آمد و نه از حقوق یک زندانی برخوردار بود حتی وقتی نیاز به جراحی داشت نیز به او مرخصی ندادند و در بیمارستان او را با زنجیر و پابند به تخت بستند و… هنوز هم مریض است اما چهارم مرداد محکومیت او تمام می شود و ما چشم انتظار آزادی او هستیم.
خانم مالکی فر می افزاید: ما ایرانی ها یک شعری داریم که می گوید “طوفان نوح و حادثه کربلا گذشت اما چسان گذشت؟ خون می چکد از ایوان کربلا” این واقعا شرح حال ماست در این دوساله و همان مثالی که می گوید “وای برف و وای بر پس برف”. مصداق حال و روز ماست همسمر که زندان بود ما میدانیم بر ما چه گذشته و امیدوارم هیچ کسی تجربه نکند و نداند بر خانده یک زندانی چه میرود.
هاشم خواستار در نامه ای سرگشاده از زندان با شرح جزییات آنچه در طول مدت زندان بررفته از عدم استقلال قضات، بدرفتاری با زندانیان، دادرسی های غیرعادلانه تا اعمال غیرقانونی مسوولان دستگاه قضایی و انتظامی، تصویری از برخورد دستگاه های یاد شده با زندانیان عقیدتی ارائه کرده و خطاب به رئیس قوه قضائیه از وضعیت سایر زندانیان زندان وکیل آباد مشهد نوشته بود.
آقای خواستار با شرح جزییاتی از بازجویی های خود نوشته بود که ماموران امنیتی از زندگی شخصی او پرسیده اند، او را در میان سارقین ومعتادین به موادمخدر نگهداری کرده اند، زمان دادگاهش تنها شش دقیقه طول کشیده.
قطع حقوق و اخراج عبدالله مومنی
عبدالله مومنی هم دیگر معلم زندانی است که پس از بازداشت حقوق او قطع شده و پس از پی گیری های خود و خانواده اش از آموزش و پرورش به او گفته اند احتیاجی به تو نداریم.
آقای مومنی از سرشناس ترین فعالان دانشجویی ایران است که بیشتر به عنوان فعال دانشجویی شناخته شده و کمتر کسی از او به عنوان معلمی که در دبیرستان مشغول به تدریس بود یاد میکند.
اما فاطمه آدینه وند، همسر آقای مومنی به “روز” می گوید: عبدالله معلم بود و زندگی ما هم از همین حقوق معلمی او می گذشت. سه ماه بعد از بازداشت عبدالله حقوق اش را قطع کردند و زمانی که او به مرخصی آمد خیلی پی گیری کرد و حتی آموزش و پرورش هم رفت اما گفتند که احتیاجی به تو نداریم.
خانم مومنی درباره آخرین وضعیت همسرش در زندان نیز می گوید: مدتی مریض بود و بیماری پوستی اش باز خیلی اذیت میکرد اعتصاب غذایی هم که با بقیه زندانیان پس از جان باختن آقای صابر انجام دادند به شدت روده هایش را دچار مشکل کرده بود اما این بار که با او ملاقات کردم وضعیت بهتری داشت و در زندان ورزش می کنند و به مطالعه می پردازند و کلا وضعیتش بهتر از قبل بود.
آقای مومنی از زمان بازداشت تاکنون تنها یکبار به مرخصی آمده و همسرش می گوید: 24 فروردین 89 که به زندان بازگشت تاکنون تنها دو بار ملاقات حضوری داشته ایم و هر بار درخواست ملاقات حضوری کرده ام هیچ جوابی نداده اند. بچه های من نوجوان هستند و واقعا به پدرشان نیاز دارند اما متاسفانه هیچ جوابی نمی دهند و تنها یکبار گفتند که نامه همسرت ابروی نظام را برده و ملاقات و مرخصی نمی دهیم من هم گقتم که کسانی که بچه های مردم را شکنجه کردند آبروی نظام را برده اند نه عبدالله که این شکنجه ها را افشا کرده.
عبدالله مومنی در نامه ای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوری اسلامی از شکنجه هایی سخن گفته بود که بر او در زندان اعمال شده.
خانم آدینه وند می افزاید: هر بار میروم و برگه درخواست مرخصی میخواهم نمیدهند. روال این است که باید در برگه های مخصوصی درخواست مرخصی را بنویسیم که بالای آن نوشته شده برگ درخواست مرخصی. اما هر بار این برگه را خواسته ام نمیدهند و خود عبدالله هم می گوید دیگر درخواست نکن. وقتی جوابی نمی دهند چرا باید درخواست کنی و…
همسر آقای مومنی سپس می پرسد: این اقایان خودشان بچه ندارند؟ خانواده ندارند؟ چرا بچه های من باید محروم باشند حتی از دیدار با پدرشان؟ به جرم اینکه پدرشان آدم روشنفکری بوده که نه ظلمی به کسی کرده و نه حق کسی را خورده؟ بلکه از حق مردم دفاع کرده؟ یعنی خود این آقایان خاناوده و فرزند و نوجوان ندارند که دلشان نمی سوزد و عاطفه را بویی نبرده اند؟
دیگر معلمان زندانی
رسول بداغی، از اعضای کانون صنفی معلمان ایران، دیگر معلم زندانی است که در زندان رجایی شهر به سر می برد. او یازده شهریور 88 بازداشت شده و به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
عبدالرضا قنبری، معلم یکی از دبیرستان های مشهد نیز از دیگر بازدشات شدگان بعد از انتخابات است که در جریان وقایع عاشورای 88 بازداشت شده و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده است. او اکنون در بند 350 زندان اوین به سر می برد.