سپاه اینجا، اونجا، همه جا

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

داستان سپاه آدم را به یاد زبل خان می اندازد، اینجاست، اونجاست و همه جاست، همه کاری هم می کند، یا در واقع جلوی همه کارها را می گیرد. با روزنامه نگاران مخالفت می کند، دیروز سپاه فشار آورد تا روزنامه نگاران زندانی آزاد نشوند، همین دیروز سپاه پلیس اسکی سوار را سازمان داد تا دختران اسکی سوار را در کوهستان های برف پوش کنترل کند. سپاه خودش هم روزنامه دارد.

روزنامه سپاه همین دیروز نوشت: « جوانان اصلاح طلب به اپوزیسیون غیرمسلح نظام تبدیل شده اند.» همچین حرف زده انگار اپوزیسیون غیرمسلح بد است. حالا فرض کن اپوزیسیون مسلح بود، چکارش می کردی؟ معلوم است که از بینش می برد. فرض کن اصلا اپوزیسیون نبود و خیلی شیک می خواست وارد حکومت بشود و نماینده مجلس بشود. حمیدرضا مقدم یار، مشاور فرمانده سپاه گفته: « تخریب شورای نگهبان برای جلوگیری از رد صلاحیت است» یعنی سپاه در انتخابات هم دخالت می کند.

بقول ابی هاماشاالله! حالا فرض کن طرف اپوزیسیون نبود و داخل دولت هم رفته بود و در حکومت هم کار می کرد، بهش می گفتند نفوذی، سردار جزایری گفته: « پروژه نفوذ آشکار است.»، یعنی سپاه کار اطلاعاتی هم می کند، اصلا فرض کن طرف اپوزیسیون نبود، در انتخابات هم حضور نداشت، نفوذی هم نبود، در یکی از دستگاهها کار می کرد. سردار جزایری گفته: « اگر دستگاهها به وظیفه خود عمل نکنند، حزب الله به وظیفه خود عمل می کند.» یعنی سپاه وظیفه کنترل و اداره برادران حزب الله را هم دارد.

سپاه خودش جای قوه قضائیه هم عمل می کند و کسی را که نه مورد شکایت قرار گرفته و نه محکوم شده، مجرم می داند، یدالله جوانی از دفتر سیاسی سپاه گفت: « برخورد نکردن با خاتمی دلیل بر مجرم نبودن وی نیست.» بله، طبیعی است. در جمهوری اسلامی اصل بر مجرم بودن است، حتی اگر عکس آن ثابت شود. سپاه در سیاست خارجی هم دخالت می کند. سردار کوثری ماه قبل گفت: « امنیت مردم فرانسه را به مستشاران ایرانی بسپارید.» سپاه در دیپلماسی هم نظریه ول می کند. نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: « آمریکا با مک دونالد باعث فروپاشی شوروی شد.»

همین سپاه وزارت ارشاد هم هست. نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: « روزنامه بستر نفوذ بیگانگان است.» همین سپاه واردات مرغ هم می کند. بابک زنجانی گفت: « من در ارتباط واردات گوشت مرغ با سپاه همکاری داشتم.» حساب و کتاب سپاه با دزدها و کلاهبردارها هم معلوم است. بابک زنجانی گفت: « از سپاه طلبکار بودم به من یک کشتی 103 میلیون دلاری دادند.» و همین سپاه جای وزارت کشور و شورای نگهبان هم عمل می کند. نماینده رهبری در سپاه گفت: « بسیج اجازه ندهد مجلس ششم تکرار شود.» یعنی آدم دلش می خواهد یک ساختمان پیدا کند که متعلق به سپاه نباشد و محکم سرش را به دیوار آن بکوبد.

شده مثل حزب کمونیست شوروی که هزار تا عضو بلند پایه داشت، یکی را می گذاشتند وزیر تجارت، بعد برش می داشتند و می فرستادند برای رهبری ارکستر موسیقی، بعد می فرستادند می شد رئیس پداگوژی برای تعلیم و تربیت نوجوانان، بعد می فرستادند می شد خلبان، بعد هم اگر فین فین می کردند استالین به سپاه می گفت که فلان فرمانده سپاهی را دستگیر کند و بدهد به دست فلان قاضی سپاهی محاکمه شود و بعد توسط جوخه اعدام سپاه اعدام شود تا بعدا گورکن های سپاه دفنش کنند.

در کوبا هم یک فیدل وجود داشت، صد تا فیدلو که کوچک تر از فیدل بودند، ولی همان کارها را در اندازه کوچکتر می کردند، بعد هزار تا فیدلینو داشتند که در شهرستانها فیدلی می کردند و ده هزار تا فیدلیتو داشتند که توی خلا هم به یارو می گفتند زود باش بیا بیرون، انقلاب به بن بست رسیده. باز خدا از سر تقصیراتش بگذرد، بالاخره فیدل در زمان عمرش، حالا در حالت آلزایمر یا هوشیاری دست از سر ملت اش برداشت و فعلا در بیمارستان است، یک وقت دیدی فردا رفت لاس و گاس، به جای جی جی سرای کوبا، جی جی سراهای آنجا را اداره کرد.

کنسرت موسیقی خدایان

احمد خاتمی نه برداشت و نه گذاشت، گاله را به اندازه عرض کشتی تایتانیک واگذاشت و گفت: « جریانی که کنسرت‌ موسیقی برگزار می‌کند، جریان نفوذ است و خدا اجازه نمی‌دهد که از بودجه بیت‌المال برای کنسرت‌هایی که در آن‌ها خدا فراموش شود، خرج شود.»

یعنی طرف نمی فهمد که جمله « خدا مخاف برگزاری کنسرت است.» معنی دارد، الکی الکی که نمی شود قانون پرت کرد وسط جامعه. یعنی چی خدا مخالف برکزاری کنسرت است؟ منظور کدام خداست؟ بالاخره درست است ما بعضی اوقات یادمان می رود که خداوند یکی دو تا نیست. همین الآن در هند که بروی هر گاوی خودش می تواند خدا باشد. منظورتان آیا شامل همه خدایان است؟ آیا خدای مسیحیان یا یهودیان را خدا می دانید؟ آیا خدای زرتشتی ها را به خدایی قبول دارید؟ اصلا خدای غیرمسلمان ها که هیچ، آیا خدای اهل سنت را کلا به رسمیت می شناسید؟ قطعا آقای خاتمی( بلا نسبت محمد و محمدرضا) یعنی احمد خاتمی، می داند که خدای زرتشتی ها، مسیحیان و یهودیان که هر سه تا در مجلس شورای اسلامی نماینده ئدارند، اهل کتاب هستند، حالا گیریم اهل کتاب خواندن نباشند، ولی قطعا اهل کتاب و معتقد به دین و خدا هستند.

از این جمعیت هفت میلیارد و چهل و شش میلیونی جهان، براساس نظر خودشان حداقل یک میلیارد و دویست میلیون نفر گفته اند که به خدا اعتقاد ندارند، پس حتما خدایی که آنها ندارند یا موافق کنسرت موسیقی است، یا اصلا وجود ندارد، پس این جمله غلط است. یعنی آقای احمد خاتمی باید بگوید که پنج میلیارد و 846 میلیون نفر خدا دارند.

از این پنج میلیارد و 846 میلیون نفر هم دو میلیارد و صد میلیون نفر مسیحی هستند، مسیحی ها هم که خودشان اصلا خالق موسیقی کلیسایی هستند و توی کلیسای آنها موسیقی جزو لاینفک کلیساست. در تمام کشورهای مسیحی نشین هم هیچ کشوری تا همین ده ثانیه قبل مخالف برگزاری کنسرت نیستند. در همه کشورهای مسیحی تپ و تپ هر روز کنسرت موسیقی برگزار می شود و کلا موسیقی برای مسیحیان موضوع مهم و محترمی است. پس آقای احمد خاتمی باید به جای اینکه بگوید خدا با کنسرت مخالف است بگوید خدای سه میلیارد و 746 میلیون نفر مخالف برگزاری کنسرت است.

از این سه میلیارد و 746 میلیون نفر، 900 میلیون نفرشان به هندوئیسم معتقدند و آنها هم که همه شان نه تنها کنسرت موسیقی برگزار می کنند، بلکه آئین دینی شان هم براساس موسیقی و سرود است. هندی ها هم که تا قابلمه توی آشپزخانه می افتد و ترق و توروقی می شود، فورا با آن می رقصند و اصولا موسیقی هندی جزوی از مذهب شان است، پس آقای احمد خاتمی باید به جای اینکه بگوید سه میلیارد و 746 میلیون نفر را باید کم کند، پس جمله صحیح این است که خدایان دو میلیارد و 846 میلیون نفر با برگزاری کنسرت مخالف است.

از این دو میلیارد و 846 میلیون نفر هم 394 میلیون نفر چینی، یک دین دست ساز دارند که اتفاقا هرگز با برگزاری کنسرت مخاف نیست و همچنین جمعیت بودایی هم 376 میلیون نفر هستند که اینها هم اصلا با کنسرت موسیقی مخالف نیستند و خدای آنها اصلا واحد موسیقی را در اختیار شهروندان قرار داده و اصلا به ممنوعیت یا مشروعیت موسیقی و کنسرت کاری ندارد. پس آقای احمد خاتمی باید جمعیت یودائی و معتقدین به دین عامه چین را باید از جمعیت خداپرستان مخالف کنسرت کم کند و بگوید دو میلیارد و 96 میلیون نفر خدایانی دارند که با برگزاری کنسرت مخالف است.

از این دو میلیارد و 96 میلیون نفر هم 200 میلیون نفر بومی های باستانی آفریقا هستند که برای تولد، مرگ، پرستش، عروسی و عزا و هر کاری دیگری با اجازه خدای خودشان دائم دارند به موسیقی می پردازند و خدای آنها هم با کنسرت کلا موافق است، 100 میلیون نفر هم دین های آفریقایی سنتی و دیاسوزیک دارند و آنها اصلا تمام زندگی شان موسیقی است و دم به دقیقه در حال موسیقی اجرا کردن و رقصیدن هستند. سیک ها هم که 22 میلیون نفر هستند و آنها هم خدای شان اهل موسیقی است و خیلی هم با حال است. 15 میلیون نفر هم طرفدار اسپیریتیزم یا روح گرایی هستند که با یهودیت که 14 میلیون نفر هستند، هر دو طرفدار موسیقی هستند و همه این مذاهب و خدایان شان طرفدار اجرای موسیقی و برگزاری کنسرت است. پس آقای احمد خاتمی باید این تعداد را کم کند و فقط بگوید که احتمالا خدایان یک میلیارد و 745 میلیون نفر با برکزاری کنسرت موسیقی مخالفند

از این یک میلیارد و 745 میلیون نفر هم 7 میلیون بهائی داریم که آنها اصلا با موسیقی و کنسرت دادن مخالف نیستند، 4.2 میلیون نفر هم به خدایان جائین گرایی معتقدند، 100 میلیون نفر هم که به آئین شین تو معتقدند، 2.6 میلیون نفر هم زرتشتی داریم که آنها هم مخالف کنسرت نیستند، خیلی هم طرفدارش هستند. جمعیت شش هفت دین دیگر را هم اگر کم کنیم، می ماند یک میلیارد و 200 میلیون نفر که مسلمان هستند که آقای احمد خاتمی ممکن است بگوید که خدای این 1.2 میلیارد نفر مخالف برگزاری کنسرت است.

از این جمعیت یک میلیارد و دویست میلیون نفری مسلمان، 940 هزار نفر سنی هستند، 10 میلیون نفر طرفداران دین احمدیه هستند و 450 هزار نفر هم دروزی هستند. اهل سنت که در همه کشورهای شان کنسرت موسیقی برگزار می شود و حتی در عربستان که برگزاری کنسرت موسیقی ممنوع بود از سال 2012 کنسرت موسیقی برگزار می شود. پس آقای احمد خاتمی نهایتا می تواند بگوید 120 میلیون شیعه معتقدند که خداوند برگزاری کنسرت را حرام می داند.

از این 120 میلیون شیعه، عده ای در هند، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان و پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس زندگی می کنند، که در همه این کشورها موسیقی اجرا می شود و اتفاقا شیعیان مثلا در هند و عراق جزو افرادی هستند که طرفدار برگزاری کنسرت هستند، حالا بگذریم از جمهوری آذربایجان که از صبح تا شب ملت در آن « آی بری باخ » می گویند و لزگی می رقصند. پس فقط می ماند 75 میلیون ایرانی که در واقع خدای این 75 میلیون ایرانی ممکن است به ادعای آقای احمد خاتمی با برگزاری کنسرت مخاف باشد.

از این 75 میلیون جمعیت ایران، 15 میلیون شامل اقلیت سنی، زرتشتی، ارمنی و آسوری مسیحی و یهودی  هستند که این افراد بطور کلی هیچ کدام شان با کنسرت مخالف نیستند، یعنی نهایتا 60 میلیون ایرانی وجود دارند که ممکن است خدای آنها با برگزاری کنسرت مخالف باشد. پس می توانیم بگوئیم خدای شصت میلیون نفر از 7 میلیارد جمعیت جهان با برگزاری موسیقی مخالف است.

این شصت میلیون نفر شامل شجریان و ناظری و گوگوش و داریوش و ابی و سوزان روشن و لیلافروهر و محسن نامجو و محمد اصفهانی و محسن یگانه و ساسی مانکن و شهرام شب پره هم می شوند که اینها هم شیعه هستند، ولی از همه مهم تر این است که تا همین شش ماه پیش یا سه سال قبل در همه شهرهای ایران کنسرت برگزار می شد و می شود. حالا فرض کنیم ایرانیانی که مثل احمد خاتمی فکر می کنند و خدای شان شبیه اوست و مخالف با برگزاری کنسرت مخالف است، به اندازه طرفداران سعید جلیلی باشد،  یعنی 4169000 نفر احتمالا شبیه جلیلی فکر می کنند، پس بهتر است آقای خاتمی بگوید « خدای 4 میلیون نفر از یک سال قبل با برگزاری کنسرت موسیقی مخالف شده. یعنی هفت میلیارد نه، فقط چهار میلیون نفر. آن هم به مدت یک سال. شیرفهم شد؟

بیت المال و کنسرت

البته احمد خاتمی گفته: « جریانی که کنسرت‌ موسیقی برگزار می‌کند، جریان نفوذ است و خدا اجازه نمی‌دهد که از بودجه بیت‌المال برای کنسرت‌هایی که در آن‌ها خدا فراموش شود، خرج شود.»

خیلی هم ممنون. یعنی واقعا چطور می شود که یک دفعه کل مملکت می شود جریان نفوذ و از قلیان کشیدن تا مذاکره با آمریکا، از ساپورت تا ساسی مانکن، از هاشمی تا مک دونالد، از روزنامه نگاران تا برگزار کنندگان کنسرت همه عامل نفوذ باشند، خب مرد حساب! اگر حساب کردی و دیدی 71 میلیون نفر نفوذ کردند به چهار میلیون نفر، پس احتمال بده که آن چهار میلیون خل و چل به این 71 میلیون نفر نفوذ کردند.

همین آقای احمد خاتمی گفته: « خدا اجازه نمی‌دهد که از بودجه بیت‌المال برای کنسرت‌هایی که در آن‌ها خدا فراموش شود، خرج شود.» این علمای اسلام نه که خودشان برای هر کارشان پول بیت المال را می گیرند، فکر می کنند که بنیامین و پالت و همایون و محمدرضا شجریان، اینها با پول بیت المال کنسرت می دهند، انگار این برادر تا حالا اسم چیزی به اسم بلیت را نشنیده، نمی داند که مردم از یک ماه قبل پول می دهند، بلیت می خرند، اجاره ساختمان های دولتی را می دهند، و کنسرت اجرا می کنند.

روضه خوانی که نیست که بروی آنجا هم یکی بیخ گوش ات ذرت پرت کند و هم قیمه و قورمه نذری بخوری و هم آخر کار پول بگیری از وزارت ارشاد یا سازمان تبلیغات اسلامی و یا از حاج آقاهای پولدار، نه عزیزم، بقول سینا حجازی، شما یه چیزایی داشتین ما نداشتیم، ما برای دیدن کنسرت پول می دهیم. اجرا کننده هم پولش را از مردم می گیرد.