عشق آسمانیِ شرقیِ غمگین

نویسنده

» نگاهی به گروه موسیقی "ایندو"

منبع عکس: صفحهی فیسبوک ایندو

 

موسیقی/ آلترناتیو – آرش بهمنی: ایندو - و شاید با املای درست‌تر و بامسماتر: این دو - گروهی است که یک زوج آن را تشکیل داده‌اند: اردلان پایور و شادی یوسفیان. گروهی که به گفتهی خودشان در سال ۲۰۰۸ تشکیل شد، اما تا سال ۲۰۱۱ و انتشار نخستین آلبوم‌شان با نام “برد و باخت” کمتر در میان علاقه‌مندان موسیقی آلترناتیو ایرانی شناخته شده بودند.

اردلان پایور از نوازندگان گروه موسیقی کیوسک است و شادی یوسفیان علاوه بر ایندو، سابقه‌ی هم‌‌خوانی با محسن نامجو و کیوسک را در کارنامه خود دارد.

اردلان پایور در گفت‌وگویی درباره چگونگی تشکیل این گروه گفت: “من ابتدا شروع کرده بودم به ساختن آهنگ. از سال ۲۰۰۸ یک‏سری آهنگ‏های کوتاه را با آکاردئون می‏نوشتم که بیشتر در حد تم بود. بعد شروع کردم به ضبط کردن این تم‏ها با دیجیتال رکوردری که کیفیت خیلی پایینی داشت. ولی به تدریج فکر کردم که آن‏ها را بیشتر ضبط کنم تا بتوانم به آن‏ها سازی دیگر، مثلا بیس اضافه کنم و آن‏ها را به عنوان آهنگ‏هایی بدون کلام ضبط کنم… بعد برای یکی از آن‏ها، بشکل امتحانی شعر نوشتم و از شادی خواستم آن را بخواند. از آن خوشمان آمد و تصمیم گرفتیم برای بقیه‏ی قطعات هم شعر بگذاریم و کار به تدریج به‏این شکل تکامل یافت”.

در آهنگ‌های این‌البوم، نوازندگانی از گروه‌های دیگر حضور داشته‌اند و به اعضای گروه برای تهیه‌ی آلبوم کمک کرده‌اند. نوازندگانی که عموما هم از گروه کیوسک هستند.

نوع کاری که ایندو انجام می‌دهد متفاوت با دیگر گروه‌های موسیقی است که اردلان پایور و شادی یوسفیان با آن‌ها کار کرده‌اند.

برای مثال در ترانه‌های ایندو، به هیچ‌وجه بار سیاسی ترانه‌ها قابل مقایسه با کارهای گروه کیوسک نیست. اساسا هم کار ایندو رو نمی‌توان - شاید جز ترانه‌ی “ناله شبگیر” - کار سیاسی - اجتماعی توصیف کرد.

گرچه آهنگ‌سازی در این ترانه نیز - هم‌چون دیگر کارهای گروه - قابل توجه است، اما متن لخت و مستقیم سیاسی آن - که ناشی از جو حوادث پس از انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال ۸۸ بود - این ارزش‌ موسیقیایی را زیر سایه خود برد. متن ترانه عملا چیزی شبیه بیانیه گروه‌های سیاسی مخالف حکومت است و تلاش می‌‌کند تا با تمسک به هر چیزی، حکومت را زیر سوال ببرد.

با این حال نباید فراموش کرد که “ناله شبگیر” استثنایی در کارهای ایندو است. ترانه‌های دیگر گروه، کمتر چنین مستقیم درگیری مضامین اجتماعی و سیاسی هستند. ترانه‌هایی که زمینه‌ای گسترده از طنز - نظیر “عشق آسمانی” - تا آهنگی نزدیک به تم‌های شش و هشت - ترانه “برو وسط” - را در بر می‌گیرد.

ایندو در کارنامه‌ی خود سابقه‌ی چند همکاری مشترک با دیگر گروه‌های موسیقی و خوانندگان را نیز دارد. بازخوانی آهنگ “شرقی غمگین” - کاری از فریدون فرخ‌زاد - همراه با حسین منصوری، فرزندخوانده فروغ فرخ‌زاد، همراهی با محسن نامجو در اجرای جدیدی از ترانه “روبهرو“ی فریدون فروغی و آهنگ  “سهم من” با ساناز زارع ثانی، از جمله‌ی این کارهاست.

کارهای گروه ایندو را عموما می‌توان به مثابه نگاهی در میان نسل امروز ایران تاویل کرد. نسلی که تلاش می‌کند آن‌‌چنان درگیر مسایل سیاسی نشود، گرچه از وضعیت سیاسی ناراضی است. گروهی که جز در بزنگاه‌هایی، از هر چیز سیاسی دوری می‌کند و عموما نیز در صورت ورود به چنین وضعیتی، هر چه سریع‌تر از آن خارج می‌شود. نسلی که به بهانه‌های مختلف خود را در چهارچوب‌هایی دور از سیاست و اجتماع نگاه می‌دارد و تلاش می‌کند تا ناله شب‌گیر را با عشق آسمانی پیوند دهد و شرقی غمگین را با سهم خود روبه‌رو کند. ایندو نماد نسلی آشفته است که تلاش می‌کند هر چیزی را تجربه کند، اما کمتر وارد عمق مسایل می‌شود. ترانه‌های ایندو را شاید بتوان خیلی ساده این‌گونه تعبیر کرد: دریاچه‌ای به عمق یک بند انگشت.