در آستانه اولین سالگرد تشکیل روزنامه وزین اعتماد ملی قرار داریم. در بسیاری از کشورها - و نه فقط در کشورهای توسعه یافته دموکراتیک بلکه حتی در جهان سوم و برخی کشورهای پیرامونی -سخن گفتن از سن و سال روزنامههای مهم، یعنی سنی به اندازه قدمت 2-3 نسل و یا بالاتر. در اینجا اما چندان شگفتی نیست که باید یک سالگی روزنامهای را به جشن نشست. در سالهای قبل از دوم خرداد 76 وقتی در تحریریه روزنامه سلام بودم شبیه همین احساس را در آنجا داشتم، روزنامه سلام به عنوان منتقد دولت وقت، با وجود سن کم نسبت به روزنامههای دولتی با قدمت بیش از 50 و 60 سال اهمیتی به مراتب بیشترداشت.
1- احزاب بدون رسانه امکان ارتباط و جلب توجه افکار عمومیو چالش با رقیب را از دست میدهند. ساختار سیاسی ما اگرچه فرض بر این است که طبق قانون اساسی دموکراتیک است ولی تضمینکنندههای دموکراسی چندان جدی گرفته نمیشوند. بدون حزب و رسانه، دموکراسی حتی با وجود برگزاری انتخابات، ناقص است. سازماندهی و تشکیلات و در کنار آن برقراری ارتباطی منظم و شناخته شده عرفی با افکار عمومی در جنبههای سلبی و اثباتی، جزو حقوق اولیه احزاب است. اینها در پهنه گذر زمان به کارآمدی میرسند. امکان استفاده از این فرصتها جزو حقوق احزاب است سهل است که کارآمدی احزاب نیز متقابلا به چنین امکانی بستگی دارد. بارها دیده شده که برخی از اصحاب قدرت، کارکرد احزاب را انکار میکنند و برای اثبات سخن خود به پارهای تجارب گذشته اشاره میکنند. سوال این است که وقتی که امکان بهره مندی احزاب از همه حقوقشان وجود ندارد چگونه کارآمدی آنها سنجیده و انکار میشود؟! قانون اساسی به عنوان یک منظومه واحد باید در کلیت مورد پذیرش باشد. جمهوریت اصل تردیدناپذیر قانون اساسی است و برای آن هم در فصول مختلف راهکارهای مناسبی دیده شده در حالی که موقعیت نه چندان مناسب احزاب و رسانههای مستقل بیانگر آن است که باورمندی نسبت به این مهم بهطور جدی در محل تردید است. این یک مشکل موضعی یا موقتی نیست بلکه مسالهای تاریخی و چالشی اساسی است که باید در مرکز توجهات سیاسی قرار گیرد. این مساله در توسعه سیاسی بر سایر مباحث تقدم دارد.
2< -شرایط> موجد منطق موقعیت است. سیاست عملی، امری انتزاعی نیست و شرایط، متغیر اصلی در آن است. این شرایط بخشی از سوی نهاد قدرت، بخشی دیگر از سوی جامعه، بخشی از سوی نظام بینالملل و بخشی نیز توسط طبیعت تحمیل میشود و نهایتا در بازخوردهای آنها با یکدیگر نوعی حالت بینابینی تعادلی ایجاد میشود که پایداری آن به تمامه به تامین نیروهای قبلی در همان حدود و اندازهها بستگی دارد و به مجرد تغییر در نیروها این بالانس نیز به سود یکی از وجوه آن تغییر میکند. سازمانهای سیاسی باید در اندیشه تغییر این معادله نیروها به نفع خود باشند ولی طنز تلخ این است که سازمانهای سیاسی منافع کوتاه مدت خود را بر منافع درازمدت ترجیح دهند و خود را در مقامی غیر از آنچه باید بنشانند و عملا به سود وجوهی جز آنچه باید سود رسانند و درنتیجه عملا به تضعیف ضلع مربوط به متغیر جامعه اقدام کنند.
3- در کشور ما کار حزبی به معنای کار سیاسی محض است. این گزاره از آن رو که حزب با نهاد قدرت به چالش میپردازد در یک معنای عام البته درست است ولی دربرگیرنده همه واقعیت نیست. امروزه در کشورهای دموکراتیک محل اصلی نزاع قدرتها و احزاب بیش از آنکه در مسائل و مفاهیم سیاسی ناب خلاصه شود؛ بیشتر معیشت جامعه را در برمیگیرد. درواقع احزاب مختلف در مفاهیمی با یکدیگر چالش میکنند که بهطور مستقیم به سطح زندگی شهروندان ارتباط مییابد: تامین اجتماعی، سیستمهای درمانی، مالیات بر درآمدها، حفظ محیط زیست، حقوق مهاجرین، حقوق اقلیتها،آموزش عالی، کیفیت اشتغال عمومی، آسیبهای اجتماعی و… از این منظر شاید انتخابات اخیر در آمریکا که مساله جنگ در عراق بر سایر مسائل چیرگی یافت یک استثنا بود ولی معمولا در کشورهای پیشرفته که توسعه سیاسی در آنها نهادینه شده و مساله حقوق اساسی در آنها در اولویت نیست؛ نوع رقابتها چنانکه گفته شد در حد اختلاف در نحوه حل مسائل اجتماعی و اقتصادی است. اینکه مساله اصلی احزاب در ایران در عرصه سیاست باشد البته قابل درک است ولی قابل پذیرش هم نیست که همه پتانسیل محدود احزاب صرفا در عرصه سیاست خلاصه شود. یکی از آسیبهای مهم احزاب این است که نزد جامعه کار حزبی کاری پرهزینه و صرفا محدود به چالش با قدرت حاکم تفسیر شده است. این تلقی ناامیدکننده است و باید متحول شود. افکار عمومی باید نهادهای وابسته به خود را به درستی بشناسد و سپس از آنها حمایت کند. این کار مطبوعات و به ویژه مطبوعات حزبی است که تصاویر مغشوش را در جامعه ویراست و اصلاح کند. درنتیجه یک نشریه حزبی علاوه بر کار اطلاع رسانی باید به تقویت فرهنگ حزبی نیز چنانکه شایسته است همت گمارد و درضمن اولویت خود را صرفا به مسائل سیاسی ندهد. مردم باید بدانند که رفتن به احزاب تنها انگیزه سیاسی نمیخواهد بلکه آنها برای رسیدن به سطوح بالاتری از کیفیت زندگی نیز به همفکری احزاب همسو نیاز دارند. اهمیت این کار باید ابتدا از درون نشریات حزبی نمایانده شود. درنتیجه تقویت بخشهای اقتصادی و اجتماعی احزاب به همان اندازهای مهم است که مسائل سیاسی هم اکنون اولویت دارد.
منبع: اعتماد ملی