آیت الله خامنه ای از بارها رویش هواداران خود سخن گفته است
سید حسن خمینی هفته پیش طی سخنانی گفت: “جریان دیندار حاضر در انقلاب ما هرگز به آبشخور تحجر متصل نبوده است، برعکس متحجران از همراهی با انقلاب بازماندند و بعدها سوار قطار آن شدند.”
پیش از او نیز، هاشمی رفسنجانی طی سخنانی درباره موانع حل مشکلات کشور گفته بود: “یکی از موانع، داخلی است که فرصت طلب ها و آنهایی که «جدیدالاسلام» هستند نسبت به انقلاب زیاده خواهی می کنند و خب آن انقلابیون اصلی که در موقعی که هیچ کس امید نداشت که بشود رژیم شاه و آمریکا را بیرون کرد، فقط به خاطر اینکه وظیفه انجام بدهند می آمدند، میدان و زندان ها را پر کرده بودند، الان اکثر آنها را از میدان بیرون کرده اند.”
بی شناسنامه ها، تازه به دوران رسیده ها، عافیت طلبان در زمان سختی، متحجران و اخیرا جدیدالاسلام و… مدتهاست که در ادبیات سیاسی ایران به نیروهای بدون سابقه انقلابی گفته می شود. سابقه و پیشینه افراد، سالها به عنوان زمینه ای برای رشد و پیمودن پله های ترقی در جمهوری اسلامی بوده است. یکی از آشناترین پرسشهایی که در رقابتهای سیاسی میان جناح های رقیب پرسیده می شود آن است که سابقه شما چیست و چه زحمتی برای انقلاب کشیده اید؟
از دیدگاه صاحبان قدرت، البته هر سابقه ای هم قابلیت بیان ندارد. اساسا داشتن سابقه در مبارزات پیش از انقلاب، اگر در میان گروه های چپ غیرمذهبی یا ملی گرایان مصدقی بوده باشد، قابل عرض نیست.تا یک دوره ای “سابقه” در واقع به معنی همراهی با آیت الله خمینی بود و به همین دلیل میزان نزدیکی و دوری به او تعیین می کرد چه کسی باید حق بیشتری در جمهوری اسلامی داشته باشد.
اما گروه های موسوم به خط امام که در دوران رهبری آیت الله خمینی، بیشترین کرسیهای مجلس را در دست داشتند و دولت و قوه قضائیه نیز به آنان سپرده شده بود، پس از مرگ خمینی، کنار زده و به آرامی از همه نهادهای قدرت تصفیه شدند. پس از آن یکی از موضوعاتی که آنان بصورت مکرر بیان می کردند، “سابقه درخشان” شان در خدمت به جمهوری اسلامی بود. در مقابل هواداران و نزدیکان آیت الله خامنه ای قرار داشتند که معمولا از نیروهای “تازه به دوران رسیده” و یا “عافیت طلبان زمان مبارزه” محسوب می شدند.
در سالهای گذشته، استفاده از عباراتی مانند “فرزند فاضل و باتقوای امام” برای سیدمحمد خاتمی، و “نخست وزیر امام” برای میرحسین موسوی، “دارنده بیشترین احکام از امام” برای عبدالله نوری، “یار نزدیک امام” برای هاشمی و…، در واقع اشاراتی به همین سابقه بود.
چند هفته پیش، روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با نام “ شش نکته با آیتالله مصباح یزدی” ضمن اعتراض به سخنان مصباح درباره حسن روحانی، آورده بود: “پرسش این است که ایشان و مجموعهای که اینک این قدر با شداد و غلاظ از ولایت فقیه و حضرت امام(ره) دفاع میکند، چطور در زمان حیات ایشان، یک بار از این حمایتها نکردند؟ و به عکس، گاه اتفاقات دیگری میافتاد! مساله این است که در ماجرای شیعیان قبل از انقلاب، وقتی که امام(ره)، جشن و چراغانی آن سال را تحریم فرمودند، چرا یکی از همان مجموعههای خاص، چراغانی کردند و جشن گرفتند؟”
در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، بیشترین کنایه ها درباره سوابق او و همکاران اش در همین زمینه مطرح می شد.منتقدان احمدی نژاد او را تازه به دوران رسیده ای می دانستند که در حال تاراج دستاوردهای انقلاب است. این کنایه ها در حالی بود که آیت الله خامنه ای نظرات احمدی نژاد را به نظرات خود نزدیکتر دانسته بود.
در آبان ماه سال ۱۳۸۸ آیت الله هاشم هاشم زاده هریسی، از اعضای مجلس خبرگان طی پیامی نوشته بود: “اجازه ندهیم رنج ندیده ها و سیلی نخورده ها فرزندان انقلاب و امام و اهالی ایثار، خون و شهادت را به عقب برانند.”
چندی بعد، مهدی کروبی نیز طی سخنانی گفت: “مگر انقلاب و نظام به همین راحتی بدست آمده که عده ای تازه به دوران رسیده و سرمست قدرت بخواهند آنرا اینگونه به پرتگاه سقوط بکشانند؟!” او تاکید داشت: “متاسفانه با انتخابات اخیر عده ای سر کار آمدند که به هیچ عنوان نظام و انقلاب و امام را قبول ندارند و مردم هم در راه پیمایی خود به اینها نه گفتند. جمعیت ۳ میلیونی مردم در ۲۵ خرداد یک شوخی نبود، البته وجود تکثر و خواستگاه ها ی متفاوت طبیعی است اما همگی معترض به عدم اجرای درست قانون اساسی و خیانت در امانت ملت (آرای مردم) بوده اند.”
آیت الله موسوی اردبیلی نیز یکبار گفته بود: “امروز برخی بدون هیچ سابقه ای دم از انقلاب زده و فقط داد می زنند و فکر هم می کنند همیشه این طور بوده در حالی که در دوران قبل از انقلاب سختی های بسیاری بر روی مردم و مبارزان انقلابی وجود داشت.”
اما بیشترین کنایه ها را در سالهای اخیر، هاشمی رفسنجانی زده است. او در سال ۱۳۹۰ طی سخنانی تاکید داشت: “متأسفانه امروز مبارزه ندیدهها، مبارز شدهاند، جبههنرفتهها و جنگندیدهها، تحلیلگر دوران دفاع مقدس شدهاند و سرد و گرم نچشیدههای انقلاب و مبارزه که تازه به دوران رسیدهاند، گذشتهها را زیر سؤال میبرند که امیدواریم روزی اوضاع اصلاح شود.”
هاشمی در اسفند ماه سال ۱۳۹۱ نیز گفته بود: “مسببین اوضاع کنونی و حامیان دیروزجریان مرموز تخریب دستاوردهای انقلاب کسانی هستند که وقتی مبارزان راستین این کشور در زندانهای ستم شاهی شکنجه میشدند، گوشه عافیتطلبی گزیده بودند و اینگونه توجیه میکردند که در زمان غیبت امام زمان(عج) هر پرچمی برای حکومت بلند شود، پرچم ضلالت است و حتی به مبارزین اعتراض میکردند جواب این خونها را که خواهد داد؟”
هاشمی سابقه ای طولانی در جمهوری اسلامی و نهادهای آن دارد و به همین دلیل از موضوع “سابقه” بیشترین استفاده را کرده است. جالب آنکه حتی مخالفان او نیز به این سابقه او توجه دارند. سال گذشته روزنامه کیهان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پیش بینی کرد که هاشمی رفسنجانی برای انتخابات ثبت نام نکند، چرا که نگران است رای کافی نداشته باشد. حسین شریعتمداری، نویسنده این یادداشت، معتقد بود که هاشمی با آنهمه «سوابق» خود فریب تازه به دوران رسیده ها را نخواهد خورد: “آقای هاشمی علیرغم آنکه وانمود میکند برای درخواستهای مکرر گروهها- مأموریت یافته- ارزش و احترام قائل است، آنها را فسقلیتر از آن میداند که با طناب پوسیده چند وبلاگنویس و یا آدمهای تازه به دوران رسیده وارد چاه شود.”
در این سالها، اشاره مکرر رقیبان آیت الله خامنه ای به اینکه هواداران و حامیان او، همه از تازه به دوران رسیده ها و افرادی هستند که هیچ سابقه ای در انقلاب نداشته اند، نارضایتی او را در پی داشته است. به همین دلیل بود که او از “ریزش ها و رویش ها” در جمهوری اسلامی سخن گفت و از اینکه هوادارانش افرادی تازه به دوران رسیده هستند، دفاع کرد.
خامنه ای آخرین بار در اردیبهشت گذشته، گفت: “جمهوری اسلامی در طول این ۳۵ سال توانسته است در هر برههای از خود جلوهای نو و متناسب با نیاز، بُروز بدهد. افرادی نگران ریزشها بودند؛ گفته شد رویشها بر ریزشها غلبه خواهند کرد؛ و همین شد. آنچه مهم است این است که نگاه نسل نو و همهی کسانی که نیروی جوانی را در خدمت به اهداف و آرمانهای بلند میخواهند، باید به آیندههای روشن و دور باشد”
او در شهریور سال ۱۳۸۸ و در اوج بحران انتخابات هم گفته بود: “بنده هم دارم صحنه را میبینم. اینی که ما بگوئیم ما عقبرفت داشتیم، عقبگرد داشتیم، ریزشمان بیشتر از رویش بوده، نه، اینها را من قبول ندارم؛ ما پیشرفت داشتیم، تکامل داشتیم؛ ممکن است آنچه که بوده، از انتظار ما کمتر بوده؛ این خوب است. اینکه ما انتظار بیشتری داشته باشیم از آنچه که اتفاق افتاده، از واقعیت راضی نباشیم و به واقعیتها قانع نباشیم، این خیلی چیز خوبی است، لیکن اینکه تصور کنیم این همه تلاش که شده در طول این سالها، پا زدیم و جلو نرفتیم، این درست نیست. نخیر، درست پیش رفتیم، جلو رفتیم، کار انجام گرفته؛ در بخشهای مختلف همین جور است.”
پس از انتشار سخنان هاشمی رفسنجانی درباره جدیدالاسلام ها، روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان “ملاکها تغییر کرده!؟” نوشت: “اگر کسی به اسلام و به انقلاب معتقد شود و به قول شما جدیدالاسلام باشد، بارها بهتر از آن است که یک مسلمان و یک انقلابی، از گذشته خود پشیمان شود و روی به نفاق بیاورد، حرفی را بزند که دل دشمنان یک ملت را شاد کند و پای در راهی بگذارد که خلاف آرمانهای امام و شهدای انقلاب باشد. اینکه نظام و انقلاب بتواند با قدرت اقناعی خود، هر روز عده جدیدی را به صف حامیان و معتقدین به خودش بیفزاید، نهتنها مستحق نیش و کنایه نیست بلکه سزاوار شکرگزاری و سپاس از خداوند است.”
نویسنده یادداشت اضافه کرده بود: “برخلاف این سخنان و مطالبی از این دست که بیشتر از آن بوی قبیلهگرایی به مشام میرسد تا انگیزهای دیگر، اسلام ملاک را نه «قدمت» که «تقوا» عنوان کرده است.”