توافق درکشتار

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

احمدی نژاد همان است که قرار بود باشد . خودش را از چاه جمکران بالا کشیده .به قبای سپاه و فقیهان شناخته شده چسبیده و ممکن است پرچم ایران باستان را هم بالا بکشد . قدرتش به راستی مطلقه است .” ولی فقیه است “ ، اما فقیه نیست . لشکریان پنهان و پیدا دارد . تعدادشان زیاد نیست ، به اندازه ای است که می شود با تکیه بر آنها آدم کشت و سوگواران را به سخره گرفت . در این که احمدی نژاد خودش است و برای زندگی و شرافت کسانی که او را دوست ندارند پشیزی ارزش قائل نیست و به کسانی که او را حمایت می کنند همه چیز می دهد ، حرفی نیست .حرف اینجاست که منتقدان درون حکومتی او تا چه اندازه صداقت دارند وتا چه حد از سر دلسوزی برای جان و مال و شرافت مردم است که  بر احمدی نژاد می تازند . حرف اینجاست که  چرا   قضات مرگ آزادی عمل دارند  تا بی ترس از هر پیامدی مردم را حبس و اعدام و شکنجه کنند  ؟ چرا جوخه های مرگ در جمع حکومتی های منتقد احمدی نژاد با صدای مخالف روبرو نمی شود ؟  اینگونه پیداست که بر سر جان و شرافت و امنیت مردم درون آن حکومت توافق هائی  شده است . اگر نشده بود ، خون مردم صاحب پیدا می کرد و سوای خویشاوندان درجه یک ، صدای مخالفی از درون حکومت بر می خاست ، صدائی که در پی حفظ مقام و موقعیت خود نبود و احیانا بر پایه ی باورهای شخصی  ، دستکم از روز قیامت می ترسید و از آتش جهنم نیز . صداهائی که اکنون از درون حکومت  به گوش می رسد از برای حفظ موقعیت فردی و باندی است که  رسا شده است . خمینی بدیل با منزلتی داشت به نام منتظری که وقتی  متقاعد شد گردونه ی آدمکشی راه افتاده احساس تکلیف کرد و به عاقبت کار نیندیشید ، روبروی خمینی ایستاد و با صدای رسا اعتراض کرد . جمع بزرگی را از اعدام نجات داد و خود در زندان خانگی به مقاومت نشست .مخالفان احمدی نژاد درون حکومت در نقد سیاستهای او به انگیزه ی حمایت از حقوق مردم جدی نیستند . درست است که  درون حکومت مخالفان و منتقدانی دارد ، اما تا کنون حتا یکی از آنها صدا را از باب پیشگیری از ریختن خون مردم بلند نکرده است . همه شان از خود می گویند و قانون را رو به خود تعریف می کنند . نمی پرسند بر آن همه انسان که به آنها تا سالها لقب ” اوباش و اراذل “ دادند و در سوله های کهریزک روزی صد بار به مرگ راضی شان کردند چه گذشت ؟ نمی پرسند اساسا چه کسانی و با اتکا به کدام نیروی جهنمی   کهریزک را راه انداختند و چرا از آن همه مدعی حکومتی که امروز سر بر داشته اند و همه شان در حسرت احمدی نژاد شدن می سوزند ، طی سالها  یکی بر آن واقعه  خرده نگرفته است ؟ اقلیت های مجالس هفتم و هشتم که اصلاح طلب بوده اند واطلاعات کافی از کهریزک داشتند  چرا آن فاجعه را پیش از جنبش اعتراضی مردم و پیش از کشیده شدن پای جوانان معترض به آنجا علنی نکرده بودند  ؟ از این حیث چه فرقی بوده است بین اقلیت و اکثریت مجالس تا  مردم به آن دل خوش شده باشند . آیا کافی دانسته اند که حکومتی ها   به کسانی لقب ” اوباش و اراذل “ بدهند و آنها را یکباره از تبار انسان طرد کنند ؟

 

چند نفری از مجلسیان که آینده ی پست و مقام و منافع  خود را در خطردیده اند صدا در صدای یکدیگر انداخته اند و همیشه در هر مورد جا زده اند . خوب بخوانید و بشنوید آنها را . عموما از حق خود می گویند و حسرت روزگاری را می خورند که یک غیر فقیه هنوز به قدرت مطلقه نرسیده بود و با سرنیزه ی تضعیف قدرت  به جان شان نیفتاده بود . هراس برشان داشته که ثروت و مقام از دست بدهند و به حاشیه رانده بشوند ، هرچند شده اند . در منازعات درون حکومتی معادله ی قدرت چندان در هم ریخته که معلوم نیست کمیسیون اصل 90 مجلسی که آن قدر لاف قانونمندی می زند در چه کاربوده وهست . آخرین باری که از این کمیسیون خبر گرفته ایم دو سه هفته اخیر بود که ادعا شد وارد رسیدگی به شکایات ازاسفندیار مشائی مقام نزدیک به احمدی نژاد شده است . مجلس اگر مجلس بود ، در این دو سال که از حرکت وسیع و به خون نشسته ی مردم می گذرد ، کمیسیون اصل 90 آن به رسیدگی به  شکایات قربانیان و بازماندگان قربانیان سرکوب ها ، اعدام ها ، و شکنجه ها می پرداخت . مجلس اگر مجلس بود ، لاریجانی ها حساب برادری خود  را از مدیریت کشور جدا می کردند  و قوه قضائیه که رکورد اعدام را درسطح  جهان شکسته و پاسخگوی عدل و انصاف و تعهدات بین المللی نیست ، در پرونده های متعدد که شاکی فراوان دارد به شکایت ستمدیدگان از قوه قضائیه می رسید . اما برادر که نباید روبروی برادر بایستد ! از یک یا هر دو برادر لاریجانی که ریاست دو قوه مقننه و قضائیه را به عهده دارند حق داریم بپرسیم  این عدالت است که چند قاضی آدمکش هرروز به بهانه ای آدم بکشند و برادران هوای یکدیگر را به قدری  داشته باشند که لب از لب نجنبانند ، اما  به صورت آبکی از دراز دستی های احمدی نژاد به قانون که کام آنها را اندکی تلخ کرده سخن بگویند ؟ انصاف است که تازه به این هم قانع نشوند و از باب ماستمالی ، برادر دیگری را که در خارجه درس خوانده به ماموریت خارج از کشور بفرستند تا به زبان انگلیسی بگوید این آدمکشی ها نقض حقوق بشر نیست و بلکه محصول کار برادران در دو قوه مقننه و قضائیه است ؟

 

احمدی نژاد خودش است . از چاه جمکران خودش را بالا کشیده ، در دامان مصباح یزدی پرورش یافته و ثابت کرده که گردن کلفت است و به هر کجا که وابسته و دلبسته است ، عجالتا سوار آنها شده و تا اطلاع بعدی که زورمند تراز او کشف نشده و به درستی هم از او حساب کشی نشده بر اسب مراد سوار است . به علاوه خوب می داند منتقدان حکومتی اش هریک چندان آسیب پذیری دارند که از هر گوشه ی زندگی حکومتی شان چند پرونده ی فساد مالی بیرون می زند . از اینرو است که همه ی منتقدان حکومتی احمدی نژاد  نسبت به حکم صادره در مورد پرونده ی کهریزک جیک نمی زنند و نمی پرسند اصلا چرا کهریزک با آن شرایط ایجاد شده بوده ؟ و چرا تا پیش از صدور دستور مرتضوی بر انتقال مبارزان به آنجا از آن انتقاد نشده و اصل 90 مجالس هفتم و هشتم  آن را نادیده گرفته اند ؟

 

احمدی نژاد خودش است . یا از نعمت عقل بی بهره است و می خواهد ایران را به بهانه ی استقلال طلبی و مقاومت در برابر امریکا بر باد بدهد ، یا مامور است و معذور و از برخی نظامیانی فرمان می برد که اتفاقا بر خلاف شایعات هنوز نتوانسته اند کودتا کنند .اگر به سیاست زیانبار احمدی نژاد باور داشته باشیم ، ناچار به این باور هم می رسیم که در  این زمینه چینی  برای یک کودتای تمام عیار ، احمدی نژاد که ولی فقیه بی عبا و عمامه و زورمندی است ، اصلا و ابدا  تنها نیست . قوه قضائیه دستش در کار است تا مردم  را به اعدام های دسته جمعی عادت بدهد و بترساند ، تا جائی که نفس شان از ترس بند بیاید . مجلس شورای اسلامی دستش در کار است .  فقط چند نفری که دراستقرار استبداد دینی نقش ها داشته و دارند ، گاهی چند تائی امضا  بر ضد احمدی نژاد جمع می کنند و زود هم  پا پس می کشند . کمیسیون تحقیق و تفحص شان تعطیل است . کمیسیون اصل 90 شان می خواهد به ضرب رسیدگی به وضعیت مشائی ابراز وجود کند  ، کاری به کار مادران عزادار و داغدیده که از قانون شکنی و عدم پاسخگوئی و ظلم و بیداد ضجه می زنند ، ندارد . البته مجمع تشخیص مصلحت نظام و بخصوص رئیس آن  زیر ضرب است ، تازه وقتی هم که زیر ضرب احمدی نژاد نبود ، چندان ارباب رجوعی نداشت . به یاد نمی آوریم که رهبر مشتری راه حل های آن برای بحران زدائی بوده باشد . مجمع  زیر ضرب شورای نگهبان بود و سر به سر این شورای نظر کرده نمی گذاشت .

 به نظر می رسد مجموعه ی حکومتی  هماهنگ کار می کند . دست همه شان در کار است . جنگ درون حکومتی البته زرگری نیست ، اما بر پایه ی دفاع از حقوق مردم ، حق حیات مردم و حق اعتراض مردم و حق دفاع مردم هم استوار نیست .  یک چنین چالش درون حکومتی را مردم از روی ناچاری شاهد و ناظر می شوند ، اما به آن دل نمی بندند . در بند پیروزی این یا آن نیستند . فهم مطلب آسان است که دارند ما را بازمی گردانند به دهه ی طلائی اول انقلاب . در آن روزگار با این ادعا که  آقایان می خواهند  ما را به صدر اسلام ( با تعریف خودشان ) نزدیک کنند ، قتل عام شدیم  . اکنون دل در هوای صدر انقلاب بسته اند و جوخه ها ی اعدام دسته جمعی و کشتار چند هزار نفررا که در سال 1367  تحقق یافت می خواهند تکرار کنند  . پیش بینی آینده آسان است . دولت ایران به صورت یک مجموعه کاملا هماهنگ ، به نقض حقوق بشر به صورت مستمر، گسترده ، برنامه ریزی شده و سیستماتیک اقدام می کند . باید فکری کرد و چاره ای اندیشید و جامعه ی جهانی را به کمک طلبید . برای نمونه دولت هلند که یک شهروندش را اعدام کردند ، اگر به روابط اقتصادی خود با ایران ، حتی در مجموعه ی اتحادیه ی اروپا ادامه بدهد ، به نقض حقوق بشردر سطح جهان  یاری رسانده و دولت ایران را که در پی اعدام های وسیع دیگری است و هم اکنون در صدد است تا زندانیان مقاوم و نشکسته را اعدام کند ، تشویق می کند تا قتل عامی را که در دستور کار دارد به اجرا بگذارد . این دولت دست تنها نیست و تا زمانی که چنین است ، به آدمکشی می تواند ادامه بدهد . دعواهای حکومتی بر محور حفظ حقوق مردم جریان ندارد تا به بازیگران آن امید ببندیم . مردم از آن بهره ای نمی برند . درهای مذاکرات حقوق بشری هم به روی اروپا  بسته است و تمرکز روی انرژی هسته ای از جانب غرب ، روزنه ای برای این امیدها به جا  نگذاشته است . باقی می ماند همگرائی همه ی دستجات حقوق بشری داخلی و خارجی برای زیر فشار گذاشتن جامعه ی جهانی و نهادهای سازمان ملل متحد با هدف  نزدیک شدن به درهای بسته ی دادگاه کیفری لاهه . کاری بس دشوار که آدمکشی ها و تداوم نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران ، آن را ایجاب می کند و سرانجام از آن گزیری نیست . حقوقدانان از سختی کار خبر دارند ، اما جز این راهی پیش رو نداریم . به فرض که احمدی نژاد مغلوب نبرد درون حکومتی بشود ، منتقدان و مخالفان او گلی به سر مردم نمی زنند . مگر اکنون که درست روز واقعه است ، به یک اعدام اعتراض می کنند ؟