۲۶ زندانی سیاسی حوادث پس از انتخابات با نوشتن شکایت نامهای از برخوردهای غیرقانونی نهادهای دولتی، نظامی و قضایی در جریان دستگیری و بازداشت خود شکایت کردند.
این زندانیان نامه خود را خطاب به “ریاست هیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادیهای مشروط و حفظ حقوق شهروندی” نوشته وبا اشاره به برخوردهای غیرقانونی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در زمان بازداشت، بازجویی، محاکمه و حبس، خواستار رسیدگی به این شکایت شدهاند.
زندانیانی که این نامه را امضا کردهاند، اکنون در بند ۳۵۰ اوین، دو الف اوین، زندان رجایی شهر و زندانهای خوزستان به سر میبرند.
این زندانیان با اشاره به زمان بازداشت خود، نوشتهاند که “غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده، به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند”.
آنان اضافه کردهاند: “ما امضاکنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفتهایم. یکی از متداولترین شکنجهها، نگهداری ما در سلولهای انفرادی بسیار کوچک بوده است. شکنجههای شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال نیز علیه برخی از ما اعمال شده، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کردهاند”.
این زندانیان یاد آور شدهاند که “بازجویان معمولا این فشارها را نه برای کشف واقعیت، بلکه برای وادار کردن متهمان به اعتراف مطالب واهی و خلاف واقع مورد نظر بازجویان به کار گرفتند. این رفتارهای خلاف قانون منحصر به دوره بازداشت نبوده و برخی محکومان به رغم طی مراحل دارسی و حکم قطعی، در حال حاضر نیز همچنان تحت شکنجه به صورت انفرادی یا همراه محکومان دچار بیماری روحی و روانی نگهداری میشوند”.
زندانیان امضاکننده این نامه اضافه کردهاند که تمامی آنها “بدون استثنا با رفتار غیراخلاقی و غیراسلامی بازجویان مواجه” بودهاند و “شکنجههای روحی و فیزیکی، فحاشیهای شرمآور نسبت به متهم و خانواده و عزیزان او و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجوییها به کرات انجام شده است”.
گفتنی اینکه امضای عبدالله رمضانزاده، عضوشورای مرکزی حزب مشارکت و سخنگوی دولت خاتمی هم پای این نامه دیده می شود آن هم در حالی که چند روز پیش، برخی از رسانههای حامی احمدینژاد، به نقل از وی اعلام کرده بودند در زندان شکنجه نشده است.
به دنبال انتشار این نامه، خانواده زندانیان سیاسی تحت فشار شدیدی قرار گرفته و از سوی نهادهای امنیتی از هرگونه مصاحبه منع شدهاند. پیگیریهای “روز” نشان داد که ماموران امنیتی در تماس با خانواده این زندانیان، اعلام کردهاند که در صورت انجام هرگونه مصاحبه درباره این نامه و مفاد آن، به سرعت بازداشت خواهند شد.
سابقه شکایتنامهها
این نخستین بار نیست که زندانیان سیاسی یا خانواده آنها دست به افشاگری درباره شرایط زندان خود میزنند. پیش از این هم برخی از زندانیان سیاسی به طرح برخی از موارد شکنجههایی که در زندان متحمل شدهاند، پرداخته بودند.
در یکی از نخستین نامههایی که از درون زندان منتشر شد، حمزه کرمی، فعال سیاسی به شرح شکنجههایی پرداخت که در زندان متحمل شده و به همین دلیل در دادگاه متهمان اعتراضات پس از انتخابات دست به اعتراف زده بود.
کرمی در نامه خود نوشته بود: “از جمله فشارهای وارده تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا به خاطر همکاری با هاشمیها مستحق مرگ میدانست… مسأله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجوها بود… بازداشت دخترم و اعلام این که وی شکنجه میشود. وقتی بنده را تهدید به تجاوز و … مینمودند، با دختری جوان چه میکردند… فرو کردن سرم در چاه توالت و آزار جنسی و روحی در این زمینه”.
پس از آن عبدالله مومنی، سخنگو و رییس شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت، نامهای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوریاسلامی نوشت. مومنی در نامه خود، با اشاره به توهینها و تهدیدها، از مواردی چون ضرب و جرح شدید، اقدام به خفه کردن تا حد بیهوشی، و نگهداشتن سر در کاسه توالت توسط بازجویانش، حبس در سلول انفرادی برای ۸۶ روز (در یک سلول ۱.۶متر در ۲.۲متری)، تهدید مکرر به اعدام، تهدید به آزار واذیت جنسی سخن گفته بود.
بعدها ناگفتههای بیشتری از شرح شکنجههای عبدالله مومنی انتشار یافت و حتی همسر وی نیز، در گفتوگویی اعلام کرد که هنوز نیمی از شکنجههای مومنی ناگفته مانده است.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت، از دیگر زندانیانی بود که در دوران زندان به شدت مورد شکنجه قرار گرفت. وی بیش از صد و بیست روز در سلولی قبرمانند، در حبس بود و به کرات مورد ضرب و شتم وتوهین بازجویان خود قرار گرفته بود. وی در نخستین تماس با خانواده خود پس از بازداشت اعلام کرده بود که امیدی به زنده ماندن ندارد. همسر وی نیز شرح کوتاهی از برخی مشکلات زیدآبادی را بیان کرده بود. زیدآبادی از زمان بازداشت خود در 23 خرداد سال 88 تاکنون اجازه مرخصی نیافته است.
میلاد اسدی، دانشجو و عضو شورای مرکز دفتر تحکیم وحدت نیز، از جمله افرادی است که برای اعترافات دروغین و امضای توبهنامه تحت فشار بازجویان بوه است. وی که 11 آذر سال 88 بازداشت شده بود، تا نوروز سال 90 اجازه استفاده از مرخصی را نیافت. گفته میشود دلیل فشارها بر اسدی، عدم امضای توبهنامه از سوی وی بوده است.
مسعودباستانی، دیگر روزنامهنگاری است که از زمان بازداشت خود درتابستان 88 تاکنون اجازه مرخصی نیافته است. باستانی نیز از جمله افرادی بود که براثر شکنجه مجبوربه اعتراف در دادگاه شد. اعترافات وی در حالی صورت گرفته بود که همسر او، مهسا امرآبادی، نیز در بازداشت به سر می برد. امرابادی بعدها به نقل از باستانی اعلام کرد: “روزی که بازجو گفت به خانوادهام زنگ بزنم تا وثیقه بیاورند، مسعود را هم صدا کرد. اما او شماره خانوادهام را نمیتوانست درست بگیرد. بعد که من گفتم آرام باش، جواب داد: تو نمیدانی من برای آزادی تو چه کار کردم. اما بازجو که حضور داشت، سعی کرد حرف را سریع عوض کند”.