اصاب مصاب نداریما

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

فکرش را بکنید وسط این ها گیرواگیر انتخابات که دارند توی دل ما سیر و سرکه می جوشانند و یک جای دیگرمان رخت می شویند و  ابراهیم خان سحرخیز٬ معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش خیلی خوش و خرم، صبح زود از خواب بیدار شده، اعلام کرده “ نقی و تقی باید جایگزین مری و جک در کتاب‌های درسی انگلیسی شود” یعنی الان ما تمام مشکلات مملکتمان حل شده، فقط مانده همین ابراهیم خان دستور بدهد که اسم این مادرمرده های مری و جک توی کتاب های درسی انگلیسی مان حذف شود، به امید خدا از این قله پیشرفت هم برویم بالا، اقتدارمان بزند بیرون…

 

این داروی “ بیگانه” ممنوع باید گردد

یا مثلا عباس حاجی آخوندی٬ رئیس سازمان غذا و دارو اعلام کرده “با پزشکانی که بیش از حد معمول داروی خارجی و «بیگانه» برای بیماران خود تجویز کنند٬ برخورد قضائی خواهد شد.” یعنی چی؟ یعنی اگر فردا خدای نکرده، دور از جان، زبانم لال شما یک بلایی سرتان آمد یا همینطوری به صورت خودجوش ناخوش احوال شدید، رفتید دکتر، آن آقای دکتری که چشمش به جمال با کمال شما روشن شده، اجازه ندارد بیشتر از یک حد معینی برای سلامتی شما داروی خارجی و بیگانه تجویز کند. یعنی اتفاقا درست در این وضعیت که داروی بیگانه وارد کشور مان نمی شود، ممانعت از چیزی که وجود ندارد، چه معنی دارد؟ حالا به فرض آقای دکتری اتفاقی از دستش در رفت و تجویز کرد، همین عباس آقا شخصا می رود چنان برخورد قضایی نشانش می دهد که تا عمر دارد جایش خوب نشود. چرا؟ چون این عباس آقا اساسا زورش به آنهایی که با ارز دولتی رفته اند پورشه وارد کرده اند و الان دارند توی شهر ول می چرخند و نمایش ثروت می دهند که نمی رسد، ولی زورش به این آقای دکتر بخت برگشته و سایر آقایان و خانم های دکتر بخت برگشته می رسد…برای همین هم، همین است که هست… بالاخره نمی شود که دو روز بگذارند مردم بدون رایحه خوش خدمت، مثل بچه آدم زندگی شان را بکنند، باید همینطوری به صورت شبانه روزی خدمت رسانی بکنند. حالا شما اگر از کمبود این داروهای خارجی و خصوصا بیگانه ،خدای نکرده دچار عروج ملکوتی هم شدید، خب شدید که شدید. جلوی پیشرفت و توسعه مملکت را نمی شود گرفت، می خواستید نشوید. به همین راحتی. چرا اینطوری نگاه می کنید؟ مگر من گفتم داروی بیگانه تجویز نکنند؟ بروید به همان عباس آقا که گفته اینطوری نگاه کنید. آهان! الان مشکلتان این نیست. پس چی؟ همینطوری الکی دارید اینطوری به من نگاه می کنید برای چی؟… خب این را از اول بگویید. اتفاقا ما خودمان هم به همین نتیجه رسیدیم که بهتر است در مورد انتخابات حرف بزنیم…

 

حداد عادل پرید، رقیب بد

مثلا همین آقای حداد عادل… کلا عرض و طول و ضخامتش روی هم رفته، یک سوم نامزدهای ما هم نمی شود، ولی مثل بچه آدم صبح از خواب بیدار می شود، دست و صورتش را می شوید، تلفنش زنگ می خورد، از آنطرف خط می گویند، “بکش کنار…“، گوشی را نگذاشته زمین و صبحانه نخورده می رود اعلام می کند ” برای کمک به پیروزی جریان «اصول‌گرا» در انتخابات، کناره گیری می کنم”. البته به نظر می رسد در این تصمیم گیری مواردی مثل ذغال خوب و ائتلاف بد هم تصمیم داشته باشد. فعلا بخش اعظم طرفداران آقای حداد عادل بعد از اعلام این نظر در خماری به سر می برند.

البته راستش را بخواهید ما هنوز به نتیجه نرسیدیم که این کناره گیری آقای حداد با آن تعدادرایی که داشت، یا شاید هم نداشت، دقیقا چطوری قرار است به پیروزی جریان اصولگرا کمک کند. اما به هر حال مهم این است که این بنده خدا کاری را قرار بود انجام بدهد را، انجام داده… البته کاری که قرار بود انجام بدهد این بود که با آقای ولایتی و سردار قالیباف ائتلاف کند و به نفع یکی از آنها کنار برود. ولی خب امکانات که نباشد، آدم هر کاری می کند. این بنده خدا هم هر چقدر صبر کرد یکی از این دو نفر بروند کنار، دید از جایشان تکان نمی خورند. آقای ولایتی که تازه موتورش گرم شده گیر داده به سعید جلیلی که مذاکره با کلاس فلسفه فرق می کند و دارد مقدمات حرف زدن با یک آدم متشخص و معقول را یادش می دهد و ظرفیت و فرصت و تهدیدش را با هم یکی کرده، ول کن ماجرا هم نیست . از آنطرف سردار قالیباف هم که از این شهر به آن شهر دارد مردم را به شیوه گازانبری مورد عنایت قرار می دهد و دستشان را دندان می گیرد و جهادی می رود جلو، امیدی به برگشتنش نیست. برای همین هم با خودش فکر کرده بهتر است تا دیر نشده عطای رقابت با آراء باطله را به لقایش ببخشد و به نفع “گفتمان انقلاب” برود کنار…

 

ولایتی نماینده ولایت است؟

یکی از جنبه های کم نظیر انتخابات اخیر است که که تا سه روز قبل از رای گیری هنوز معلوم نیست، نامزد حامی دولت کنونی کیست؟ رهبر طرفدار کدام نامزد است؟ نامزد اصلاح طلبان و مخالفان کیست؟ و اصولا ممکن است همین طور اگر پیش برود تا بعد از رای گیری هم هرگز معلوم نشود که رای گیری انجام شده یا نه؟ بالاخره این هم یک جورش است، ولو کاملا متفاوت. با توجه به اینکه گفته می شود جلیلی نماینده رهبر است، یک هفته بعد هم گفته می شود نماینده احمدی نژاد است، بعد گفته می شود نماینده کاترین اشتون است، و آخر سر ممکن است معلوم شود نماینده خودش هم نیست، فعلا و همین امروز در فاصله سه روز مانده به انتخابات 160 نماینده مجلس از دکتر ولایتی حمایت کردند. جامعه مندرسین و هیات های موتلفه هم از ولایتی حمایت کردند. احتمالا تا هفته دیگر زن و بچه جلیلی هم از ولایتی حمایت می کنند، می ماند همان داداش موتورسوارش. تا اینجای کار ولایتی حداقل 160 رای می آورد.

 

تائید صلاحیت غرضی امری خدائی بود

چهره جذاب و دیدنی و پدیده انتخابات این دوره که با حضورش در انتخابات مشت محکمی به دهان یاوه گویانی زد که تا همین دیروز فکر می کردند یک نامزد در یک انتخابات باید یک کارهایی بکند و حرفهایی بزند و نتایجی بگیرد که دلیلی داشته باشد، آقای محمد غرضی بود که به سرعتی باورنکردنی قلب و روح و شکم اغلب تماشاگران صدا و سیما را تسخیر کرده بود. اغلب تماشاگران برنامه های انتخاباتی در حین سخنان آقای غرضی دائم شکم شان را گرفته بودند و می خندیدند و خواستار ادامه این نشاط ملی نه فقط برای چهار سال بلکه برای چهل سال بودند. البته آقای غرضی دیروز گفت: “ تائید صلاحیت من امری خدائی بود” که البته واقعا هم بود. اینجانب از سوی همه طنزپردازان، طنزنویسان و ارزفروش های تاریخ معاصر از آقای غرضی بخاطر ایجاد نشاط و قیمت ارز در طول تاریخ کمال امتنان را دارم.

 

شباهت های اقتصادی جلیلی و احمدی نژاد

اعلام نظرات اقتصادی جلیلی توسط یکی از مشاوران وی، موجب شگفتی گشته و نشان داد که واقعا نبوغ احمدی نژاد نه یک بار و نه دو باربلکه 1300 بار می تواند در جلیلی خلاصه شده باشد. براساس نظرات اعلام شده مشاور جلیلی در مورد مسائل اقتصادی، رئوس برنامه اقتصادی جلیلی اعلام شد:

اول: آمریکا وقتی شکست می خورد که قیمت دلار در ایران بشود 10000 تومان، چون ما در هر حال پیروزیم.

دوم: برنامه ریزی و تولید و عرضه و تقاضا همه شعارهای انحرافی جریان غرب علیه اسلام است و اقتصاد اسلامی زمانی شکوفا می شود که رئیس جمهور همه ظرفیت هایش را وسط مملکت آزاد کند و تهدید را تبدیل به فرصت کند. جلیلی گفت هر نوع قیمت مخالف استقلال کشور است.

سوم: اصول اقتصادی در اسلام را رهبری تعیین می کند. و اگر ایشان نخواست تعیین نمی کند.

 

چند توصیه انتخاباتی:

یک: در این مملکت روزی هزار تا اتفاق جورواجور و ناجور می افتد که در روزهای نزدیک انتخابات، ما فکر می کنیم هیچ ربطی به انتخابات ندارد، ولی وقتی انتخابات تمام شد، معلوم می شود تمامشان به انتخابات ربط داشته… و باید چهار سال دیگر صبر کنیم.

دو:  وقتی روبه روی دشمنتان ایستاده اید و زل زده اید توی چشم هایش و ترس را در نگاهش می بینید، لازم نیست دور و برتان را نگاه کنید، مطمئن باشید تعدادتان خیلی زیاد است.

سه:  اگر با نشستن توی خانه و فحش دادن به زمین و زمان چیزی تغییر می کرد، مطمئن باشید تا الان ممنوعش کرده بودند و شورای نگهبان هم بر روندش نظارت داشت.

چهار: اگر از کسی متنفر هستید و می بینید اصرار دارد که شما یک کاری را انجام بدهید، حتما اینکار را بکنید… چون دارد از تنفر شما نسبت به خودش استفاده می کند، تا از انجام آن کار منصرف بشوید.

پنج: اگر به این نتیجه رسیده اید که یک نفر می تواند بعد از انتخابات چهار سال برای کل مملکت تصمیم بگیرد، مطمئن باشید چهار روز قبل از انتخابات هم می تواند برای خودش تصمیم بگیرد… اینقدر به جانش نق نزنید.