معصومه را در نمایشگاه صنایع دستی که از طرف سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی برگزار می شد دیدم. زنی ۳۰ ساله که پای دار قالی بزرگ شده واز پای دار قالی به خانه بخت رفته و همه دوران حاملگی اش را پشت همان دار گذرانده و نارنج و ترنج بافته بود. شاید همین بافتن و رج زدن بود که زودتر از موقع، رج های سپید رنگی لای موهایش آمده و چین های بیشتری دور چشم هایش.
معصومه می گفت: خوب که فکر میکنم من کودک کار بودم. من و دخترهای همسایه، من و دخترهای فامیل، من و بیشتر همکلاسی هایم. مثل مادر ها و مادربزرگ هایمان. خوب که فکر میکنم می بینم خاطره ای از کودکی و بازی های کودکانه ندارم. قبل از رفتن به دبستان و یادگرفتن الفبا قالی بافی یاد گرفتم و پشت دار قالی نشستم و فکر کنم از همان جا هم راهی قبرستان شوم. من توی کوچه و خیابان ولو نبودم. سر خیابان، گل فروش نبودم ولی کودک کار بودم. زود شوهر کردم و زود بچه دار شدم ولی هرگز اجازه ندادم که دو دخترم بجای درس و مدرسه قالی بافی کنند و به جای کودکی رج های قالی را بشمارند.
و من هیچوقت معصومه را فراموش نمی کنم که می گفت کودک کار همیشه توی خیابان نیست، گاهی هم در خانه و در دامن خانواده کودکی اش بر باد می رود.
طاهره پژوهش در میزگرد “کودکان کار و حمایتهای اجتماعی ” که با حضور نمایندگان سازمانهای مردم نهاد فعال حقوق کودک و مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درخبرگزاری ایسنا برگزار شده، گفته : دولت ایران کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفته است؛ براساس ماده ۲۴ پیمان نامه حقوق کودک دولت موظف به فراهم کردن بالاترین استانداردهای بهداشتی و درمانی برای کودکان است و هیچ کودکی نباید از حق دسترسی به چنین خدماتی محروم بماند.
وی با بیان اینکه اساسیترین کار در دست داشتن آماری صحیح برای دسته بندی کودکان کار و سنجش نیازهای آنهاست، افزوده: گروهی به دلیل فقراقتصادی خانواده مجبور به کار هستند. گروهی دیگر در کنار خانواده نیستند و مجبورند برای آنان پول بفرستند، در حالیکه طبق کنوانسیون حمایت از حقوق کودک که افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشوند و متاسفانه هیچکدام هم بیمه درمان ندارند.
پژوهش که رابط هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک با خانههای کودک شوش و ناصرخسرو نیز هست به موضوع “تنظیم خانواده” در اقشار در معرض آسیب هم اشاره کرده و گفته: این موضوع در این اقشار باید به شکل جدی در دستور کار قراربگیرد. ما با خانوادهای سر و کار داریم که در زمان شروع کارمان در شوش هفت فرزند داشت اما اکنون دارای ۱۴ فرزند است و کودکی که قبلا مددجو بوده الان معتاد و سرپرست خانواده و کودک کوچکتر نانآور شده است. باید لایحه ای تصویب کرد که کودکان به زور خانواده وارد چرخه کار نشوند… ما هیچ قانونی نداریم که کسی نتواند فرزندش را مجبور به کار کند؛ اگر چنین قانونی تدوین شود و این نوع والدین مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند، بخشی از کودکان از کار اجباری رها میشوند.
چندی پیش روزنامه اعتماد نوشت : لیلا، روز چهارشنبه - ۹ بهمن- صبح از خانه فرار کرد. خانه دو طبقه ای در شهرک قائم زنجان. لیلا از زیرزمین خانه فرار کرد؛ جایی که از ساعت ۳۰/۵ صبح تا ۹ شب پشت دار قالی زندگی می کرد. پشت دار قالی زندگی می کرد و از خواهر ناتنی ۳۰ ساله اش کتک می خورد. خواهر ناتنی لیلا را با قلاب قالی بافی کتک می زد. (قلاب قالی بافی یک چاقوی بلند دسته چوبی است که سر قلاب مانندی دارد و بدنه چاقو مثل تیغ تیز است تا بتواند نخ های قالی را به راحتی ببرد.) خواهر ناتنی با دفتین قالی بافی هم توی سر لیلا می زد. (دفتین قالی بافی یک شانه دندانه فلزی است تا بتواند پودهای قالی را مرتب و هموار کند.)
لیلا جان بلوزت را بالا بزن.آستین های بلوز کوتاه بود. از بالای بازوهای لاغرش که از مچ دست من هم نازک تر بود، سفیدی زخم های کهنه معلوم بود. آستین را که بالاتر زد از فاصله شانه تا بازو، زخم کهنه بود و زخم نو. بدون هیچ جایی برای نفس کشیدن. بلوز را بالا زد. از پشت گلو از محل رستنگاه مو تا انتهای کمر، آن وسعت صاف و عریض و نحیف مثل نقش های قالی پر از جای زخم بود. زخم های کهنه که گوشت آورده بود و زخم هایی که هنوز بهبود نیافته بود و خون در مجرای زخم ها دلمه بسته بود.
-لیلا جان چرا فرار کردی؟
از کتک ها فرار کردم.
- کی پشت دستتو داغ کرده لیلا جان؟
خواهرم.
- با چی داغ کرده؟
با سوهان قالیبافی.
موهای وسط سر لیلا کنده شده بود. تکه تکه، جای کنده شدن موها معلوم بود و زیر موها زخم های دلمه بسته.
- لیلا جان سرت چه شده؟
زخم شده.
- کی زخم کرده؟
خواهرم با دف قالیبافی زده.
لیلا ساعت ۹ صبح از خانه بیرون آمد. وقتی بقیه خواهرها و برادرها و عروس خانه و مادر و پدر در طبقه دوم مشغول خوردن صبحانه بودند.
-پس صبحانه هم نخوردی؟
نه نخوردم.از ۳۰/۵ صبح قالی بافته بود و در تمام ثانیه هایی که تا ۹ صبح گذشت، به فکر فرار بود. رفتن از آن خانه، رفتن از آن زیرزمین برای همیشه. «برای همیشه».
۹ صبح بی صدا از زیرزمین خانه فرار کرد با همان ژنده هایی که بر تن داشت و با تنها اسکناس ته جیبش که دایی اش داده بود چند کلوچه خرید. وسط خیابان دختری را دید هم قد خودش. هم قد نه، همسن. به دختر التماس کرد او را به خانه شان ببرد. گفت از خانه فرار کرده. گفت او را کتک می زدند. دختر می رفت نان سنگک بخرد. دختر به پلیس تلفن کرد. کلانتری ۱۵ شهرک قائم دو مامور فرستاد. یکی از مامورها لیلا را که دید گفت این دستفروش است. کلوچه می فروشد. آن یکی گفت برویم کلانتری. لیلا و مامورها رفتند کلانتری. “فکر کردند لیلا عقب مانده ذهنی است. او را به توانبخشی بهزیستی تحویل دادند. توانبخشی او را به ما تحویل داد. به اورژانس اجتماعی.” لیلا هیچ وقت مدرسه نرفت. سواد هم نداشت. دوست نداشت به خانه برگردد. هیچ کدام از اعضای آن خانه را دوست نداشت. نه مادر، نه پدر، نه برادرها، نه خواهرها که همه ناتنی بودند. کف دست های لیلا پر از جای زخم بود. زخم هایی روی پینه ها و پوست ضخیم دست. انگشت ها تغییر شکل داده بود و بی ریخت وکج از رشد مانده بود.پشت دستش هم جای زخم بود. جای داغ شدگی.
دختران قالیباف کودکان کار هستند که کمتر به آنها توجه شده است. منبع درامد خانواده هایشان. توی کوچه ها نیستند که دیده شوند اما کودک کار هستند.کودکانی که در طول سالها سلامت جسمی خود را از دست می دهند. تحقیقات و معاینه های پزشکی نشان می دهد ۷۰ درصد از قالیبافان، بخصوص کودکان دچار بیماری های جسمی می شوند، ساعات کار طولانی، شرایط نامطلوب محیط کارگاه قالیبافی از نظر روشنایی، تهویه نامطلوب و وضعیت ارگونومیکی نامناسب بدن و ابزار کار، از جمله مهمترین مشکلات بهداشتی پیش روی این گروه از کودکان کار است که با توجه به ظریف و دقیق بودن کار قالیبافی کمبود نور و تاریکی فضای کارگاههای قالیبافی، علاوه بر خستگی اعصاب، سبب ایجاد سردرد، سرگیجه و بروز مشکلاتی برای چشم به ویژه خستگی و کاهش میدان بینایی می شود. همچنین به علت طراحی نادرست ابزار دستی، دار و ایستگاه کار قالیبافی و نشیمن گاه نامناسب، اندامهای بدن مثل گردن، کمر، شانهها، بازوها، ساعدها، مچ دستها و زانوها از حالت طبیعی و خنثی خارج شده و در دراز مدت دچار آسیب می شوند. قالیبافی شغل سختی است. شغلی که از توان کودکان بیرون است و بیشترین بارش بر روی کودکان است و بیشترین سود نصیب دلالان فرش میشود.
میترا امام در میزگرد “کودکان کار و حمایتهای اجتماعی ” که با حضور نمایندگان سازمانهای غیر دولتی فعال حقوق کودک و مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ایسنا برگزار شد، بر موضوع آموزش این کودکان در مدارس و حرفهآموزی خانواده آنها برای برون رفت از وضعیت کنونی تاکید کرد.
امام با اشاره به اهمیت تغذیه در کودکان در معرض آسیب گفت: این کودکان به دلیل “فقر” از تغذیه مناسب محروم هستند.
این عضو کانون فرهنگی حمایتی کودکان کار (کوشا)، ضمن اشاره به نقش و شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه در افزایش تعداد کودکان کار خواستار رسیدگی مسوولان به منظور جلوگیری از ورود این کودکان به چرخه آسیبهای اجتماعی شد.
وی همچنین خواستار اصلاح لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در رابطه با سرپرست کودکان مورد آزار قرار گرفته شد و اظهار کرد: موارد زیادی وجود دارد که کودک مورد آزار و اذیت قرار گرفته و زمانی که این کودک به قاضی ارجاع داده شده، قاضی فرد آزاردهنده را سرپرست قانونی عنوان کرده است. این موضوع که آیا سرپرست قانونی همان کسی است بچه را متولد کرده است یا خیر؟ باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. علاوه بر آن هیچ مرکز حمایتی برای حمایت از کودکان مورد آزار وجود ندارد یعنی مراکز امن و حمایتی که کودکان را نگهداری کنند وجود ندارد کودک مجبوراست دوباره به همان خانواده که امنیتی در آنجا ندارد بازگردد.
این فعال حقوق کودکان با تاکید بر اینکه نیازهای اولیه کودکان کار و خیابان در خانواده برطرف نمیشود گفت: وقتی بررسی ما از شرایط به شکلی گنگ است به نتیجهای نمیرسیم مگر اینکه آمار داشته باشیم و براساس آن مشخص کنیم چه تعدادی به دلیل فقر اقتصادی به خیابانها آمدهاند و این افراد به شکلی باید زیر پوشش حمایتی دولت قرار گیرند.
محمد لطفی در همین میزگرد، با اشاره به پوشش بیمه سلامت همگانی کودکان کار و خیابان گفت: کودکان صرف نظر از هر تبعیض نژادی، ملیت، مذهب یا قومیت نیازمند حمایت هستند، امیدواریم دولت یازدهم این موضوع را هم دردستورکار خود قرار دهد تاکودکان نیز از حمایتهای اجتماعی بهرهمند شوند.
وی در عین حال افزود: بیمه سلامت بدون بیمههای اجتماعی و افزایش حداقل دستمزد تاثیر چندانی ندارد، فقر اقتصادی باعث میشود که خانوادها بخشی از کالا و خدمات را حذف کنند به عنوان مثال وقتی پدر و مادر توان پرداخت هزینه تحصیل را ندارند اجازه مدرسه رفتن به کودک خود نمیدهد و در شرایط بدتر کودک به نیروی کار خانواده تبدیل میشود. در واقع تنها پدر و مادر متهم نیستند که کودک را به کار وا میدارند بلکه شرایط جامعه این کار را انجام میدهد.
لطفی با اشاره به نقش رسانهها برای تغییر نگرش در خصوص کودکان گفت: برای تغییر نگرش و آموزش حقوق کودک باید از آموزش و پرورش آغاز و از ظرفیت رسانهها در این خصوص استفاده کرد.۱۰ میلیون نفر در ایران فرش می بافند که معلوم نیست چند هزار نفر از آنها کودک هستند. آنها از این محل کسب روزی میکنند و در شرایط مطلوب بازار، در سال حدود ۶ میلیون مترمربع فرش میبافند. هانیه از کودکی پای دار قالی نشسته و در ۱۲ سالگی مهره های کمرش درد می کند و چشمهایش کم سو شده و مادرش اجازه نداده که به دوره راهنمایی برود. پدر هانیه در تصادف موتور سیکلت از دنیا رفته است و مادرش ۴ یتیم او را بزرگ می کند و حال و روزش تعریفی ندارد و هر دردی فکر کنید در کمر و پاهایش دارد. بیمه نیستند. نه خودش و نه فرزندانش از امکانات درمانی و بهداشتی بهره مند نیستند. مادر هانیه به یکی از فعالان حقوق کودک در استان مرکزی می گوید : من هم مادرم و دلم می خواهد دخترم درس بخواند ولی من چه کنم. منم و ۴ بچه. شوهرم جوانمرگ شد و من ماندم و ۴ یتیم. مجبور شدم از مدرسه بگیرمش. من خودم قالیچه ابریشم می بافم و چشم و سلامتی ام را گذاشتم روی قالی. چون بیمه نداریم دکتر هم نمی رویم. پول نداریم چله و خامه بخریم و همه سود به جیب واسطه می رود. کارگاه ما ۱۳ متر است و ذره ای نور ندارد و مثل قبرستان است.
اما بیمه کنونی قالیبافان هم دارای مشکلات فراوانی است محسن حسن زاده، معاون امور تولید مرکز ملی فرش ایران در گفتوگو با خبرنگار زنان باشگاه خبری فارس “توانا” درخصوص بیمه قالیبافان می گوید : بیمه کنونی قالیبافان مصوب سال ۷۶ دارای مشکلاتی است از جمله اینکه فقط شامل بیمه بازنشستگی بوده و بیمه درمانی قالیبافان را شامل نمیشود همچنین بیمه بازنشستگی آنها به اندازه نصف حداقل حقوق قانون کار است و کودکان را هم شامل نمیشود.
وی میافزاید: این مشکلات باعث شد تا ما به دنبال تصویب طرحی به نام قانون بیمههای اجتماعی قالیبافان و سایر صنایعدستی شناسهدار باشیم که آن را سال گذشته در مجلس به تصویب رساندیم و آییننامه اجرایی آن نیز از طریق هیات دولت ابلاغ شد.
حسن زاده با بیان اینکه قانون بیمه اجتماعی قالیبافان با مشارکت سه سازمان مرکز ملی فرش که زیر مجموعه وزارت بازرگانی است، سازمان آموزش فنی و حرفهای و سازمان تأمین اجتماعی در حال اجرایی شدن است، عنوان میکند: سازمان آموزش فنی و حرفهای وطیفه شناسایی افراد ماهر از غیر ماهر را با گرفتن امتحان دارد، مرکز ملی فرش مسئولیت معرفی قالیبافان را داشته و سازمان تأمین اجتماعی نیز وظیفه بیمه آنها را بر عهده دارد. تأمین اجتماعی هنوز هیچ قالیبافی را بر اساس قانون جدید بیمه نکرده است. معاون امور تولید مرکز ملی فرش ایران ادامه میدهد: هماکنون دو مرحله اول یعنی آموزش و معرفی افراد در حال انجام است اما سازمان تأمین اجتماعی برای راهاندازی سیستم نرمافزاری جدید خود هیچ قالیبافی را بر اساس قانون جدید بیمه نکرده است.
یک متخصص پزشکی کار در مورد مشکلات کودکان قالیبافان در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: شیوع علائم اختلالات اسکلتی عضلانی در کودکان قالیباف بالاتر از سایر قشرهای جامعه است که این مهم ناشی از نوع دار قالی، وضعیت کار کردن، نوع نشستن و نوع بافت مورد نظر بوده است.البته به تازگی در یزد کارگاه آموزشی با عنوان طرح بقا در راستای سلامت قالی بافان اجرا شده که شاید این برنامه جرقه ای برای رسیدگی به وضعیت کارگاه های قالی بافی و قالیبافان باشد.طرح بقا از طرحهای امیدوار کننده ای است که با مشارکت وزارت بازرگانی و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به مرحله اجرا درآمده و یزد نیز به عنوان پایلوت اجرای این طرح انتخاب شده است.این طرح در صورت اجرای کامل می تواند تا حد زیادی از بروز ناراحتی های جسمی از قبیل دردهای اسکلتی عضلانی، کاهش بینایی، ناراحتی های گوارشی، مشکلات خاص دوران بارداری و زایمان های دشوار و پرمخاطره و… جلوگیری کند. طرحی که معلوم نیست تا چه حد کودکان کار و قالیباف را در بر میگیرد.