صدای ناموس خلقت و صورتِ حضرتِ عباس

نویسنده
کیومرث مرزبان

» حرف اول/ دریچه هفته

رونمایی از صورت ابوالفضل

 

دیدی چه شد؟ دیدی چه رسوا شد دلم ؟ دیدی چگونه خاک به سر شدیم؟ دیدی؟ هم از خودی خوردیم و هم از ناخودی و هم بی‌خودی.

در هفته‌های گذشته جوانی جوانی کرد و فیلمی را راهیِ جشنواره کرد که در آن به “تظاهراتِ با شعورانه و متمدنانه ۸۸ “…خیلی عذر می‌خوام یادم رفت اعتدال را رعایت کنم… به “فتنه‌ی ۸۸” اشاره‌هایی کرده بود و از آن گویا در مواردی دفاع هم کرده بود.

برادرانِ جریانِ همیشه خاص هم از همین رو عصبانی شدند و حمله‌ور شدند و تهدید کردند و با یگانِ ویژه تماشاگران را متفرق کردند و بعد هم که فیلم کاندیدای سیمرغ و برنده شد تهدید کردند که اگر جایزه بدهید با مینی‌بوسی‌طور حمله می‌کنیم و خشتک‌تان را استغفرالله.

جهتِ حفظِ اعتدال، در دقایقِ ابتداییِ جشنواره خبر رسید که فیلم به “درخواست” عواملِ فیلم از مسابقه بیرون کشیده شد و سیمرغِ بلورینِ بهترین بازیگرِ مرد هم به کس دیگری اهدا شد. خب ما هم که می‌دانیم به درخواستِ خود عوامل بوده و اصلاً پای فشارِ جریانِ همیشه خاص در میان نبوده‌است.

خدا رو شکر خطر با تدبیرِ و منطق و طرحِ مباحثِ فرهنگیِ برادرانِ همیشه خاص رفع شد و نگذاشتند پا روی ارزش‌های امام راحل و انقلاب گذاشته شود، ولی از دستی خبرِ دیگری شنیدم که بسیار مرا متاسف کرد و از همین رو من ماندم که دمِ خروس را باور کنم یا قسمِ حضرتِ عباس را، ولی قسمِ حضرتِ عباس را بی‌خیال…صورتِ حضرتِ عباس را بگو…

تا نوبت نمایش فیلمی به نامِ “رستاخیز” رسید.میلیاردها تومان هزینه کردند و پس از گذشتِ نه سال این فیلم را تولید کردند، ولی از بد حادثه خبر رسید که در این فیلم یک ساختار شکنی‌ای رخ داده و آن هم نمایش چهره‌ی عباس و علی اکبر و پخش صدای حضرتِ زینب بود.

به به…گل بود به سبزه نیز آراسته شد…درهای بهشت بسته می‌شد، برادرانِ جریانِ همیشه خاص همه می‌جهنمیدند…این بود آرمان‌های امام راحل و انقلاب؟ که میلیاردها تومان هزینه بکنید تا پا روی اصول بگذارید و چهره‌ی معصومین را نشان دهید؟…

حاج حسین سازور مداح اهل بیت در این زمینه صحبت‌های جالبی کردند، ایشان در گفت‌گویی فرمودند:

“وقتی حضرت زینب (س) وارد کوفه شد، اینقدر خدا به حضرت تعصب و غیرت داشت که هنگام خطبه خواندن او صدای مولا علی را در حنجره حضرت زینب قرار داد. مردم گفتند که علی دارد خطبه می‌خواند. یعنی خدا تُن صدا و لحن علی (ع) را به حضرت زینب (س) داد. آن وقت شما به چه اجازه‌ای در این فیلم صوت حضرت زینب را پخش می‌کنید؟”

البته علتِ این اتفاق می‌تواند خط رو خط شدن‌ هم باشد، ولی به هر حال روی آرمان‌های‌مان پا گذاشتند.

در کفِ این موضوع بودیم که ناگهان موضوعِ دیگری مطرح شد. گروهی از “فرهنگیونِ همیشه خاص” گرد هم آمدند تا اعتراض خود را به این فیلم اعلام کنند.

جناب سلحشور سریالِ یوسفِ خود را پر بیننده ترین سریالِ تاریخ ارزیابی کردند و سپس در تایید صحبت‌های حاج حسین سازور گفت: “درویش مقدسات ما را زیر پا له کرد او صدای ناموس خلقت، حضرت زینب (س) را در این فیلم پخش کرد.”

حاج حسین هم ضمنِ تایید حرفِ خود بارِ دیگر گفت: “در صحنه‌ای از فیلم می‌بینیم که اسبی که حاوی نامه‌ها است در دشت می‌دود و نامه‌ها را می‌برد. با ترویج خشونتی که از عاشورا در این فیلم نشان داده شد این برداشت می‌شود که پیام خشونت در حال گسترش در جهان است.”

خب راست می‌گوید، در عاشورا خشونتی در کار نبود، همه نشستند و سرِ یک میز با هم مذاکره کردند، فقط گویا تنها مشکل این بود که پنکه نداشتند و هوا گرم بود و روی میز آب نگذاشته بودند و همه تشنه بودند.

در همین حین که ما درگیرِ این مسائل بودیم ناگهان یوسف‌علی میرشکاک در سخنانی انقلابی آب پاکی را روی دستِ همه‌مان ریخت و فرمود:

“سلام ذاتا به سینما احتیاج ندارد. اگر اسلام ذاتا یا عرضا به سینما احتیاج داشت، حضرت حق، ملائکه مقرب و آقا رسول‌الله حتما فکری برای سینما می‌کردند و به نوعی به این حوزه وارد می‌شدند.”

راست می‌گوید شاید… شاید اگر واقعاً نیازی به سینما بود، در شرایطی که نه برق اختراع شده بود و نه تلفن اختراع شده بود، در کشوری که در بهترین حالت شیر شتر و خرما یافت می‌شد، خداوند برای پیامبر یک سینماتوگراف می‌فرستاد و آن‌را جزوِ معجزاتش قرار می‌داد و همان موقع روش درست استفاده از سینما را یاد می‌گرفتیم و این‌همه مسئله نداشتیم.

سرتان را در نیاورم، با همه‌ی این اوصاف صحبتم را با یک بیت شعر از شاعرِ منشوری “ایرج میرزا” به پایان می‌رسانم که فرمود:

“نه تنها سبزه‌ی ما را چریدند

پدر سگ صاحبان بر سبزه…دَند”