تراژدی دموکراسی محاکمه شد

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

آقا یک نفر به شورای نگهبان خبر بدهد که انتخابات 13 روز دیگر برگزار می شود. من فکر می ‏کنم وزارت کشور تاریخ برگزاری انتخابات را به شورای نگهبان اعلام نکرده. تازه قرار است ‏اسامی نهایی کسانی که باید 13 روز دیگر انتخاب شوند، 3 روز دیگر اعلام شود. البته ‏اصولگرایان که فعلا دارند می زنند توی سر خودشان و هنوز لیست واحد ندارند، اما این اصلاح ‏طلبان هم دو تا و نصفی هستند، با این وجود تحمل چهار تا آدمی که مثل خودشان نیستند را ندارند. ‏دکتر رضا خاتمی گفته است که « کروبی اصلاح طلب نیست.» یادم افتاد به انتخابات مجلس ششم ‏که این همه زور زدیم که اثبات کنیم که هاشمی و کارگزاران اصلاح طلب نیستند، حالا باید ‏دستمال آبی برداریم و پر از گلابی برداریم و هیچی به هیچی. اصلا انگار از عقل خبری نیست. ‏به جای اینکه مجلس هشتم را بگیرند، دارند زور می زنند اثبات کنند که مجلس ششم چقدر کارهای ‏خوبی کردند. بابا! مجلس ششم مرد، بروید دو تا صندلی مجلس هشتم را بگیرید که فردا دوباره با ‏سرلخت وسط خیابان نمانید. ‏

دولت را تضعیف نکنید

آخر این هم شد حرف؟ اصلا ممکن است یک موجود زنده که هم رجل است، هم سیاسی است، هم ‏می خواهد نماینده مردم بشود، درباره سیاست و اقتصاد و فرهنگ و زندگی مردم و اوضاع ‏خاورمیانه حرف بزند، اما دولت را تضعیف نکند؟ مگر ممکن است کسی به ایران فکر کند و ‏دولت تضعیف نشود؟ رئیس جمهور خودش دهانش را باز می کند، دولت تضعیف می شود، ‏چطور ممکن است یک موجود زنده در ایران حرف بزند و دولت تضعیف نشود؟ آقای جنتی هنوز ‏اسامی داوطلبان مجلس را تائید نکرده، آنها را تهدید کرد که « نامزدها در تبلیغات شان به هیچ ‏وجه دولت را تضعیف نکنند.» البته دولت هم خودش هوای خودش را دارد. تا به حال 234 بار ‏پیشنهاد کردم، این هم 244 مین بار، عزیزان! لطفا خودتان از خودتان تعریف نکنید، یک موجود ‏درخشانی، یک حضرت مولانایی، یک مجتهد زاده ای پیدا کنید و به او پول بدهید که تعریف تان ‏را بکند. محمود احمدی نژاد، پس از اینکه درآمد دولت به سه برابر و قدرت خرید مردم به یک ‏سوم رسید، و برای اولین بار در تاریخ ایران صدها نفر به علت قطع برق و گاز و سرما مردند، ‏اعلام کرد: « ایران قدرت اول جهان است.» تره هم به تخمش رفت و حسنی هم به پدرش تشریف ‏برد و مشاور مطبوعاتی رئیس جمهورهم گفت: « ایران به لحاظ فکری، تمدنی و رهبری قدرت ‏برتر جهان است.» پیش بینی می شود از فردا این جمله توسط وزرا، وکلای طرفدار دولت، سفرا ‏و انواع موجودات عادل و باهنر تکرار شود.‏

شرایط ظهور احمدی نژاد

احمدی نژاد گفت « به باور من کاروان جهان به منزل های آخر خود نزدیک می شود.» طبیعی ‏است که وقتی همه پیش بینی های قبلی احمدی نژاد تا کنون درست از کار درآمده، این یکی را هم ‏باید قبول کنیم که درست است، به همین دلیل ما هم می پذیریم که کاروان جهان به منزل های آخر ‏خود نزدیک می شود. نشانه های ظهور امام زمان بشرح زیر است

اول: وزارت علوم و آموزش عالی: یکی از نشانه های ظهور این است که « علم از میان برداشته ‏می شود» در حال حاضر وزارت علوم با تمام قوا در حال از بین بردن علم هستند و اگر با همین ‏روش پیش بروند آخرین موانع ظهور هم تا چند ماه دیگر از بین می رود.‏

دوم: « منکر ظاهر می شود و فساد فراوان می گردد.» وقتی در پایتخت ام القرای اسلام، نیروی ‏انتظامی 1.5 میلیون نفر زن را به عنوان فاسد نهی از منکر کرده است، طبیعی است که در بقیه ‏دنیا هم احتمالا اکثر زنان فاسد هستند و چون زنان به تنهایی نمی توانند فاسد باشند، حتما بقیه ‏مردان هم فاسد هستند.‏

سوم: « جهل و نادانی ظاهر می شود» و « مردمان کم عقل را بر کارها گمارند.» در این مورد ‏لازم نیست دلایل زیادی بیاوریم، همین که عکس اعضای هیات دولت خودمان را با دقت نگاه کنیم ‏و زندگینامه و سوابق و تحصیلات آنها را مطالعه کنیم، دلایل کافی برای ظهور آقا را پیدا می ‏کنیم.‏

چهارم: « دروغ گفتن را حلال می شمارند» مثلا در زمان ظهور امام زمان حاکمانی سرکار می ‏آیند که آمارهای دروغ می دهند، جلوی دوربین دروغ می گویند، جلوی دوربین می گویند که در ‏هاله نور بودم و شش ماه بعد می گویند من چنین چیزی نگفتم، وقتی به خارج از کشورشان می ‏روند در مورد داخل کشور به خارجی ها دروغ می گویند و وقتی داخل می آیند در مورد خارج از ‏کشور دروغ می گویند. اصولا نگاه کنید به مصاحبه های رئیس جمهور و سخنگوی دولت.‏

پنجم: « فقها و هدایت کنندگان واقعی کم می شوند» مثلا در زمان ظهور طوری می شود که از ‏هر صد نفر روحانی و عالم دینی که بیست سال قبل به عنوان هدایت کنندگان مردم شمرده می ‏شدند، هشتاد نفرشان رد صلاحیت می شوند و نه تنها صلاحیت هدایت امت و همراهی با امام ‏زمان را ندارند، بلکه صلاحیت شرکت در انتخابات را هم ندارند.‏

ششم: « قتل و کشتار زیاد می شود» مثلا کار به جایی می رسد که هفته ای یک بار تعدادی را ‏دستگیر می کنند و جلوی چشم مردم اعدام می کنند و سعی می کنند که خبرش را هم پخش کنند که ‏امام زمان هرچه زودتر تشریف بیاورند.‏

هفتم: « جهان پر از ظلم و جور می شود.» مثلا مردم را در خیابان کتک می زنند، اگر زنی از ‏خودش دفاع کند، پلیس رسما اعلام می کند که مجرم است، پلیس اینقدر فاسد می شود که زنان را ‏وقتی به زندان می برند به آنها تجاوز می کنند و بعد می گویند خودکشی کرده اند، اگر کسی از ‏زندانی مظلوم دفاع کند، جلوی حرف زدنش را می گیرند. زنان و معلمین بچه ها را وسط خیابان ‏کتک می زنند، کف پای کارگری که پیغمبر دستش را بوسیده است شلاق می زنند. واقعا این ‏خارجی ها خیلی در زمان ظهور ظلم می کنند.‏

هشتم: « دین را به دنیا بفروشند» مثلا طوری می شود که دولت از پول نفت به مساجد پول می ‏دهد و علمای اسلام از سازمان تبلیغات اسلامی پول می گیرند، عده ای از علما هم از طریق ‏تجارت شکر و موز و جوراب از اسلام دفاع می کنند. برای علمای سایر بلاد هم پول نفت را می ‏دهند، و بعضی علما هم که اعتراض می کنند، البته در کشورهای خارج کار به جایی می رسد که ‏آنها را سالها در خانه شان زندانی می کنند. ‏

البته نشانه های دیگری هم هست که به نظرم لازم نیست، چون ممکن است اگر همه آن نشانه ها ‏را بگوییم امام زمان همین حالا ظهور کنند و فرصت تمام شدن این مقاله را هم پیدا نکنم. ‏

‏ ‏

تراژدی دموکراسی در ایران

دادگاه کتاب عماد الدین باقی به نام « تراژدی دموکراسی در ایران» تشکیل شد. در این دادگاه ‏قاضی ناشر را به خاطر اینکه عده ای کتابش را در بازار آزاد بصورت تقلبی چاپ کرده بودند، ‏محاکمه کرد. همین قاضی نویسنده را بخاطر اینکه علیه پخش کننده کتابش شکایت نکرده است ‏محکوم کرد و مدیر وقت وزارت ارشاد را که در زمان وزیر رسمی و رئیس جمهور رسمی ‏کشور اجازه چاپ کتاب را داده بود، به دلیل اینکه به کتاب بدون خواندن آن مجوز داده است، ‏محاکمه کرد. برای اینکه بفهمیم انتشار همین کتاب خودش « تراژدی دموکراسی در ایران» است، ‏همین دادگاه کافی است. چرا که

‏1) کتاب درباره قربانیان قتلهای زنجیره ای در ایران است. این مقتولین علاوه بر اینکه به قتل ‏رسیدند، در حال حاضر کسی حق ندارد درباره آنها حرف بزند.‏

‏2) وکلای افرادی که مقتول شدند، به دلیل دفاع از خانواده های مقتولین سالها به زندان رفتند.‏

‏3) کسانی که از مقتولین در مطبوعات دفاع کردند، سالها به همین دلیل زندانی شدند.‏

‏4) نشریاتی که از مقتولین دفاع کردند، توقیف شد.‏

‏5) قاتلین از صحنه روزگار محو، یکی از آنها خودکشی کرد، بقیه بی آبرو شدند و زن یکی از ‏عوامل قتل ها به عنوان جاسوسه معرفی شد.‏

‏6) بازجویان قاتلین دستگیر و زندانی و بازداشت شدند و پس از مدتی آزاد شدند.‏

‏7) فرزندان مقتولین و طرفداران شان و وکلای آنها از کشور آواره شدند.‏

‏8) کسانی که دستور قتل ها را داده بودند، در حال حاضر مدیران سیاسی اصلی کشور هستند و ‏صلاحیت طرفداران مقتولین را رد می کنند.‏

به نظر شما همین موارد گفته شده نشان نمی دهد که « تراژدی دموکراسی در ایران» تا چه حد ‏موضوع مهمی است؟