آقا یک نفر به شورای نگهبان خبر بدهد که انتخابات 13 روز دیگر برگزار می شود. من فکر می کنم وزارت کشور تاریخ برگزاری انتخابات را به شورای نگهبان اعلام نکرده. تازه قرار است اسامی نهایی کسانی که باید 13 روز دیگر انتخاب شوند، 3 روز دیگر اعلام شود. البته اصولگرایان که فعلا دارند می زنند توی سر خودشان و هنوز لیست واحد ندارند، اما این اصلاح طلبان هم دو تا و نصفی هستند، با این وجود تحمل چهار تا آدمی که مثل خودشان نیستند را ندارند. دکتر رضا خاتمی گفته است که « کروبی اصلاح طلب نیست.» یادم افتاد به انتخابات مجلس ششم که این همه زور زدیم که اثبات کنیم که هاشمی و کارگزاران اصلاح طلب نیستند، حالا باید دستمال آبی برداریم و پر از گلابی برداریم و هیچی به هیچی. اصلا انگار از عقل خبری نیست. به جای اینکه مجلس هشتم را بگیرند، دارند زور می زنند اثبات کنند که مجلس ششم چقدر کارهای خوبی کردند. بابا! مجلس ششم مرد، بروید دو تا صندلی مجلس هشتم را بگیرید که فردا دوباره با سرلخت وسط خیابان نمانید.
دولت را تضعیف نکنید
آخر این هم شد حرف؟ اصلا ممکن است یک موجود زنده که هم رجل است، هم سیاسی است، هم می خواهد نماینده مردم بشود، درباره سیاست و اقتصاد و فرهنگ و زندگی مردم و اوضاع خاورمیانه حرف بزند، اما دولت را تضعیف نکند؟ مگر ممکن است کسی به ایران فکر کند و دولت تضعیف نشود؟ رئیس جمهور خودش دهانش را باز می کند، دولت تضعیف می شود، چطور ممکن است یک موجود زنده در ایران حرف بزند و دولت تضعیف نشود؟ آقای جنتی هنوز اسامی داوطلبان مجلس را تائید نکرده، آنها را تهدید کرد که « نامزدها در تبلیغات شان به هیچ وجه دولت را تضعیف نکنند.» البته دولت هم خودش هوای خودش را دارد. تا به حال 234 بار پیشنهاد کردم، این هم 244 مین بار، عزیزان! لطفا خودتان از خودتان تعریف نکنید، یک موجود درخشانی، یک حضرت مولانایی، یک مجتهد زاده ای پیدا کنید و به او پول بدهید که تعریف تان را بکند. محمود احمدی نژاد، پس از اینکه درآمد دولت به سه برابر و قدرت خرید مردم به یک سوم رسید، و برای اولین بار در تاریخ ایران صدها نفر به علت قطع برق و گاز و سرما مردند، اعلام کرد: « ایران قدرت اول جهان است.» تره هم به تخمش رفت و حسنی هم به پدرش تشریف برد و مشاور مطبوعاتی رئیس جمهورهم گفت: « ایران به لحاظ فکری، تمدنی و رهبری قدرت برتر جهان است.» پیش بینی می شود از فردا این جمله توسط وزرا، وکلای طرفدار دولت، سفرا و انواع موجودات عادل و باهنر تکرار شود.
شرایط ظهور احمدی نژاد
احمدی نژاد گفت « به باور من کاروان جهان به منزل های آخر خود نزدیک می شود.» طبیعی است که وقتی همه پیش بینی های قبلی احمدی نژاد تا کنون درست از کار درآمده، این یکی را هم باید قبول کنیم که درست است، به همین دلیل ما هم می پذیریم که کاروان جهان به منزل های آخر خود نزدیک می شود. نشانه های ظهور امام زمان بشرح زیر است
اول: وزارت علوم و آموزش عالی: یکی از نشانه های ظهور این است که « علم از میان برداشته می شود» در حال حاضر وزارت علوم با تمام قوا در حال از بین بردن علم هستند و اگر با همین روش پیش بروند آخرین موانع ظهور هم تا چند ماه دیگر از بین می رود.
دوم: « منکر ظاهر می شود و فساد فراوان می گردد.» وقتی در پایتخت ام القرای اسلام، نیروی انتظامی 1.5 میلیون نفر زن را به عنوان فاسد نهی از منکر کرده است، طبیعی است که در بقیه دنیا هم احتمالا اکثر زنان فاسد هستند و چون زنان به تنهایی نمی توانند فاسد باشند، حتما بقیه مردان هم فاسد هستند.
سوم: « جهل و نادانی ظاهر می شود» و « مردمان کم عقل را بر کارها گمارند.» در این مورد لازم نیست دلایل زیادی بیاوریم، همین که عکس اعضای هیات دولت خودمان را با دقت نگاه کنیم و زندگینامه و سوابق و تحصیلات آنها را مطالعه کنیم، دلایل کافی برای ظهور آقا را پیدا می کنیم.
چهارم: « دروغ گفتن را حلال می شمارند» مثلا در زمان ظهور امام زمان حاکمانی سرکار می آیند که آمارهای دروغ می دهند، جلوی دوربین دروغ می گویند، جلوی دوربین می گویند که در هاله نور بودم و شش ماه بعد می گویند من چنین چیزی نگفتم، وقتی به خارج از کشورشان می روند در مورد داخل کشور به خارجی ها دروغ می گویند و وقتی داخل می آیند در مورد خارج از کشور دروغ می گویند. اصولا نگاه کنید به مصاحبه های رئیس جمهور و سخنگوی دولت.
پنجم: « فقها و هدایت کنندگان واقعی کم می شوند» مثلا در زمان ظهور طوری می شود که از هر صد نفر روحانی و عالم دینی که بیست سال قبل به عنوان هدایت کنندگان مردم شمرده می شدند، هشتاد نفرشان رد صلاحیت می شوند و نه تنها صلاحیت هدایت امت و همراهی با امام زمان را ندارند، بلکه صلاحیت شرکت در انتخابات را هم ندارند.
ششم: « قتل و کشتار زیاد می شود» مثلا کار به جایی می رسد که هفته ای یک بار تعدادی را دستگیر می کنند و جلوی چشم مردم اعدام می کنند و سعی می کنند که خبرش را هم پخش کنند که امام زمان هرچه زودتر تشریف بیاورند.
هفتم: « جهان پر از ظلم و جور می شود.» مثلا مردم را در خیابان کتک می زنند، اگر زنی از خودش دفاع کند، پلیس رسما اعلام می کند که مجرم است، پلیس اینقدر فاسد می شود که زنان را وقتی به زندان می برند به آنها تجاوز می کنند و بعد می گویند خودکشی کرده اند، اگر کسی از زندانی مظلوم دفاع کند، جلوی حرف زدنش را می گیرند. زنان و معلمین بچه ها را وسط خیابان کتک می زنند، کف پای کارگری که پیغمبر دستش را بوسیده است شلاق می زنند. واقعا این خارجی ها خیلی در زمان ظهور ظلم می کنند.
هشتم: « دین را به دنیا بفروشند» مثلا طوری می شود که دولت از پول نفت به مساجد پول می دهد و علمای اسلام از سازمان تبلیغات اسلامی پول می گیرند، عده ای از علما هم از طریق تجارت شکر و موز و جوراب از اسلام دفاع می کنند. برای علمای سایر بلاد هم پول نفت را می دهند، و بعضی علما هم که اعتراض می کنند، البته در کشورهای خارج کار به جایی می رسد که آنها را سالها در خانه شان زندانی می کنند.
البته نشانه های دیگری هم هست که به نظرم لازم نیست، چون ممکن است اگر همه آن نشانه ها را بگوییم امام زمان همین حالا ظهور کنند و فرصت تمام شدن این مقاله را هم پیدا نکنم.
تراژدی دموکراسی در ایران
دادگاه کتاب عماد الدین باقی به نام « تراژدی دموکراسی در ایران» تشکیل شد. در این دادگاه قاضی ناشر را به خاطر اینکه عده ای کتابش را در بازار آزاد بصورت تقلبی چاپ کرده بودند، محاکمه کرد. همین قاضی نویسنده را بخاطر اینکه علیه پخش کننده کتابش شکایت نکرده است محکوم کرد و مدیر وقت وزارت ارشاد را که در زمان وزیر رسمی و رئیس جمهور رسمی کشور اجازه چاپ کتاب را داده بود، به دلیل اینکه به کتاب بدون خواندن آن مجوز داده است، محاکمه کرد. برای اینکه بفهمیم انتشار همین کتاب خودش « تراژدی دموکراسی در ایران» است، همین دادگاه کافی است. چرا که
1) کتاب درباره قربانیان قتلهای زنجیره ای در ایران است. این مقتولین علاوه بر اینکه به قتل رسیدند، در حال حاضر کسی حق ندارد درباره آنها حرف بزند.
2) وکلای افرادی که مقتول شدند، به دلیل دفاع از خانواده های مقتولین سالها به زندان رفتند.
3) کسانی که از مقتولین در مطبوعات دفاع کردند، سالها به همین دلیل زندانی شدند.
4) نشریاتی که از مقتولین دفاع کردند، توقیف شد.
5) قاتلین از صحنه روزگار محو، یکی از آنها خودکشی کرد، بقیه بی آبرو شدند و زن یکی از عوامل قتل ها به عنوان جاسوسه معرفی شد.
6) بازجویان قاتلین دستگیر و زندانی و بازداشت شدند و پس از مدتی آزاد شدند.
7) فرزندان مقتولین و طرفداران شان و وکلای آنها از کشور آواره شدند.
8) کسانی که دستور قتل ها را داده بودند، در حال حاضر مدیران سیاسی اصلی کشور هستند و صلاحیت طرفداران مقتولین را رد می کنند.
به نظر شما همین موارد گفته شده نشان نمی دهد که « تراژدی دموکراسی در ایران» تا چه حد موضوع مهمی است؟