ستاره می شود جلد اول مجموعه ای سه جلدی است که فریدون جیرانی آن ها را مدت ها پیش مقابل دوربین برد. دو فیلم دیگر یعنی ستاره است و ستاره بود چندی پیش به نمایش عمومی در آمد، اما ستاره می شود در ماق باقی ماند تا امروز که در مرده ترین فصل نمایش سینما ها نمایش خود را آغاز کرده است.
فریاد بی صدا
نویسنده و کارگردان: فریدون جیرانی- مدیر فیلمبرداری: محمد آلاد پوش- طراح صحنه و لباس: کیوان مقدم- موسیقی متن: علی صمدپور- تهیه کننده: حمید اعتباریان- بازیگران: عزت الله انتظامی، امین حیایی، اندیشه فولادوند، رضا رویگری، آهو خردمند.
خلاصه داستان: رفیع گلکار بازیگر قدیمی تئاتر است که دوران پیری را روی ویلچر و با دختر جوانش پونه سپری می کند. پونه سیاهیلشکری است که رؤیای ستاره شدن در سینما دارد. مسعود مسئول جمع آوری سیاهیلشکرها به پونه علاقه مند است و قصد دارد با او ازدواج کند. پونه به سختی نقش کوتاهی در فیلم تازه برای پدرش پیدا کرده و پدر در خانه مشغول تمرین کردن است تا جلوی دوربین برود. مسعود، پونه و پدرش را همراه چند جوان دیگر سوار اتوبوس می کند تا سرصحنه بروند. در بین راه ملوک و چند سیاهیلشکر زن هم به آنها ملحق می شوند. ملوک بازیگر قدیمی تئاتر بوده که سالها قبل به عشق رفیع جواب رد داده و به سودای ستاره شدن به خواسته تهیه کننده ای تن داده است. رفیع با دیدن اوضاع و شرایط پشت صحنه و موقعیت دخترش تحقیر و آشفته می شود و هرچه سعی می کند، نمی تواند دیالوگ بگوید و نقشش را درست اجرا کند. کارگردان عذر رفیع را می خواهد و دستیار کارگردان هم به ملوک می گوید که به درد نقش نمی خورد. رفیع که نتوانسته بود صحنه خودکشی فیلم را درست اجرا کند، خودش را با ویلچر از پله ها به پایین پرت می کند.
فریدون جیرانی ستاره می شود را در سال 1384 مقابل دوربین برد و فیلم تا امروز نتوانست موفق به نمایش عمومی شود. جیرانی در این فیلم سراغ پشت صحنه سینمای ایران رفته و انتقاد سختی را از فضای پشت صحنه آن به لحاظ اخلاقی به تصویر کشیده بود. این تصویر نه تنها به مذاق مدیران دولتی خوش نیامد که در بین سینماگران نیز با اقبالی رو به رو نشد و بنابراین جلد اول ستاره ها بعد از جلد های دوم و سوم به نمایش در آمد.
جیرانی در این مجموعه فیلم ها که با عنوان ستاره ها عرضه شد به سوپر استارهای سینما در سه برهه زمانی و موقعیتی پرداخته است. داستانی که اگرچه حول یک محور مضمونی گرد می آید اما در واقع برای جیرانی امتداد دغدغه هایش در به تصویر کشیدن جایگاه روانی آدم ها محسوب می شود.
فیلم در ابتدا قرار بود یک تک فیلم سه اپیزودی باشد که جیرانی آن را در ادامه به سه داستان مجزا تقسیم کرد. بزرگترین ضربه نیز از همین ناحیه به پیکره هر سه فیلم وارد آمد. قصه فیلم های جیرانی اگرچه با جزئیات تمام روایت می شوند اما قابلیت تبدیل شدن به یک نسخه کامل سینمایی را ندارند. هر داستان در همان 30 تا 40 دقیقه نخست به پایان می رسد و باقی کار به نوعی از فضای داستانگویی خارج شده و به تفسیر فیلم می پردازد. به طور مثال در همین فیلم ستاره می شود جیرانی صحنه های نا توانی رفیع را در مقابل دوربین بسیار کشدار طراحی کرده است. کلنجارهای رضا رویگری به عنوان کارگردان و انتظامی بازیگر بسیار زیاد است.
جیرانی می کوشد این زمان طولانی را با تمهیدات بصری همانند دو رنگ کردن رنگ فیلم و…. هم پوشانی کند اما در نهایت همین نگاه نیز فیلم را میان یک دوراهی قرار می دهد.
لحن فیلم نیز در نقاطی دوپاره به نظر می آید. صحنه های شلوغ صحنه فیلمبرداری و فصل هایی که رفیع در خانه تنهاست دوپاره به نظر می آید. یک فضای پر هیاهو در کنار خانه ای آرام ریتم کلی فیلم را دچار نوسان می کند.
مشکل دیگر فیلم ستاره می شود و در کل ستاره ها که تا کنون قسمت ستاره بود با بازی مرحوم خسرو شکیبایی بهترین آن به شمار می آید این است که میان تجاری و هنری بودن در کشاکش است و تکلیف خود را با بیننده اش مشخص نمی کند. جیرانی هم می خواهد از فضای عمومی فیلم های پیشین اش فاصله نگیرد و هم قصد می کند فیلمی بسازد که مخاطبین تازه ای را به مجموعه آثارش اضافه نماید. اما تهیه کننده ای که انتخاب کرده بیشتر او را به سوی مخاطب سوق می دهد. اعتباریان متعلق به بدنه تجاری سینماست و چندان فیلم متفاوت را بر نمی تابد و همین نگاه سبب شده بسیاری از قسمت های داستان چند پاره به نظر آید.
عزت الله انتظامی همانند همیشه بسیار خوب ظاهر می شود. او در این فیلم دائم روی یک ویلچر نشسته و از همین رو امکان بازیگری را تنها در چهره اش معطوف می دارد. او در فصل هایی که دچار شکست می شود و نمی تواند نقش محوله را بازی کند دردو شکستگی را بسیار زیبا در نگاهش تصویر می کند.
آلاد پوش نیز رنگی با تونالیته خاکستری و قهوه ای در این فیلم طراحی کرده که به اتمسفر تباهی درون فیلم اشاره دارد. جیرانی بعد از ستاره ها به سراغ ژانر مورد علاقه خود یعنی سینمای تماشاگر پسند رفت و در ادامه پارک وی را ساخت.