کردان؛ عین دیانت و سیاست

نوشابه امیری
نوشابه امیری

آقای علی کردان ـ یا شاید عوض علی کردان که از این یکی پرونده فساد جنسی هم افشا شده و اتفاقا توسط برادر اقای ‏احمدی نژاد ـ عاقبت در کمال‏‎ ‎‏”معصومیت” و البته “مصونیت” خبر از آن داد که “فریب” خورده و “رابط”ی برای او ‏مدرک قلابی گرفته است. اما اهمیت این ماجرا در “فریب”خوردگی آقای کردان نیست، همه تاسف از آن است که امروز ‏‏”مصالح کشور” به سرنوشت این “علی”ها و این “رابط”ها گره خورده است. همان ها که سیاست شان عین دیانت شان ‏و دیانت شان عین سیاست شان است.‏

لازم نیست داستان آقای کردان را تا روزهای پیش از انقلاب پی بگیریم که تحقیقات نشان می دهد، فوق لیسانس و ‏لیسانس و دیپلمی هم در کار نیست!او هم یکیست از همان ها که در روزهای انقلاب، وقتی دیگران داشتند برای استقلال ‏و آزادی و رهایی زندانی سیاسی و… جان می دادند، به ضرب بازو، در کمیته ای را هل دادند و وارد شدند و بر صندلی ‏کمیته چی نشستند و دیگر برنخاستند.از اینان در همه جا بسیارند؛ آنچه پیگیری لازم دارد این است که چگونه کار به ‏اینجا رسید؟ ‏

چگونه سورنا هاشمی به جرم نشان دادن سند فساد مسئولی در دانشگاه زنجان، به زندان و محرومیت از تحصیل ـ ‏تحصیلی که واقعیست ـ روبه رو می شود، اما رسیدگی به جعل و دروغ یکی ازاین “علی” آقاها، که سال ها بر مسند ‏مهم ترین مشاغل در جمهوری اسلامی تکیه زده، گره می خورد با “مصالح کشور”؟ ‏

چرا روستازاده ای محروم و بینوا، به جرمی جنسی از کوه پرت می شود، اما سردار دستگیر شده ای حین پیشنمازی ‏زنان عریان، حتی به سلولی کوچک “هدایت” نمی شود؟ چرا صدها و هزاران نفر به علت جرم های ریز مالی، نام شان ‏می شود “مفسد فی الارض” و بر دار می شوند اما آِیت الله جنتی که سی سال است سرنوشت میلیون ها نفر را دگرگون ‏کرده، با یک “حلالیت طلبی متفرعنانه” مورد تمجید و تحسین هم قرار می گیرد؟ چرا…‏

بله؛ ما هم مانند آقای کردان “به یکباره و با ناباوری کامل” این روزها را می نگریم و می گوییم: “این امر نه از جهت ‏اهمیت مدرک مذکور” بلکه از بابت سیاست و دیانتی که به این روز افتاد، اهمیت بسیار دارد؛ اهمیتی در حد “مصالح ‏کشور”. کشور ما. کشوری که در راس آن دولتی ست مکتبی که بی شک سر و ته داستان آقای کردان را هم همان گونه ‏سر هم خواهد آورد که دیگرموارد را.‏

به یاد می آورم پس از حادثه انفجار در دفتر نخست وزیری در دوران محمد علی رجایی و حجت السلام باهنر، آقایانی ‏از همین دست زیر تابوت ها سینه می زدند و گلو می دریدند که: “دشمن در چه فکریه، ایران پر از کشمیریه.“‏

و کشمیری همان کسی بود که بعدها خبر دادند در انفجار نقش داشته و پس از آن نیز از کشور گریخته است. آقایان اما ‏فکر می کردند او نیز جزو “شهدای” انفجار دفتر نخست وزیریست و زیر تابوت خالیش سینه می زدند! اینک امروز ‏باید گفت: حکومت “یکدست” پر از کردان هاست؛ همه هم از یکدیگر سند و مدرک و فیلمی دارند برای باج خواهی و ‏‏”مذاکره”. همه اسناد هم در صندوقخانه این مجموعه مافیایی وجود دارد؛ از اسناد مربوط به فساد جنسی قاضی شهر، ‏سعید مرتضوی تا اسناد فساد مالی مسئول توپخانه شهر، حسین شریعتمداری. از فهرست فسادهای جنتی ها تا فیلم های ‏زارعی ها. ‏

حال در همین امروز که به گفته آقای لاریجانی، این “مطلب[پرونده جعل کردان ] ازنظرنمایندگان روشن شده” سئوال ‏این است که آیا “مطلب” بر آنان نیز که گلو می درند که سیاست ما عین دیانت ماست، روشن شده؟ آنان نیز دریافته اند ‏که رسوایی این طشت افتاده وهمه گیری صدای منحوسش، به جایی رسیده که باید کاری کرد؟ فراتر از آن، با این ‏نوبرها که هر روز از راه می رسد و هنوز نوک کوه یخ ست، وقتی برای کاری کردن باقی مانده؟ ‏

آقایان! شما نیز مانند محسن کشمیری، نه دفتر نخست وزیری، که ایران را به هوا فرستاده اید؛پس بیایید و مانند او ‏مفتخر از کاری که کرده اید، ایران ویران را به صاحبانش واگذارید و بگذارید زیر تابوت های خالی تان کسانی فریاد ‏بزنند: ایران پر از دیانت بود. پر از سیاست بود. پر از مهرورزی، پر از اخلاق. پر از نوآوری، پر از شکوفایی، پر ‏از…..‏

باور کنید بالاتر از این سیاهی، که خط به خطش را مدیون شماییم، رنگی نیست. اگرآخرین شاه پهلوی می گفت:حکومت ‏بر مشتی پابرهنه، افتخار نیست، حکومت به یاری مشتی کردان و زارعی و شریعتمداری و مرتضوی نیز افتخار نیست؛ ‏مگر آنکه همه کردان باشید، همه زارعی، همه مرتضوی، همه شریعتمداری، همه جنتی، همه….‏