دو ناو ایرانی در مدیترانه

نویسنده

» گزارشی از ایل جورناله

جان میکالسین

در ابتدا فقط یک بازی خطرناک بود اما حالا دارد بدل به یک جنگ تمام عیار می شود. یک درگیری با عواقب نا معلوم برای در دست گرفتن کنترل خاورمیانه. نبردی همه جانبه که در آن سوریه نقش گدانسک را [در نمونه جنگ جهانی دوم] بازی خواهد کرد. نشانه ها بسیارند. مشخص ترین شان گسیل دو ناو شهید قندی و ناو لجستیکی خارک، که  از کانال سوئز عبور کردند و به سمت بندر طرطوس در سوریه رفتند.

از زمان سقوط شاه در سال 1979 تا به امروز نیروی دریایی ایران تنها دوبار به مدیترانه رفته است. بار اول فوریه سال گذشته و بعد از سقوط مبارک در مصر بود. و این بار دوم است.

این اقدام جدید که درست در زمانی صورت گرفته است که بشار اسد، متحد ایران در منطقه با فشار جوامع بین المللی و شورش های خونین در کشورش دست و پنجه نرم می کند، یک هشدار جدی تلقی می شود. برای روشن تر شدن موضوع، فرمانده نیروی دریایی ایران دریادار حبیب الله سیاری می گوید که این عملیات به دستور رهبر و برای نشان دادن قدرت نظام مقدس اسلامی است.

این پیام دو معنا دارد. اول، تهران برخلاف آنچه در لیبی اتفاق افتاد به غرب و متحدان عرب اش اجازه نمی دهد حکومت بشار اسد را ساقط کنند. دوم اینکه حمله به تاسیسات اتمی ایران می تواند به آتش کشیده شدن خاورمیانه و مدیترانه را به دنبال داشته باشد.  کارشناسان می گویند گرچه عبور اسکادران دریایی ایران از سوئز حرکت یک مهره پیاده در شطرنج است، خطری برای چینش های منطقه در پی دارد.

در این صفحه شطرنج، ایران موشک های حزب الله لبنان، قدرت حماس و جهاد اسلامی در غزه، گروه های نظامی وابسته به سپاه در عراق و اقلیت شیعه آماده شورش  در عربستان سعودی، یمن و بحرین را دارد. یک صف آرایی خوب چیدمان شده که ایران بواسطه آن می تواند همه جهان عرب سنی را بی ثبات کند.

کانون مبارزه خود دمشق است. سوریه تحت حکومت بشار اسد و اقلیت علوی که شباهت زیادی به شیعه دارد، یکی از متحدان مهم ایران محسوب می شود. ایران به لطف اتحادش با سوریه، می تواند از لبنان بعنوان پایگاهی که از آن اسرائیل را زیر نظر دارد، استفاده کند.

اما سوریه خود عرصه برخورد های مهمی است. در پشت صحنه عربستان، قطر، ترکیه و در کنارشان کشور های سنی پرقدرت که دشمن بشار اسد هستند، آمریکا، انگلستان و فرانسه را وادار به اقدام می کنند.

تصادفی نیست که ترکیه این روزها مجبور است برای آزاد کردن چهل نفر از ماموران اطلاعاتی که به دست ماموران سوریه افتاده اند، با ایران وارد مذاکره بشود و این درحالی است که به نیروهای شورشی کمک می کند و مشاوره می دهد. این هم تصادفی نیست که درحالی که ناو های ایران به سمت بندر طرطوس می روند، هواپیماهای بدون سرنشین پنتاگون بر فراز آسمان سوریه به پرواز درآمده اند.

سقوط سوریه برای غرب به معنای از بین رفتن احتمال ضد حمله  در صورت حمله اسرائیل به سایت های اتمی ایران است. به همین دلیل از میان برداشته شدن سوریه برای غرب مساوی است با خلع سلاح ایران و بازگرداندش بر سر میز مذاکرات اتمی.

اما این عملیات آسان نیست. سوریه در کنار و پشت سر از حمایت ایران و روسیه و چین برخوردار است. بندر طرطوس که ایران در نیمه راه آن است، آخرین پایگاه روسیه در مدیترانه هم هست. در آنجاست که قاچاقچیان اسلحه ثروت صاحبان صنایع اسلحه سازی در روسیه را تضمین می کنند. از همان جاست که مسکو می تواند به نقش خود بعنوان قدرت بزرگ در خاورمیانه ادامه بدهد. عبور از این بندر دشوار است. به همان دشواری صرف نظر کردن چین  از نفت ایران، نفتی که  اکسیر اقتصاد رو به رشد و آزاد آن کشور است.

به همین دلیل است که ناو های ایران در مدیترانه، مسئله اتمی ایران و موضوع سوریه می تواند به قول وزیر خارجه انگلستان، ویلیام هیگ، بحرانی باشد که قادر است جهان  را به سمت یک جنگ سرد جدید سوق بدهد.

 ایل جورناله، 19 فوریه