امیر ارجمند: دست از مطالبات نکشیم

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» بررسی جنبش سبز؛ شکست یا پیروزی؟

مراسم بزرگ‌داشت پنجمین سال‌گرد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ با عنوان “پنج سال با جنبش سبز” در پاریس برگزار شد.در این مراسم که به همت عده‌ای از ایرانیان مقیم پاریس برنامه‌ریزی شده بود،

 اردشیر امیرارجمند، سخن‌گوی شورای هماهنگی راه سبز امید، به سخن‌رانی پرداخت و میزگردی با حضور سهراب رزاقی، فرزانه عظیمی، بیژن حکمت و احمد سلامتیان و با مدیریت مرتضی کاظمیان برگزار شد.

 

امیرارجمند: به بهانه تضعیف دولت، دست از مطالبات نکشیم

اردشیر امیرارجمند، سخن‌گوی شورای هماهنگی راه سبز امید، نخستین سخن‌ران این مراسم بود. امیرارجمند در سخنان خود، با اشاره به وضعیت سیاسی کشور در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و فیلم‌هایی که اخیرا از محمدعلی جعفری و علی سعیدی منتشر شده، گفت: “اقای موسوی و آقای کروبی، آن چه را که به دنبالش بودند، تغییر جهتی بود که در سیستم مشاهده می‌کردند و آن رفتن به سمت یک نظام استبدادی غیرپاسخگو بود. درباره این‌که بعضی تعابیر و تفاسیر از ولایت فقیه ایجاد یک نهاد استبدادی است، افرادی مانند‌ آقای سعیدی خیلی تلاش کردند که چنین نکته‌ای را رد کنند. اما در حال حاضر حرف‌هایی که اقای سعیدی می‌زند، در بهترین حالت چه تعبیری می‌تواند داشته باشد؟ یک حکومت استبدادی سلطنتی دینی”.

به گفته امیرارجمند: “آقای مهندس موسوی و آقای کروبی اعلام می‌کنند که مشروعیت حکومت از آن مردم است و این را در منشور جنبش سبز مورد تاکید قرار می‌دهند. این مساله دقیقا نقطه اصلی است”.

مشاور میرحسین موسوی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ با اشاره به این‌که جنبش سبز برخلاف دیگر حرکت‌های تاریخ معاصر ایران، حرکتی “حق بنیاد و شهروندمدار” بود، گفت که از نظر میرحسین موسوی میان آزادی و امنیت نیز رابطه مستقیم وجود داشت و او معتقد به “امنیت انسانی” بود.

سخن‌گوی شورای هماهنگی راه‌ سبز امید، همچنین اشاره‌ای به نقاط ضعف و قوت جنبش سبز هم داشت: “یکی از مواردی که می‌توان به آن نقد کرد، عدم توفیق در تشکل سازی وتشکل‌یابی بود. این موردی است که باید در رابطه با جنبش سبز مورد توجه قرار بگیرد”.

وی اما نقاط قوت جنبش سبز را چنین بیان کرد: “جنبش سبز نوع جدیدی از اصلاح‌طلبی را معرفی کرد. به ما آموخت که اصلاحات واقعی در دل جامعه رخ می‌دهد و نه صرفا و منحصرا از طریق مشارکت در قدرت”.

به گفته امیرارجمند جنبش سبز همچنین باعث از بین رفتن بحث خودی -ـ غیرخودی شد که حتی “توسط برخی از دوستان ما هم تئوریزه” شده بود: “امروز به همت جنبش سبز این بحث به شکل اساسی نقد شده و قابل طرح نیست. در حوزه حقوق شهروندی نمی‌توان خودی و غیرخودی داشت. حقوق شهروندی، حقوق همه شهروندان ایران است. علی‌رغم همه تفاوت‌های جنسیتی و مذهبی و قومی و دینی”.

سخن‌گوی شورای هماهنگی راه سبز امید از استانداردهای انتخابات نیز به عنوان یکی دیگر از دستاوردهای جنبش سبز یاد کرد. به عقیده‌ی وی جنبش سبز باعث شد که “انتخابات نه هنگامی که‌ آقایان می‌خواهند و اجازه می‌دهند، بلکه زمانی است که استانداردهای حداقلی را برای تعیین تکلیف مردم مورد توجه قرار دهد”.

به گفته‌ی وی انتخابات آزاد و سالم و منصفانه باید به عنوان محور هم‌گرایی همه نیروهای ملی و آزادی‌خواه، مورد توجه قرار بگیرد. وی همچنین خواستار آن شد که در شرایط فعلی که به دلیل سرکوب امکان برگزاری آکسیون و عمل نیست، در حوزه گفتمانی، یک “گفتمان سالم و شکیل” از سوی نیروهای جنبش سبز ایجاد و همگانی شود.

امیرارجمند در بخشی از سخنان خود، همچنین به رابطه میان جنبش سبز و دولت روحانی اشاره کرد. به عقیده‌ی وی “آقای روحانی نه رقیب ماست و نه طرف مقابل ما. هیچ انرژی از ما صرف مقابله با روحانی نباید بشود. باید سعی کنیم ایشان را در کنار خود داشته باشیم. باید از دستاوردهای مثبت دولت در مقابل تمامیت خواهان دفاع کنیم”.

با این حال به عقیده وی “مدیریت مطالبات مهم است، اما نباید آن‌ها را به بهانه تضعیف دولت کنار گذاشت. اتفاقا کنار گذاشتن این مطالبات باعث تنها ماندن دولت مقابل تمامیت‌خواهان می‌شود”.

وی با اشاره به این‌که “مطالبه آزادی موسوی و کروبی یک وظیفه اخلاقی است”، گفت: “به نظر من ایجاد تقدم و تاخر بین مسایل داخلی و بین‌المللی درست و امکان‌پذیر نیست، موثر و نتیجه‌بخش نیز نخواهد بود”.

 

جنبش سبز؛ مرده یا زنده؟ کارآمد یا ناکارآمد؟

پس از پایان سخنان امیرارجمند، میزگردی با حضور برخی از صاحب‌نظران برگزار شد. در این میزگرد بیژن حکمت، از اعضای موسس سازمان جمهوری‌خواهان، فرزانه عظیمی، دبیر هیات اجرایی اتحاد جمهوری‌خواهان، احمد سلامتیان، نماینده دور اول مجلس، و سهراب رزاقی، پژوهشگر ارشد جامعه مدنی، حضور داشتند و مدیریت میزگرد نیز به عهده مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، بود.

چهار فرد حاضر در میزگرد ابتدا به سوال تبیین خود از جنبش سبز پاسخ دادند. این‌‌که چه عقیده‌ای درباره جنبش سبز دارند و در پیوند با مسایل روز،‌ چگونه آن را تحلیل می‌کنند.

بیژن حکمت از جنبش سبز با عنوان نخستین جنبش تاریخی ایران که در آن “حق و گرفتن حقوق فردی و اجتماعی در آن فرادست” بود، یاد کرد و گفت: “در جنبش‌های قبلی مساله حق و‌ آزادی مطرح بود، اما در زمان مشروطه نه زمینه اجتماعی و نه هنوز در میان مردم، چنین ایده‌ای انکشاف پیدا نکرده بود، در نتیجه بیشتر حاکمیت ملی مطرح بود. یا در دوران مصدق بیشتر بحث حاکمیت ملی مطرح بود. برای اولین بار است که جنبش حق‌محور در جامعه ما به راه افتاده و این جنبه اساسی بحث است”.

به گفته حکمت: “جنبه دیگر مساله ایستادگی است که با اقدام موسوی و کروبی آغاز می شود. ایستادگی در برابر فرمان ولی‌فقیهی که تمام اختیارات را در جمهوری اسلامی از بعد انقلاب تا امروز به نسبت‌های مختلف به همراه داشت. ایستادن و ایشان را فصل الخطاب قرار ندادن، هم باعث فرریختن مشروعیت نظام شده و هم به مردم درس مقاومت و ایستادگی در برابر دیکتاتور،‌ مستبد و ولی فقیه را داده”.

سهراب رزاقی اما با اشاره به این‌که بعد از حصر موسوی، کروبی و رهنورد حرکت معناداری در جامعه صورت نگرفت، گفت: “حرکت اعتراضی در سال ۸۸ را باید در بطن جنبش بزرگ‌تری به عنوان جنبش حقوق مدنی و سیاسی تحلیل کرد. این جنبش در شعار «رای من کجاست» تبلور پیدا کرد که یکی از مدرن‌ترین شعارهاست. این حرکت اعتراضی مدرن‌ترین حرکت اعتراضی تاریخ معاصر ایران بوده”.

به عقیده رزاقی بروز و ظهور چهار شکاف که همواره بعد از انقلاب وجود داشت، باعث حرکت اعتراضی سال ۸۸ شد. شکاف انقلاب - ضدانقلاب، شکاف سکولار - مذهبی، شکاف دموکراسی - اقتدارگرایی و شکافی که بین سبک زندگی وواقعی و سبک زندگی رسمی وجود داشت.

احمد سلامتیان، نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی، از دو هفته پیش و دو هفته پس از انتخابات به عنوان زمان‌هایی نام برد که باعث تغییر در فضای سیاسی ایران شد و گفت: “دو هفته قبل از انتخابات، صحبت از این بود که چهار کاندیدای کنترل شده و مهندسی شده حق شرکت در انتخابات را دارند و موضوع خارج از چارچوب ولایت فقیه و نظارت استصوابی نیست”.

به عقیده‌ی وی اتفا‌ق‌هایی که در این دوره رخ داد، برای همیشه بازی سیاست در ایران را تغییر داد. از سویی مناظره‌های تلویزیون نیز باعث شد تا جمعیت زیادی از مردم وارد عرصه سیاست شوند و یک جریان عظیم توده‌ای را به وجود آورند.

فرزانه عظیمی اما در پاسخ به این سوال، چنین گفت: “فرق بزرگ جنبش سبز و انقلاب بهمن، در این بود که جنبش سبز ایدئولوژیک نبود. در جنبش بهمن نیروهای مذهبی و چپ دنبال ایدئولوژی بودند. آن‌زمان گفتمان حقوق بشری مطرح نبود.آن زمان بعد از اعدام هویدا کمتر کسی اعتراض کرد. وقتی زنان علیه حجاب اجباری تظاهرات کردند حتی سازمان‌های سیاسی چپ هم به شکل خیلی وسیع حمایت نکردند، گفتند فعلا وقت این صحبت‌ها نیست. چه حق فردی و چه اجتماعی آن زمان مطرح نبود”.

وی از مطالباتی که طی سال‌های گذشته توسط جنبش‌های مختلف در سطح جامعه مطرح شده بود، به عنوان تاریخچه جنبش سبز یاد کرد و از مواردی مانند ایجاد هم‌‌گرایی میان نیروهای داخل و خارج کشور یا کسانی که رای داده‌اند و کسانی که رای نداده‌اند، به عنوان دیگردست‌آوردهای این جنبش نام برد.

سوال بعدی از حاضران در این میزگرد مربوط به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ بود. این‌که ایا بعد از بحران مشروعیت سال ۸۸ آن انتخابات توانست باعث ردشدن از چنین بحرانی شود؟

بیژن حکمت در پاسخ به این سوال،‌ چنین گفت: “انتخابات جدید عقب‌نشینی آقای خامنه‌ای به علت بحران مشروعیتی است که با آن مواجه شده بود. اگر عده‌ای از طرفداران سبز و اصلاحات نیز در انتخابات شرکت کردند، برای پایان دادن به وضعیت فاجعه‌آمیزی بود که حکومت احمدی‌نژاد جامعه را به آن‌جا رسانده بود. مساله هسته‌ای هم نقش مهمی را برای فرهیختگان جامعه بازی می کرد”.

حکمت در پاسخ به این سوال که آیا این انتخابات نشانه شکست جنبش سبز بود، نیز چنین پاسخ داد: “مساله شکست و پیروزی به یک معنا روشن است. نتوانستیم به چیزی که می‌خواستیم برسیم و شکست خوردیم. رهبران در حصر هستند و بسیاری به زندان رفتند و جان باختند و شکنجه شدند. اما این همه مساله نیست. باید دید این جنبش چه آورد و چه نقاط ضعف و قوتی داشت”.

سهراب رزاقی اما در پاسخ به سوالی درباره چشم‌انداز جامعه مدنی در سال جدید و پس از روی کار آمدن دولت روحانی گفت: “حکومت از جنبش سبز درس گرفته است. یکی از نشانه‌ها همین روی کار آمدن دولت بنفش بود”.

وی اما ترجیح داد که ضمن تقدیر از موسوی و کروبی، به نقد آن‌‌ها بپردازد: “رهبران جنبش سبز نتوانستند نقش رهبر را داشته باشند. هر سه نقش مهمی داشتنند و مقامت شان ستودنی است، اما نقش رهبری را به معنای دقیق کلمه ایفا نکردند و تبدیل به رهروان شدند. شیفتگی و عوام زدگی که روحانیت ما همیشه داشت، به رهبران جنبش سبز نیز سرایت کرد”.

وی همچنین اضافه کرد که نیروهای دموکراسی خواه دچار دو توهم بودند: توهم توان حکومت در سرکوب و توان طبقه متوسط فرهنگی در سازمان‌دهی مردم. وی همچنین به انتقاد از عدم سرایت جنبش سبز به شهرهای دیگر و عدم پیوند آن با دیگر نیروها نظیر اقوام و کارگران و … پرداخت.

احمد سلامتیان اما با ذکر این مساله که “جنبش سبز را شکست خورده نمی‌دانم”، گفت: “موفقیت و پیروزی در جامعه‌ای که به سمت دموکراسی می‌رود، سرنوشت شخصی را با راهی که می رود،‌ یکی نکنیم. الان وزیر نفت کیست؟ مسجدجامعی کجاست؟”

رزاقی اما در پاسخ به سلامتیان از بیژن زنگنه و وزرای دولت روحانی با عنوان “سبزهای شرمگین” یاد کرد و گفت: “جنبش سبز افاتی هم داشته. از آن جمله می‌توان به این مساله اشاره کرد که جامعه ما در حال حاضر در وضعیت نیهیلیسم اجتماعی قرار گرفته. یاس و سرخوردگی در کل جامعه وجود دارد. با وجود این‌که فضا کمی بازتر شده، اما هنوز کسی حاضر نیست وارد میدان شود و حرکتی در حوزه اجتماعی نمی‌بینیم”.

رزاقی همچنین به انتقاد از یک کاسه شدن نهادهای مدنی و جنبش‌ها در زمان جنبش سبز پرداخت و این مساله را یکی از دلایل تعطیلی تمام نهادهای مدنی و سرکوب جامعه مدنی دانست.

بیژن حکمت اما در پاسخ به این سخنان گفت: “نباید جای عوامل را اشتباه گرفت. با توجه به این سخنان، پس نباید هیچ نوع مقاومتی کرد، چون سرکوب شدیدتر می‌شود. این یک مساله تاریخی است که اگر حرکت اجتماعی به پیروزی نرسد، حتماپس از آن سرکوب شدیدتر می‌شود و آزادی‌های قبلی هم از میان می‌رود. این هزینه‌ها به دلیل آغاز جنبش نبود، بلکه به دلیل سرکوب جنبش رخ داد”.

فرزانه عظیمی اما در این‌باره گفت: “اگر جنبش سبز را صرفا از فردای انتخابات ببینیم، شاید بتوان گفت که این جنبش وقتی بروز کرد، سرکوبش باعث شد که نهادهای مدنی از بین بروند. این مطالبات اما قبل از آن هم وجود داشته و جنبش سبز تمام این مطالبات را با هم بیان کرد”.

به گفته عظیمی: “مهم‌ترین حسن جنبش سبز این بود که نوعی انرژی مثبت را به جامعه تزریق کرد و بذری کاشته شد که اکنون نیاز به مراقبت دارد. در ایران تازه حرکت مدنی و جامعه مدرن شروع شده و کلیدش در جنبش سبز خورد”.

در پاسخ به این انتقادها، سهراب رزاقی گفت: “این حجم از طبقه متوسط که شکل گرفته بود محدود بود و برای همین نتوانست پروژه خود را به پیش ببرد. جنبش‌های اجتماعی به خواست ما شکل نمی‌گیرد، بلکه عمل جمعی است که زمان خاصی پدید می‌آید و کسی هم نمی‌تواند آن‌ها را پیش‌بینی کند. ضمن این‌که هیچ‌وقت نمی‌توان جنبش‌ها را با یک‌دیگر مقایسه کرد”.

وی همچنین اضافه کرد: “اگر مناسبات روابط دموکراتیک را در نظر بگیریم جنبش سبز می تواند در عمل روزمره بحث دموکراسی را پیش ببرد. جنبش سبز با این که در مرحله ای این کار را کرده، می تواند بیش از پیش به پیش ببرد. جنبش سبز می‌تواند برای آزادی انجمن ها فعالیت کند”.

رزاقی همچنین در پاسخ به سوالی درباره این‌که آیا روی کار آمدن خاتمی را باعث رسیدن به دموکراسی می‌داند یا خیر، گفت: “نقدی که به خاتمی داشتم این بود که آن زمان نگاه از بالا وجود داشت. وقتی از نهادهای مدنی صحبتمی‌کنیم، این کار بایدتوسط مردم انجام شود و نه دولت”.

اما احمد سلامتیان در پاسخ به رزاقی، با اشاره به تجربه‌های خود از دوران مبارزات ملی شدن صنعت نفت و پس از کودتای ۲۸ مرداد از مبارزات اجتماعی به عنوان مبارزه‌های بطئی یاد کرد و گفت نه تنها از دوره ریاست‌جمهوری خاتمی، بلکه از رای وی در انتخابات مجلس نهم نیز دفاع می‌کند.