سارا لوگراند
کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] متشکل از بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، روز پنج شنبه اول نوامبر طی پیشنهادی اظهار داشته اند که کنسرسیومی ایجاد شود تا کشورهای منطقه، از جمله ایران، بتوانند برای مصارف صلح آمیز خود، اورانیوم غنی شده تأمین کنند.
ونسان ژور، کارشناس و روزنامه نگار باسابقه نوول ابزرواتور به سؤالاتی پیرامون این مسأله پاسخ می دهد.
آیا به نظر شما ایران چنین پیشنهادی را می پذیرد؟
اگر ایران چنین پیشنهادی را بپذیرد، مطمئناً کشورهای حوزه خلیج فارس بسیار خوشحال خواهند شد. ولی ایران این پیشنهاد را نخواهد پذیرفت. از یک طرف، احتمال ساخت مراکز هسته ای و آغاز فعالیت های غنی سازی در این کشورها بسیار بالاست، زیرا نمی خواهند در این زمینه از ایران عقب بیفتند و چه بسا در صورت شروع، از ایران نیز پیشی گیرند. دولت تهران نیز حتی یک لحظه از بیان “حق مسلم غنی سازی اورانیوم” فروگذار نمی کند. از طرف دیگر، در صورت رد این پیشنهاد از سوی تهران، مشخص خواهد شد که دولتمردان جمهوری اسلامی به هیچ وجه نسبت به خواسته های کشورهای غربی در این زمینه تسلیم نخواهند شد.
البته پیشنهاد روسیه بسیار جالب تر است. زیرا این پیشنهاد در رابطه با کنسرسیومی است که از قبل وجود خارجی دارد و کاملاً با کنسرسیوم پیشنهاد شده توسط کشورهای خلیج فارس که همگی مسلمان و سنی اند و در عین حال چندان هم خوشایند مسؤولان ایرانی نیستند، تفاوت دارد. دو سال پیش، روس ها پیشنهاد ایجاد کنسرسیومی در داخل خاک خود را ارائه کردند و تمامی کشورهای بزرگ آن را پذیرفتند. مسکو این تصور را داشت که این مسأله موجب پیروی ایران از خواسته های غرب شود، ولی دولت تهران در نهایت این پروژه را نپذیرفت. با این حال، روس ها طرح را دنبال کردند. اکنون همه فکر می کنند پوتین در سفر دو هفته پیش خود به تهران، به مقامات ایرانی گفته است که اکنون این برنامه آماده شده.
آیا امروز می دانیم دولتمردان ایرانی در خصوص این کنسرسیوم چه نظری دارند؟
خیر، زیرا آنچه احمدی نژاد و پوتین در این رابطه به یکدیگر گفته اند، همچنان محرمانه باقی مانده. ولی این مسأله که کنسرسیوم پیشنهادی روسیه از مرحله تئوری به مرحله احتمالاً عملی برسد، تنها راه ممکن برای خروج از این بحران است. دولتمردان جمهوری اسلامی بدین طریق می توانند انرژی هسته ای صلح آمیز را، بدون تسلط پیدا کردن بر این فن آوری، به خدمت گیرند. آنها با پذیرفتن این پیشنهاد دیگر نخواهند توانست اورانیوم غنی شده تولید کنند.
ولی هنوز هیچ چیز نشان نمی دهد که آنها قصد پذیرفتن پیشنهاد روسیه را دارند. با اینکه مرکز هسته ای بوشهر، به عنوان تنها مرکز هسته ای ایران، هنوز در حال ساخت است و هنوز به مرحله بهره برداری نرسیده، ولی دولتمردان جمهوری اسلامی در تولید سوخت اتمی بسیار عجله دارند. این مسأله دلیل اصلی ظن و تردید کشورهای غربی نسبت به نیات و خواسته های واقعی ایران است.
ر صورتی که ایران این پیشنهاد را رد کند، چه خواهد شد؟ آیا مداخله نظامی امریکا واقعاً جدی است؟
اینکه دقیقاً بفهمیم این دو کشور، یعنی ایران و ایالات متحده، چه نیتی در سر دارند، بسیار مشکل است. کل مسأله بر سر نیت واقعی دولتمردان این دو کشورست. حال چند سؤال مطرح می شود. آیا تهدید امریکا علیه ایران صرفاً برای اعمال فشار است یا به واقع قصد دارد تا مرحله عمل پیش رود؟ آیا ایران به واقع در حال اشراف بر فن آوری هسته ای و غنی سازی اورانیوم است؟ آیا واقعاً در جستجوی دستیابی به بمب است یا اینکه صرفاً می خواهد به آستانه اتمی، یعنی تولید بمب ظرف چند ماه [در صورت نیاز]، برسد؟ ازطرف دیگر، شک و تردیدهایی نیز در خصوص ژاپن وجود دارد، مبنی بر اینکه به آستانه اتمی دست یافته.
آیا ایران می خواهد مانند نمونه هندوستان عمل کند، یعنی در برابر دیدگان تمامی دنیا و به هر قیمت ممکن به بمب اتمی دست یابد؟ البته ایران برخلاف هندوستان، یکی از امضاء کنندگان پیمان منع گسترش جنگ افزارهای اتمی است. از طرف دیگر، نباید این مسأله را نادیده گرفت که در ورای مناقشات “فنی” بر سر برنامه هسته ای ایران، یک موضوع ژئوپلیتیکی نیز وجود دارد: آیا کشورهای دیگر قبول می کنند که ایران رهبری منطقه را برعهده گیرد؟
در ایالات متحده، تهدید حمله به ایران روز به روز جدی تر می شود. دولتمردان امریکایی منتظر آماده شدن افکار عمومی اند و به نظر می رسد که به تدریج در حال نایل شدن به این هدف هستند، زیرا براساس یک همه پرسی که اخیراً انجام شده، 56 درصد از مردم امریکا با حمله علیه ایران موافق اند. از طرف دیگر، سناتورهای دموکرات روز گذشته نامه مخالفت با حمله علیه ایران را به بوش ارسال کردند. مناقشات بین موافقان و مخالفان طرح حمله احتمالی به ایران در ایالات متحده آغاز شده.
آیا باید به ایران حمله کرد یا اینکه چنین طرحی را فراموش کرد؟ آیا حملات باید به تأسیسات هسته ای محدود شوند؟
بوش و اطرافیانش همچنین در تلاشند تا موضوع جنگ با ایران را در صورت کافی نبودن بهانه هسته ای، به مسایل دیگر نیز مربوط کنند. قطعنامه ای که در ماه سپتامبر در مجلس سنا به تصویب رسید و طی آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جرگه سازمان های تروریستی طبقه بندی شد، گواه این امر است.
منبع: نوول ابزرواتور، 2 نوامبر
مترجم: علی جواهری