بعد از گذشت شش سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، رهبران جنبش مردمی سبز همچنان تحت شدیدترین ملاحظات امنیتی در حصر خانگی به سرمی برند؛ جنبش خودجوشی که خیلی زود شعله ور شد و قبل از آنکه آتش آن پایه های نظام سرکوبگرعلی خامنه ای را فروریزد، با توسل به جنایت های خرد و کلان وعلنی و غیر علنی، به گونه ای خاموش شدکه شاید الان به زحمت بتوان آتشی را زیراین خاکستر یافت که از آن چیزی گرم شود. این اولین بار نیست که علی خامنه ای در برابر مخالفانش کینه خود را در تاریخ ثبت میکند.
از سویی دیگر، ترس علی خامنه ای ازبرگزاری دادگاه برای کسانی که سالها بدون اثبات جرم و تنها با نسبت دادن اتهامات واهی و اثبات نشده مجازات شده اند، آن هم زیر نظر قوه قضائیه ای که تمام ارکان آن از ریاست گرفته تا قضات و حتی به روایتی کارمندان جزء آن، به صورت مستقیم و غیر مستقیم انتخاب شخص علی خامنه ای میباشند، چنان مشهود است که تنهاهمین زمان طولانی سپری شده برای رسیدگی نکردن به بزرگترین پرونده سیاسی در تاریخ حیات جمهوری اسلامی ایران برای اثبات آن کفایت میکند. به ویژه که دراین زمان نظام در حاشیه امنیت مناسب، مشغول قدرت نمایی در تمام جنبه ها وحتی به صورت جدی مشغول مذاکره با غرب بود. این ترس فضایی را برای رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران بوجود آورده است که تمام تحرکات در داخل این فضا بالقوه مشکوک تلقی شده و بلافاصله با نسبت دادن اتهامات بی هویت مانند فتنه حتی گریبان نزدیکترین افراد به نظام و علی خامنه ای را گرفته و این حلقه روز به روزتنگ تر و تنگ تر میشود. گمنامان به روشهای مختلف حذف شده و کسانی که حذفشان ممکن است شامل هزینه های گزاف بشود، حبس و یا به طرق مختلف ممنوع التصویر، ممنوع البیان، ممنوعالخروج و در یک کلام سرکوب میشوند.
از طرف دیگر بعد از شکست علی خامنه ای در مسئله برجام و رسمیت یافتن توافق هسته ای، کسی که خود با عنوان کردن استراتژی نرمش قهرمانانه مجوز شروع گفتگوها راصادر کرد، گویا تازه متوجه شده است که اوضاع تا حدی از کنترل او خارج شده وعلاوه بر اینکه برجام درست در نقطه مقابل شعارها و آرمانهای خودخواهانه اوست، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه وقت ایران و همچنین بسیاری از مخالفین سیاست های او، سهم بیشتری از قدرت حاصل از برجام را در بازیهای سیاسی پیش رو به دست آورده اند. او که بعد از شروع گفتگوها بارها در مقاطع مختلف اظهار کرد هرگز به این گفتگوها خوشبین نیست و به همراه یارانش در این راه از هیچ تلاشی فروگذارنکرد، اینک پیش بینی خود را به عنوان رهبرسیاسی جمهوری اسلامی ایران شکست خورده دیده و این احساس شکست باعث نیاز به قدرتنمایی -احتمالاً بسیار بیشتر ازگذشته- خواهد شد. همچنین بعد از اینکه هیچ یک از خط قرمزهای او مانند نشستن برسر یک میز با مسئولین آمریکا رعایت نشد، تاجایی که مسئولین دو کشور حتی با همدیگربه نشانه دوستی و احترام دست دادند، اینک به شدت احساس ضعف در قدرت میکند که این برای اشتهای سیری ناپذیر قدرت درعلی خامنه ای به معنای چیزی نیست جزشروع قدرتنمایی. به همین دلیل علی خامنه ای درست بعد از تصویب برجام، در نامه ای با بندهای چندگانه ضمن موافقت با برجام دستوراتی صادر میکند که اجرای هر یک ازآنها اجرای کل برجام را زیر سؤال میبرد، ویا هنگامی که ریاست جمهوری در مورد نیازبه صلح صحبت می کند و از ائمه شیعیان مثال میزند، بلافاصله در اظهار نظری بدون اشاره به ریاست جمهوری توصیه به تفسیرصحیح رفتار امامان میکند؛ قدرتنمایی های کودکانه و ناشی از اضطراب حاصل ازترس از دست دادن قدرت. در همین ارتباط علی خامنه ای روز گذشته در جمع کارگزاران وزارت امور خارجه در سخنانی تلویحاً گفت سیاستهای وزارت امور خارجه نباید با رفت و آمد دولتها تغییر کند و باید بر پایه سیاستهای نظام، ثابت باشد و دولتها فقط مسئولیت اجرایی داشته باشند. همچنین او قبلاً در سخنانی اعلام کرده بودموافق است نظام به جای انتخابات ریاست جمهوری به صورت پارلمانی اداره شود که تمامی این اظهارنظرها تنها و تنها در جهت کسب قدرت بیشتر برای خود خامنه ای است.
اینک با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، احساس خطر از به قدرت رسیدن مخالفان چنان بیشتر شده است که با زیر پا گذاشتن قانون اساسی، شورای نگهبان و آیت الله جنتی به صورت علنی دارای حق وتومیشوند. همچنین موج بازداشتهای نامشروع به بهانه های متفاوت، درست بعداز تصویب برجام، نشان دهنده ترسی است حاصل از رویارویی بسیاری از نزدیکان علی خامنه ای که بعد از سی سال خدمت به ایشان، اینک به صورت علنی و غیر علنی به مخالفت با سیاستهای او برخاسته وبرای انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی آماده میشوند. این درست همان مخمصه ای است که خامنه ای به دلیل کینه، ترس و قدرت طلبی خود در آن گرفتار شده و نتیجه آن نشان دادن تمام جوانب دیکتاتوری برای کسب مجدد قدرت ودرنتیجه افزوده شدن بر تعداد مخالفان وتنگ تر شدن حلقه یاران اوست. با نگاه علمی و روانشناختی میتوان اینگونه گفت که هرچه قدرت انتخاب و گزینه های انتخاب برای انسان بیشتر باشد، احساس نیاز به قدرت کمتر و قدرت کنترل بیشتر است وهرچقدر گزینه های انتخابی پیش رو کمترباشد احساس نیاز به قدرت بیشتر و قدرت کنترل کمتر است. از آنجایی که علی خامنه ای به دلیل ترس و کینه خودساخته گزینه انتخابی چندانی پیش رو ندارد، بسیاربیشتر از گذشته احساس عدم کنترل اوضاع و احساس نیاز به قدرت میکند و این به این معناست که در آینده قدرتنمایی وجنبه های دیکتاتوری بیشتری را از کسی خواهیم دید که با اتفاقات چند سال اخیرچیزی به جز ظلم و دیکتاتوری ندارد که درتاریخ ایران به نام خود ثبت کند.