وقتی از محمود احمدینژاد در مورد بیثباتی آشکار سیاستهای اقتصادی او سئوال شد او صادقانه پاسخ داد: از خدا می خواهم که هرگز چیزی درمورد اقتصاد ندانم.
با کسری بودجه، پایین آمدن قیمت نفت، بالارفتن تورم و افزایش بیکاری، اقتصاد ایران در وضعیت نابسامانی قرار دارد. انگار دعای آقای احمدینژاد مستجاب شده است.
احمدینژاد در سال 84 با شعار اصلاحات پوپولیستی در اقتصاد رئیسجمهور ایران شد و قول داد درآمد هنگفت نفت ایران را بر سر سفره مردم ایران بیاورد. مردم در انتخابات آتی عملکرد او را مورد ارزیابی قرار خواهند داد. با شروع فرصت پنج روزه ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری تصویر محمود احمدینژاد به نظر افسرده میرسد. مقابله شدید با غرب بر سر برنامه هستهای و تهدید او علیه اسرائیل ممکن است او را از وعدههای اقتصادی بصورت موقت دور کرده باشد اما برای بیشتر ایرانیان این وضعیت اقتصادی است که رای آنها را رقم میزند.
چیزی که احمدینژاد مسئول آن نیست قیمت نفت است. درآمد اصلی ایران از نفت و گاز است که حدود 80 درصد عایدی آن کشور را تشکیل میدهد و پایین آمدن قیمت نفت برای ایران بسیار گران تمام میشود. قیمت نفت در تابستان گذشته به حدود بشکهای 150 دلار رسید اما اکنون به بشکهای 50 دلار رسیده است (به قیمتی که در زمان آغاز ریاست جمهوری احمدینژاد بود رسید) و موجب آسیب به اقتصاد ایران شد. قیمتهای بالای نفت احمدینژاد را تشویق کرد که راحت خرج کند و میلیاردها دلار از طریق وامهای ارزان و بلاعوض به اقتصاد ایران تزریق کرد. حالا ولخرجی او موجب گرفتاری او شده است، تورم به بیش از 25 درصد رسیده است و هزینه غذا و مسکن بسیار بالا رفته است. طبق گزارشهای بانک مرکزی فعالیتهای اقتصادی کند شده و سرمایهگذاریهای صنعتی و ساختمانی سقوط کرده و همینطور سرمایههای خارجی نیز کاهش یافته است.
همچنین ایران مورد تحریمهای اقتصادی شدید آمریکا قرار گرفته است که سرمایهگذاری را تضعیف میکند. قیمت بالای نفت به ایران اجازه داد که تحریمها را دور بزند و از کشورهایی نظیر امارات برای وام و اعتبار استفاده کند. اما رکود جهانی اعتبارها را از بین برد و قیمت نفت را پایین آورد.
با وجود مشکلات ایران نمایندگان مجلس و اقتصاددانان ایران از مدیریت اقتصادی ضعیف ایران خسته شدهاند. در سال 2008 طهماسب مظاهری دومین رئیس بانک مرکزی دوره احمدی نژاد هشدار داد که سیاست نرخ بهره پایین آقای احمدینژاد موجب افزایش تورم شده است. رئیسجمهور بر نرخ بهره اصرار کرد که حتی پایینتر از نرخ تورم بیاید. رئیسجمهور هشدارها را نادیده گرفت و بانک مرکزی ناچارا از دادن اعتبار خودداری کرد.
در نتیجه برای اولین بار در دوره احمدینژاد نرخ تورم کمی پایین آمد. آقای مظاهری هم اخراج شد اما انسداد اعتبار در جای خود باقی ماند. آقای احمدینژاد همچنین بخاطر انحلال سازمان برنامهریزی که از دوران شاه تاسیس شده بود واز لحاظ فنی شایسته ترین سازمان برای اجرای عملیات عمرانی بود و نیز دادن اعطای قراردادهای ساختمانی بزرگ به سپاه پاسداران مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. سپاه پاسداران ایران سابقه خوبی در فعالیت های اقتصادی ندارد.
در ماه مارس امسال آقای احمدینژاد پیشنهاد کاهش سوبسیدهای دولتی نفت، گاز و برق را داد. این اقدام حدود 20 میلیارد دلار از سرمایههای دولت را آزاد میکرد که میتوانست برای دادن به فقرا در زمان انتخابات مورد استفاده قرار گیرد. مجلس با نگرانی از اینکه این موضوع قیمت انرژی و تورم را بالا ببرد با این کاهش و لحاظ کردن آن در بودجه دولت مخالفت کرد.
با اینکه برنامه از مهمترین بخشهای انتخابات است اما هیچکدام از نامزدها برنامه خود را در مورد مشکلات اقتصادی اعلام نکردهاند. آقای میرحسین موسوی از نامزدهای اصلاحطلب احتمالا شانس بیشتری نسبت به رقبای خود دارد: از او در مدیریت اقتصادی دوران جنگ به خوبی یاد میشود و امیدوار است که بتواند روی اعتبار خود سرمایهگذاری کند.
احمدینژاد به عنوان فردی در قدرت محبوب است اما بسیاری از ایرانیها از بیکفایتی اقتصادی او خشمگین هستند. حتی اگر پیش از انتخابات پول زیادی خرج کند باز هم تعداد زیادی از رایدهندگان به سمت او متمایل نخواهند شد.
منبع: اکونومیست، 5 مه