لاپوشانی محجوبانه یا صراحت مسئولانه؟

نویسنده

omid_50.jpg


دکترعلیرضا جمشیدی، که به تازگی درس ودانشگاه وتحقیق را به کناری نهاده واز معاونت توسعه قضایی قوه قضایی، به سمت سخنگویی این قوه منصوب شده است، در دیدارباخبرنگاران ودرپاسخ به وضعیت محبوبه عباسقلی زاده وشادی صدر، دوزندانی تجمع هفته گذشته زنان (سیزده اسفند) گفته است: “در این تجمع نیروی انتظامی سعی کرد به صورت مسالمت‌‏آمیز و غیرانتظامی، موضوع را حل و فصل کند. این خانم‌‏ها ظاهراً در اعتراض به محاکمه‌‏ای که قرار بود آن روز در دادگاه انقلاب برگزار شود، در مقابل دادگاه تجمع کرده بودند، این در حالی است که تجمع آنها یک تجمع غیرقانونی و برنامه‌‏ریزی شده بود که البته با آنها برخورد نرمی صورت می‌‏گیرد.”

این اظهارات درحالی بیان می شود، که از طراح آیین نامه حقوق شهروندی، برچیدن زندان های انفرادی، قانون مجازات های جایگزین ودیگرلوایح وطرهای قوه قضاییه انتظار می رود، علی رغم حساسیت های ویژه ایی که صندلی سخنگویی دارد، جانب عدالت را نیز رها نکند. اینکه نزدیک چهل تن از نزدیکان وهمکاران پنچ متهم پرونده تجمع خرداد ماه، به جلوی دادگاه بروند وبخواهند پیامی را آن هم به صورت ساکت وبدون سرو صداو به قولی “مسالمت آمیز” با مدرن ترین روش های ترویج یک پیام، که همانا ایستادن درخیابان است بیان بکنند، کجایش غیرقانونی است؟ کدام ماده قانون اساسی از صحبت های آقای سخنگو حمایت می کند؟ مگر کشور درحالت حکومت نظامی به سر می برد؟ درثانی آیا صحبت های آقای سخنگو به این معنی است که ضریب امنیت ملی کشور آنچنان کاهش پیدا کرده که تحلیلگران اطلاعاتی وقضایی به این نتیجه رسیده اند اگر جمع معدودی اززنان درخیابان بایستند وپلاکارد دستشان بگیرند، امنیت ملی به خطر می افتد؟ آن هنگام سوال این است، که چه کسی وچگونه اینچنین ضریب امنیت ملی را طی سالهای گذشته پایین آورده که جمع شدن شهروندان نیزهم اینک مخاطره آمیز می باشد؟

دیگر نکته ای که ایشان مطرح کرده اند، “برنامه ریزی” در تحقق این تجمع است. همه شواهد ماجرا نشان می دهد که جمع حاضراز نزدیک ترین افراد به پنج نفری که قرار بود دادگاهی بشوند بوده است. آنها قراربود به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی به دلیل شرکت درتجمعات غیرقانونی” محاکمه شوند. همه کسانی که دراین تجمع بودند، یک نکته ظریف ودرواقع یک “تناقض” را در برخورد ومواجهه دستگاه قضایی – یا اطلاعاتی امنیتی ویا هرچه – فریاد بزنند و آن اینکه ما هم دراین تجمع شرکت کرده بودیم! دراین تجمع پیامی نهفته بود که برای هرکسی که دغدغه عدالت وحقوق شهروندی دارد قابل تامل است.

آقای سخنگو همچنین خوب است توضیح دهند که نیروی انتظامی چگونه به صورت “مسالمت آمیز وغیرانتظامی” تلاش کرده است موضوع را حل وفصل کند؟ استفاده از افراد بددهنی که کوچکترین آداب نزاکت را رعایت نمی کند و این روزها چهره نیروی انتظامی را به شدت مکدر کرده اند، چه تلاش مسالمت آمیزی است؟ درثانی بازداشت افراد بدون حکم قضایی، انتقال به مجتمع وزرا، معطل نگهداشتن آنها برای دریافت حکم وارسال به زندان اوین تا مدت چهار شب به چه معنی است؟ اینکه زنان یاد شده برای تجمع دستگیر شوند ولی درخصوص مسائل کاری، حرفه ای خود ودیگر همکارانشان موردپرسش قرار بگیرند آیا ازنظرعلیرضا جمشیدی به معنای برخورد مسالمت آمیز است؟ اینکه ازبرخی ازافراد درمورد مسائل اخلاقی واینکه چرا دوست پسر دارند وندارد سوال شود آیا مسالمت آمیزاست؟

دربسیاری ازکشورهای جهان، حتی هنگامی که پلیس به مداخله درتجمعات می پردازد –البته تجمعات بزرگی که پلیس برای متفرق کردن افراد ازگازاشک آور وماشین های آبپاش آتش نشانی استفاده می کند- درصورتی که جمعی از تجمع کنندگان دستگیر شوند پس ازساعاتی آزاد می شوندو هدف تنها متفرق کردن جمعیت است درحالتی که فعالیت خشونت آمیزی ازآنها سر نمی زند. اما آقای سخنگو، دستگیر کردن سی وسه فعال حقوق زن، زندانی کردن به مدت بیش بیش از48 ساعت تا 11 روز( تاکنون)، بازجویی های متعدد، صحبت به میان آوردن از منابع مالی فعالیت ها، سفرهای خارجی ومسائلی ازاین دست اگرچه دراین ملک مسبوق به سابقه است، هیچ مسالمت آمیز نیست. اتفاقا نشان دهنده آن است که بخشی از نظام امنیتی –قضایی که دنیا را ازدریچه دیدمحدود خود نگاه می کند، به جای قوی کردن روش های پلیسی واطلاعاتی خود، وافزایش ضریب امنیت ملی وغیرملی آن ازراه هایی که دردنیا متداول است، با ساده لوحانه ترین روش ها، موجب پدید امدن هزینه های گزافی برگرده شهروندان می شوند.

علاوه برآن شاید ایشان به قوه قضاییه تازه وارد باشند، اما حکایت سرزمین چهل پادشاه بودن زندان اوین برکسی پوشیده نیست. آقای سخنگو اشراف دارند که طی دوره های گذشته، بخش هایی ازهمین زندان بوده که هیچ مسئولی را توان پرس وجو از آن نداشته است. هم اینک نیز چنین ملوک الطوایفی دراین سرزمین حاکم است. اگر چه شاید بین آنها هماهنگی بیشتری حاکم است. هنوز هم صدای بازجویی های سه شیفته ونگهداشتن زندانیان سیاسی دربند اعدامی ها وافرادی که شبانه روزی توسط تیم های مختلف بازجویی می شدند، درذهن ها حضورپرطنینی دارد.

به علاوه انتظار می رود آقای سخنگو اعلام کنند “برخورد نرم ” چه صیغه ای است؟ آیا از نوعی است که مثلا با نوع “زهرا کاظمی” متفاوت است؟ یا با نوعی که باهمسر “سعید امامی” انجام شد؟ اصولا ویژگی های این برخورد چیست؟ آیا تنها “کلامی” است؟ یا آنکه “محیطی” است؟ چه کسی وبرای چه وبه چه منظور این برخورد “نرم” تجویز می شود؟ شک وتردید در مورد اظهارات سخنگوی تازه وارد وتحصیل کرده قوه قضاییه زمانی قوی می شود که تنها به یاد بیاوریم دوسال پیش آیت الله شاهرودی رییس قوه قضاییه دردیدار با دادسرایان سراسرکشور حرف هایی زد که با سخن ایشان کاملا متفاوت است. خوب است یک بار دیگر حرف های شیخ الرییس دارالعدل را مرورکنیم:

“برای‌ استنتاق‌ و بازجویی‌ یک‌ مجوزی‌ می‌گیرند، می‌برند در بازداشتگاه‌های‌ خصوصی‌ بدون‌ حضور دادیار و قاضی‌ بازجویی‌ انجام‌ می‌دهند بعد آن‌ را به‌ سازمان‌ زندان‌ها ربط‌ می‌دهند. بازجویی‌ کار شخا قاضی‌ است‌. اقراری‌ که‌ از این‌ طریق‌ گرفته‌ می‌شود اقرار به‌ شمار نمی‌آید. دادستانی‌ احیا شده‌ که‌ این‌ کارها شکل‌ نگیردأ دادسراها نباید این‌ قضیه‌ را از سر خود باز کنند زیرا یکی‌ از دلایل‌ احیای‌ دادسراها بازگشت‌ نقش‌ قاضی‌ بود که‌ نیروی‌ انتظامی‌ آن‌ را انجام‌ می‌داد… نوع‌ بازجویی‌، نوع‌ استنتاق‌ باید مشخص شود مثلا گاهی‌ اوقات‌ مشاهده‌ می‌شود فردی‌ را بخاطر مسائل‌ اقتصادی‌ دستگیر می‌کنند ولی‌ در بازجویی‌ درباره‌ مسائل‌ اخلاقی‌، مسائل‌ خانوادگی‌، عکس‌ها و سفرهای‌ خانوادگی‌ او از وی‌ سوؤال‌ می‌شود. این‌ خلاف‌ حق‌ است‌ زیرا ارتباطی‌ با جرمش‌ ندارد… آیا تا به‌ حال‌ دیده‌اید که‌ چگونه‌ افراد را سوار ماشین‌ می‌کنند در برخی‌ مواقع‌ مشاهده‌ می‌شود کارهایی‌ که‌ در این‌ زمینه‌ انجام‌ می‌شود، شبیه‌ کارهایی‌ است‌ که‌ امریکایی‌ها در زندان‌ ابوغریب‌ نسبت‌ به‌ برخورد با تروریست‌ها انجام‌ می‌دهند لذا باید توجه‌ داشت‌ که‌ در جرایم‌ معمولی‌ این‌ طور برخورد نمی‌کنند… دادسرایی‌ که‌ این‌ طور عمل‌ می‌کند بهتر است‌ درش‌ تخته‌ شود تا احیا شود…”

آیا جمشیدی، سخنگوی محترم قوه قضاییه، طی دوسال گذشته وبعد ازروی کارآمدن آقای احمدی نژاد وتیمشان به دولت، چه دسته گلی به وضعیت قبلی زده شده است؟ دردستگاه قضاییه نیز چه تحول ژنتیکی ومافوق انسانی روی داده است که دادسرایی که شایسته “تخته شدن” درهایش بوده، امروز برخورد “غیرانتظامی” و “مسالمت آمیز” می کند؟ لطفا به ما بگویید چرا آقای شاهرودی از واژه “ابوغریبی” بودن کارهای بازجویان توضیح بیشتری بدهید؟ منظور آقای شاهرودی چه بود واین روند چگونه عوض شده است؟ لطفا چند مورد ازان کارهای ابوغریبی را بگویید! بگویید دربرخی ازهمین بازپرسی های های چندسال گذشته زندانیان مجبورشده اند عریان جلوی دوربین حمام کنند؟ بگویید بازجویان بیماردرشرایطی نامتعادل به صورت “نرم” خواسته اند که شرح مسائل جنسی شان را جزء به جزء بنویسند؟ و…، خوشبختانه ویا بدبختانه، همه ما به برکت صدا وسیما می دانیم درابوغریب چه گذشت…

برای کسی پوشیده نیست که برخی اززندانیانی که به پشت درهای سلول های انفرادی منتقل می شوند، چه بی پناه هستند. تنها چند بار از میان لایه های مختلفی که دورمسئولین عالی رتبه کشیده شده واز رسیدن اطلاعات به آنهاجلوگیری می کند، مواردی عبور کردند تا به وی حقیقت دستگاه دادستانی وبازپرسی ومواردی ازاین دست را بگویند، این چنین بود که شیخ القضات به خشم آمد، مردی که قوه قضاییه را به خرابه ای شبیه خوانده بود.

حتی اگر مطمئن باشیم چنین برخوردهایی با زنان دستگیرشده انجام نخواهد شد، سوال اینجاست که این ماله کشی شما به چه منظوراست؟ سرپوش بروضعیتی که شما ورییس قوه قضاییه برآن حداقل کنترل رادارید؟ یا آنکه شما نیز اندک اندک به یک نوع همزیستی مسالمت آمیز با بخش هایی از قوه قضاییه فکر می کنید که حتی رییس شما نسبت به آن خشمگین است؟

دستگیری زنان به بهانه تجمع، بازجویی های طولانی درامورشخصی، حرفه ای، عقیدتی وغیره به منظور بازکردن پروژه دیگری ازهمان ها که روزنامه توپخانه دهانش برای آن آب افتاده است، تابتواند بارونویسی از برگه بازجویی های تحت فشار سرمقاله نویسی کند، نه برمنزلت شما وآقای شاهرودی می افزاید نه براعتبار قوه قضاییه. بخش های پاک وتلاشگر قوه قضاییه، که تلاش شبانه روزی برای احیای عدالت دارند، استخوان درگلو چنین مناظری را نگاه می کنند. همه فعالان حقوق بشر، مطمئن هستند بخش هایی از قوه قضاییه ودولت هستند که می توانند آرامش خاطر را به اذهان شهروندان بازگردانند. شما لطفا با چنین اظهارات محافظه کارانه وغیردقیقتان که به صورت تلویحی تاییدی براقدامات افراد یاد شده است، آب برآسیاب قانون شکنان نریزید… از آقای شاهرودی انتظار دیگری می رود…. تاریخ از شما طلبکارخواهد بود اگرنتوانید اشکی که هرشب به چشمان فرزندان زندانی رفتگان می آید را متوقف کنید. این شما واین هم ادامه وظیفه خطیر سخنگویی… لاپوشانی محجوبانه یا صراحت مسئولانه؟