حرکتهای مردمی آزادیخواهانه در جهان عرب بدون تردید جهان را شگفتزده کرده و همه آزادیخواهان و طرفداران حقوق مدنی و شهروندی را به احترام واداشته است. شکل این حرکتها، عمومی، گسترده و دربرگیرنده تمامی اقشار و لایههای اجتماعی است، بالطبع همانطور که طبیعت این جنبشها اجتماعی است، اقشار و لایههای تحصیلکرده، زنان، نخبگان سیاسی، نویسندگان، دانشجویان، وکلا، مهندسان، پزشکان، فعالان مدنی و این دست اقشار، مشارکت و جنب و جوش و تحرکات بیشتری در آنها دارند. در ضمن خواسته یا خواستههای جنبش به صورت عام بوده و دربرگیرنده آزادیهای مدنی، برکناری استبداد و دیکتاتوری حاکم، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و نهادهای مدنی است. این دقیقاً خواستههای مردم تونس بود که همچنان ادامه دارد. اما مهمتر از تونس حرکت در مصر است.
ذات حرکت مصریها هم کم و بیش اینگونه است و جهت اصلی حرکت آنان مخالفت با استبداد و دیکتاتوری است. از آنجا که این جنبشها مردمی هستند همه اقشار و لایههای اجتماعی مستقل از گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک در آن شرکت دارند؛ لیبرالها، سکولارها، چپها و اسلامگرایان شانه به شانه یکدیگر در خیابانهای قاهره و سوئز به حرکت درآمدهاند. جریانات مختلف سیاسی و عقیدتی دستکم در این مرحله اصراری بر روی خواستههای ویژه خود ندارند و هدف صرفاً مبارزه با استبداد و دیکتاتوری حاکم است.
درست همانگونه که در مراحل اولیه انقلاب اسلامی بود و در جریان نخستین تحرکات ملیگراها، لیبرالها، سکولارها، چپها، روشنفکران و… به همراه روحانیون و فعالان اسلامگرا علیه رژیم شاه متحد و منسجم بودند. اما به نظر میرسد برخی از شخصیتها و صاحب نظران در ایران این بدیهیات ابتدایی را خیلی مورد توجه ندارند و از هماکنون دارند تکلیف این جنبشها را روشن میکنند. در حالی که همانطور که گفتیم جهت اصلی و کلی این جنبشها مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوریهای حاکم در جهان عرب است، اما برخی از افراد و رسانهها هدف این تحرکات را ایجاد نظامهای اسلامی در آن کشورها اعلام کردهاند.
منبع: شرق، هشتم بهمن 89