آدم نمیفهمد این آمارها را از کجایشان استخراج میکنند، تا چند سال قبل مسئولان کشور و اغلب افرادی که در حوزه سیاست کار میکردند، فقط عدد ۹۰ را میشناختند، اگر از دولت خوششان میآمد، میگفتند ۹۰ درصد کارهای احمدی نژاد خوب است، اگر از خامنهای خوششان میآمد، میگفتند ۹۰ درصد مردم طرفدار رهبر هستند، اگر هم از کسی بدشان میآمد میگفتند نود درصد فتنه گران جاسوس غرب هستند. الآن مدتی است که اعداد دیگر را هم کشف کردند و کمی ظریف تر شدند. آیت الله علم الهادی هدی نماینده مشهد و امام جمعه این شهر گفته که ۳۴ درصد کاربران اشاعه دهنده فحشا در اینترنت هستند. وقتی هم که به او گفتهاند: داداش! شما که فرق اینترنت با بزغاله را تشخیص نمیدهی، برو بشین گوشه اتاق، سالی فقط یک بار حرف بزن اونم در سالگرد ملی شدن بستنی میهن. یاد اطلاعات منحصر به فرد الهام و غیرمنحصر به زوج او افتادم که به فوتوشاپ میگفت پی هوتوشاپ، آقای علم الهدی در کمال “خود زوکربرگ بینی” گفته: “من فردی عاقل و بالغ هستم و اطلاعاتم درباره فضای مجازی در حد موسسههای آمریکایی است.” بابا توهم! بابا پارانویا! بابا اعتماد به نفس! تو دیگه کی هستی؟
رهبر کره شمالی سرفه کرد
خیلی از آدمهایی که اطلاعات سیاسی ندارند، فکر میکنند حکومت جمهوری یعنی حکومتی که جمهوری است، در حالی که در واقع اینطوری نیست. خیلی از حکومتهای جمهوری هستند که دیکتاتوری اند و اگرچه مردم در آن رای میدهند، ولی چون نتیجه رای گیری از قبل معلوم است، کسی آرای مردم را نمیشمارد، یعنی دلیلی ندارد که بشمارد.
مثلا همین آقای حسنی مبارک که بیست سال رئیس جمهور بود. ممکن است فکر کنید که چرا مردم به رقیب مبارک رای نمیدادند؟ البته مردم دوست داشتند به رقیب مبارک رای بدهند، ولی چنین رقیبی وجود نداشت. از این گذشته نتیجه انتخابات از سالها قبل معلوم بود. یا مثلا حکومتهای جمهوری مردمی مثل عراق و سوریه که در آن جمهوریها هم معمولا رئیس جمهور مثل دخترهای نجیب با لباس سفید به کاخ ریاست جمهوری میآید و با کفن سفید از آن میروم لای دست مرحوم ابویاش. در این جمهوریها مردم حق دارند به رئیس جمهور رای ندهند، در مقابل دولت هم حق دارد کسانی که به رئیس جمهور رای نمیدهند، اعدام کند.
البته یک نوع دیگر جمهوری هم داریم که نامش جمهوری پادشاهی است، مثل جمهوری پادشاهی عربستان که در این کشور، پادشاه با رای محدود مردم انتخاب میشود. یعنی به جای اینکه فی المثل دوازده میلیون نفر برای انتخابات رای بدهند، دوازده نفر رای میدهند که تصادفا همه آن دوازده نفر پسرعمه و پسرخاله و پسرعمو و عمو و شوهر عمه و داماد خانوادهاند.
یک نوع جمهوری هم وجود دارد به نام جمهوری دموکراتیک خلق که این جمهوریها هر چه تعداد صفات جمهوریشان بیشتر باشد، مردم در آن کمتر حق دارند رای بدهند. مثلا در حکومت جمهوری دموکراتیک مردمی شورایی ملی سوسیالیستی شعبی خلق ملت لیبی حتی خود قذافی هم به خودش رای نمیداد، چون میترسید مردم پررو بشوند و تصور کنند که ممکن است زمانی به فرض محال کسی دیگر رئیس جمهور شود. در این کشورها به جای چهارسال هر چهل سال انتخابات برگزار میشود که معمولا انتخابات با بمب و موشک و مسلسل برگزار میشود. در این انتخابات هر کسی گلولههای بیشتری شلیک کرد، به ریاست جمهوری انتخاب میشود. معمولا رئیس جمهور قبلی در این انتخابات برنده نمیشود، چون در جریان انتخابات کشته شده است.
نوع دیگر جمهوری دموکراتیک خلق نوعی حکومت پادشاهی است، مثل حکومت کره شمالی که در آن انتخابات زمانی برگزار میشود که رئیس جمهور قبلی خسته شده باشد و پسرش آماده به عهده گرفته ریاست جمهوری باشد. “کیم جون اون”، فرزند “کیم جونگ ایل” و نوه “کیم ایل سونگ”، رهبر و رئیس جمهور و رئیس مجلس و ستاره ورزشی و مجری تلویزیونی و خواننده موسیقی محبوب کشور کره شمالی، هفته قبل سرفه کرد. دولت کره شمالی اعلام کرد که به زودی جشن سه هفتگی “عافیت باشه” را برای سلامتی رهبر کره شمالی برگزار خواهد کرد. در این جشن نمایشگاهی از داروهای استامینوفن کدئین، آسپیرین، ادالت کلد، جوشانده چهار گیاه ضد سرماخوردگی کرهای و شربت سرفه رهبر کره به نمایش در میآید و سه میلیون دانش آموز کرهای با ادای سرفه در خیابانها این فاجعه عظیم را به نمایش خواهند گذاشت. وزارت خارجه کره شمالی اعلام کرد سرفه کیم جونگ اون توطئه کره جنوبی و ژاپن و امپریالیسم آمریکا علیه خلق کره بوده است و هشدار داد در صورتی که رهبر کره سه بار دیگر سرفه کند، این کشور موشکهای هستهای خود را به توکیو و سئول و نیویورک شلیک خواهد کرد.
مرگ بر انتقاد، درود بر خودم
آقا! دقت کردید که ما چقدر در برابر انتقاد سعه صدر داریم؟ اصلا همین سعه صدرمان است که همه را کشته است. خودمان به عالم و آدم فحش میدهیم و معتقدیم همه حکومتیها جلاد و قاتل و دزد هستند، معتقدیم همه خارجیها بی شعور و احمق و فاسد هستند، معتقدیم همه عربها و افغانها و اروپاییها و آمریکاییها از نژاد پستی هستند و در ضمن نژادپرست اند، و فقط ما که از نژاد آریایی هستیم و خون پاک داریم و از همه جایمان دروگهر میریزد نژادپرست نیستیم و معتقدیم تنها ملتی که حقوق بشر را میفهمد ما هستیم که در عصر هخامنشیان حقوق بشر را شخصا زائیدیم.
به همین دلایل عدیده و جدیده است که اگر خدای ناکرده کسی سعی کند از ما انتقاد کند، چنان توی پوزش میزنیم که مثل اعلامیه بچسبد قد دیوار. خدا نکند کسی یک عیب از من بگیرد، اول اینکه با کمال فروتنی حرفش را گوش میکنم و پاسخ میدهم “زر نزن، تو خودت از همه بدتری، اصلا تو کی هستی که از من انتقاد میکنی؟” بعد در کمال دانش و شعور به او میگوئیم “توی مزدور خائن همان هستی که وقتی بچه بودی سه بار در رختخوابت جیش کردی، اصلا تو حق نداری از من انتقاد کنی.”
وقتی هم که کسی به ما بگوید که مثلا چرا جلوی مردم دستت را توی دماغت میکنی، در کمال شجاعت به او پاسخ میدهیم که “شما روشنفکران خودفروخته یک مشت اراجیف گفتید و باعث ایجاد انقلاب شب پرستان شدید.” بعد که توضیح میدهی اصلا روشنفکر نیستی و خواننده پاپ هستی، همان آقایی که عاشق موسیقی پاپ است، میگوید “اصلا تو برو به قرتی بازیات برس، تو اصلا صلاحیت نداری حرف بزنی، بچه مطرب بی شعور” وقتی هم که توضیح میدهی علاوه بر اینکه خواننده پاپ هستی شانزده تا دکترای فلسفه و هفت تا دکترای روانشناسی داری، همان آدم میگوید: “مثلا شما که رفتی دانشگاه چه گلی به سر مردم زدی، شعور را روستائیانی دارند که نان شب زن و بچهشان را تامین میکنند، نه دکترای تقلبی خارج” وقتی هم که توضیح میدهی که خودت روستایی هستی و تا شانزده سالگی از روستای پدریات بیرون نرفته بودی، میشود بچه ناف تهران و میگوید “همین شما گداگودولههای دهاتی ابله ما رو بدبخت کردید”.
یعنی آخرش به هر کسی که از من انتقاد کند، تهمت میزنیم و هزار فحش و ناسزا میگوئیم فقط بخاطر اینکه تحمل شنیدن یک انتقاد را نداریم. البته حق هم با ماست. چه معنی دارد کسی به من که در هزار سال گذشته هیچ عیبی نداشتم و هیچ کار اشتباهی نکردم انتقاد کند، اصلا کی گفته تو نظر بدهی، همین که من نظر میدهم کافی است. واقعا که من چقدر خوبم، کاش همه دنیا مثل من بودند.
نعمتی بالاتر از خامنهای سراغ ندارد
بعضی از آدمها از دور باشعور و عمیق و با فرهنگ به نظر میرسند. تنها کسانی هستند که حقیقت را میفهمند و دستمال دستمال آن را بازگو میکنند. تنها کسانی هستند که تفکر عمیق فلسفی دارند، تنها کسانی هستند که درست میاندیشند، تنها کسانی هستند که مفهوم دین را میدانند، تنها کسانی هستند که درک و تفسیر درست از واقعیت دارند. مثلا همین استاد مصباح یزدی که خداوند او را برای نجات گمراهان از آسمان پرت کرده وسط ایران زمین. تا حالا دیدید که ایشان در زندگیاش یک اشتباه سیاسی بکند؟ حالا بگذریم از اینکه ایشان مهم ترین آدمی بود که از همان روز اول کشف کرد “احمدی نژاد تحفهای است که خداوند برای نجات اسلام” پرت کرده وسط مملکت. یا همین دیروز که ایشان گفته که “نعمتی بالاتر از وجود خامنهای سراغ ندارم. یعنی فیلسوف این قدر در استفاده از دستمال اسراف میکند؟ البته همین چند کلمه خودش صد میلیون دلار میارزد. فکر کن سالی چهار تا جمله دستمالانه بگویی و هر سال پنج تا قرارداد واردات شکر ببندی و زندگیات شیرین بشود.”