یعنی تخصصی داریم در ضایع کردن همه چیز. یک سال قبل گفته شد “جیپسی کینگز” قرار است بیاید ایران. یعنی ده سال بعد از اینکه اعضای جیپسی کینگز سن شان رسیده به سن جنتی و کیلومتر صفر کرده اند، تازه قرار است ایران خانه آخرت شان بشود و بیایند مراسم الوداع شان را در تهران برگزار کنند. گروه جیپسی کینگز یک سال قبل از انقلاب ایران تشکیل شده و الآن سی و هشت سال از تشکیلش می گذرد. کرونولوژی حضور گروه جیپسی کینگز در ایران به شرح زیر است:
یک سال قبل: گروه جیپسی کینگز به ایرانی می آید.
ده ماه قبل: معلوم نیست گروه جیپسی کینگز به ایران بیاید یا نه، در حال گفتگو هستیم.
هشت ماه قبل: موافقت شده گروه جیپسی کینگز به ایران بیاید ولی فقط بعضی از ترانه هایش را اجرا کند و هیچ کس در سالن نباید شئونات اسلامی را نادیده بگیرد.
شش ماه قبل: جیپسی کینگز اعلام کرد ما به زودی تا چند سال دیگر در تهران خواهیم بود، مسئولان اعلام کردند که یک گروه موسیقی ایرانی هم همراه جیپسی کینگز برنامه اجرا خواهند کرد که این کولی های سلطنت طلب فکر نکنند علی آباد هم مادرید است.
چهار ماه قبل: وزارت ارشاد گفت ما توانستیم گروه جیپسی کینگز را قانع کنیم که چون در ایران خانواده نشسته است، آنها هم با خانم بچه ها بیایند، آوردن عقدنامه و شناسنامه و رضایت نامه از ولی الزامی است، یک گروه ایرانی همراه جیپسی کینگز برنامه اجرا خواهند کرد.
دو ماه قبل: گروه جیپسی کینگز اعلام کرد که ما در جریان سفرمان به تهران نیستیم، مگر اینکه منظور از تهران همان برلین باشد که تازه ما برلین هم نمی خواهیم برویم. سخنگوی بخش موسیقی وزارت ارشاد در پاسخ به این گفته جیپسی کینگز اعلام کرد، بیخود کردند، باید بیایند، خودشان گفتند ما جیپسی کینگز فامیلی هستیم و ما هم به شرط اینکه در کنار آنها یک گروه ایرانی هم اشعار حافظ، مولانا، ابوسعید ابوالخیر، علامه طباطبایی و غزل خال لب امام خمینی را بخواند، با آمدن آنها موافقت کردیم. این هم بلیت شان.
ده روز قبل: وزارت ارشاد اعلام کرد، ما گروه جیپسی کینگز را به رسمیت نمی شناسیم و فقط فامیل شان را به رسمیت می شناسیم که آنها در ایران برنامه اجرا خواهند کرد، همراه با این گروه طنبور، دف و تنبک نوازی خواهد شد و سه سخنرانی به مدت سه ساعت قبل از برنامه اجرا خواهد شد و از حاضرین در برنامه با قیمه نذری و شربت پذیرایی خواهد شد.
یک ماه بعد: برنامه هفته جیپسی کینگز فامیلی اعلام شد، این هفته با زیارت مزار شهدای گلگون کفن در بهشت زهرا آغاز می شود، روز یکشنبه جیپسی کینگز به اصفهان رفته و از آثار باستانی این شهر و آزمایشگاههای اسیدسازی اصفهان دیدار خواهند کرد، روز دوشنبه گروه جیپسی کینگز فامیلی همراه با سه گروه محلی و تواشیح خوانی و مولودی خوانی برنامه مشترکی در مهدیه تهران برگزار خواهند کرد. روز سه شنبه جیپسی کینگز فامیلی همراه با انجمن اسلامی کولی های ایران به زیارت مرقد مطهر امام خمینی خواهند رفت و حاج محمود کریمی و حاج منصور ارضی در نقش آلابینا سه قصیده محتشم کاشانی را به فارسی، عربی و اسپانیولی اجرا خواهند کرد. روز چهارشنبه گروه جیپسی کینگز به دیدار با رهبری خواهند رفت، روز پنجشنبه از ساعت شش بعد از ظهر ده گروه موسیقی ایرانی برنامه خواهند داشت و اگر فرصت بود راس ساعت ۱۲ شب گروه جیپسی کینگز فامیلی به مدت هفده دقیقه برنامه اجرا خواهند کرد. روز شنبه راس ساعت ده صبح مراسم ختنه اعضای جیپسی کینگز در بیمارستان هزار تختخوابی امام خمینی برگزار می شود و کلیه حاضران با دامن سفید گلگون در مراسم شرکت خواهند کرد. وزارت ارشاد اسلامی اعلام کرد از سال آینده همه ساله هفته کولی ها در کلیه شهرهای ایران به یاد کولی های صدراسلام و نقش شان در همراهی با شهدای کربلا برگزار خواهد شد.
نتیجه گیری اخلاقی: هر فاجعه ای معمولا از جاهای خوبی شروع می شود.
نتیجه گیری سیاسی: یکی از توانایی های عظیم جمهوری اسلامی توانایی ضایع کردن هر چیزی به شکلی است که اصلا به عقل هیچکس نمی رسد.
نتیجه گیری جغرافیایی: خیلی راهها از مادرید شروع می شود، از رم رد می شود و به قم می رسد.
متخصصان شرق و غرب
یکی از روشهای مهمی که سی چهل سال قبل کشف شد و سالها موضوع گفتگوهای اجتماعی بود، این بود که دانشمندان کشف کردند که اگر انسان را در شرایط انجماد قرار بدهند، آن فرد مثلا سی ساله، چهل سال در فریزر می ماند و بعد از چهل سال در دنیایی پیشرفته تر وارد عالم جدید می شود و از دنیایی پیشرفته تر و با رفاه بیشتر حالش را می برد و شاهد پیشرفت بشریت می شود.
حالا فرض کنید یک بلژیکی را سال ۱۹۷۵ گذاشتند توی فریزر و همین دیروز درش می آورند و می گذارند توی مایکروویو و یخش آب می شود و وارد بروکسل می شود. اولین چیزی که می بیند این است که محله مولنبک بروکسل در این چهل سال شده مثل دمشق و از هر ده تا زن در آن محله هفت تای آنها باحجاب هستند و انبوه ریش خیابان را پر کرده، می رود سراغ نوه عمویش ژان پیر و می گوید “ژان پیر! اینجا چه خبره؟” نوه عمویش که موقع رفتن او به فریزر سه ساله بوده و حالا ۴۳ سال دارد، می گوید: “عمو جان! من دیگر ژان پیر نیستم، من ده سال است عبدالله ژان هستم.”
یا مثلا فکر کنید طرف توی عراق رفته بوده توی فریزر و یک دفعه درش می آورند و می خواهد شاهد پیشرفت کشورش باشد، یک دفعه می بیند همه مردم دارند فرار می کنند و ده هزار نفر قوم یاجوج و ماجوج با شمشیر و قمه و پرچم های سیاه الله اکبر گویان دارند مردم را مثل مرغ و خروس سرمی برند.
یا مثلا فکر کنید آدمی مثل میشل پلاتینی را گذاشته باشند در فریزر و بعد از چهل سال وقتی یخش آب می شود و وارد دنیای امروزی فرانسه می شود، برای دیدار تیم فوتبال کشور به استادیوم می رود، بعد که اسامی اعضای تیم ملی فرانسه را می شنود، می بیند نصف اعضای تیم اسمشان کریم و حسن و ممدو و زین الدین است، فکر می کند اشتباهی دارد تیم الجزایر را می بیند که یک دفعه متوجه فرانک ریبری می شود و مطمئن می شود این یکی دیگر فرانسوی مسیحی است، که همان موقع ریبری بعد از تجاوز به یک دختر نوجوان، وسط زمین فوتبال شروع می کند نماز خواندن.
همین فرض را درباره قاهره و تهران و کابل و ترکیه و خیلی جاهای دیگر بکنید. البته گاهی اوقات لازم هم نیست آدم حتما همه بدنش یخ زده باشد که در یک دوره زمانی فیکس شده باشد و انگار که سال ۱۳۵۶ برایش به مدت چهل سال کش بیاید، بروید یک سری به لس آنجلس و مجله جوانان این شهر را ببینید. سن متوسط هنرمندان و نویسندگان و بازیگران سینما و خوانندگان محبوب مجله جوانان ایرانیان لس آنجلس ۷۰ سال است، طرف مدل ریش و لباس پوشیدن و نگاه کردن و حرف زدنش در چهل سال گذشته عوض نشده است.
حالا، همه اینها را گفتم که اشاره کنم به اظهارات جناب مستطاب منجمد آقای عبدالله جوادی آملی که هفته قبل فرموده که “متخصصین شرق و غرب در جهان کنونی حرفی برای گفتن ندارند، و در انتظار شنیدن حرف های متخصصین ایران هستند.” یعنی آدم حال می کند که بدون هیچ هزینه، بدون بیحسی و خواب ناشی از انجماد، طرف تمام این چهل سال چشمش باز بوده، ولی کل تاریخ برایش منجمد شده.
اول: شرق و غرب سالهاست از بین رفته، بیست سال قبل به دنیای کمونیسم می گفتند شرق به دنیای سرمایه داری هم می گفتند غرب، به ایران و هند و مالزی و خیلی کشورهای دیگر می گفتند « جهان سوم» حالا که دیگر چیزی به نام کمونیسم وجود ندارد، روسیه و چین که از هزار تا آمریکا و انگلیس بیشتر در دنیای سرمایه داری هستند. اصلا شرقی وجود ندارد که متخصصی داشته باشد.
دوم: یک حالت دیگر هم این است که فرض کنیم شرق و غرب همان مفهوم فلسفی است، یعنی منظور از غرب همان تمدن غربی( اروپا و آمریکا و استرالیا و کانادا) است و تمدن شرق شامل هند و ایران و آمریکای لاتین و آسیا و غیره است. در این حالت هم باز متخصصین شرق و غرب مشکلی ندارند، چون تمام متخصصین شرق، یعنی همین متخصصان و مغزهای ایران و پاکستان و ترکیه و چین و ویتنام و مکزیک و غیره، همه شان سالهاست که رفته اند به اروپا و سایر کشورهای غربی و اصولا متخصصین شرقی سابق کارمندان یا روسای متخصصین غربی سابق هستند.
حالا آقای جوادی آملی که حالش خراب است به کنار، این موجوداتی که هفته ای شش بار وقتی می خواهند راجع به ایران حرف بزنند می گویند جهان سوم، اینها دیگر اعجوبه های کم نظیری هستند. برادر من جهان شرق خودش غربی شده و حالا شرق و غرب یکی است، اصلا جهان سومی وجود ندارد. کجای کاری اخوی؟
گاهی فکر می کنم ما داریم در اوج تمدن بشری زندگی می کنیم، اگر چهل سال بعد دیدیم که سوئد شده مثل عراق اصلا نباید تعجب کنیم. به نظر من آن برادرانی که در غار کهف از خواب بیدار شده اند، بیخودی زحمت نکشند، در شهر خبری نیست. برداشته صد تومان برده تهران می خواهد با آن برای پانزده نفر غذا بخرد، برادر! در همه مدتی که شما خواب بودی، دیوانه های دنیا تولید انبوه صفر کردند. بگیر بخواب، خبری نیست، نه در غرب خبری است، نه در شرق.
شاه بخشیده، شاهرودی نمی بخشد
من مطمئن هستم که آقای هاشمی شاهرودی آدم باهوشی است، نشنیدم که سرش به جایی خورده باشد، یا کلا توی بیمارستان عوض اش کرده باشند، حالا چرا از این حرفها می زند، ما که نمی دانیم، احتمالا افراد دیگر هم نمی دانند. آقای هاشمی شاهرودی گفته: “تیم مذاکره کننده هسته ای ایران خواسته ها و دستورهای رهبری را تعبدی قبول کرده و آنها را عملی کنند.” یک جوری حرف می زند انگار آیت الله خامنه ای مشتری رستوران است و جواد ظریف گارسون رستوران است و آقا سفارش چلوکباب سلطانی و کره و سماق و سالاد شیرازی و دوغ و نان و پیاز داده، ولی گارسون می خواهد برایش لازانیا یا اشکنه بیاورد. برادر من! لوزان و ژنو که چلوکباب جوان و نایب و شمشیری و رستوران سیماسیم نیست که شما سفارش غذا می دهی.
حالا جواد آقا ظریف خودش دو هزار بار تاکید کرده که “رهبری به من گفته که اگر وسط مذاکره متوجه شدی که میان خواسته من و نظر تو و مصلحتی که تشخیص می دهی تفاوت وجود دارد، موظفی به تشخیص خودت عمل کنی.” این حرف را جواد ظریف در مجلس هم گفته و صد جا هم چاپ شده، خود شاه بخشیده، شاهرودی نمی بخشد.
از این گذشته، هیات مذاکرات که نمی تواند دستورات تعبدی را عملی کند، هیات مذاکرات قرار است با شش تا کشور دیگر که هر کدام شان هفت برابر رهبر معظم قدرت و توانایی واقعی دارند، بنشیند و به نتیجه برسد و سر آن نتیجه توافق کنند و همان را عمل کنند. انگار رهبری خان ده است و جواد آقا هم چوپانش است و پنج باضافه یک گله گوسفندانی که قرار است بروند ژنو و لوزان بچرند و برگردند.
این آقایی که یک هفته قبل گفته من به ظریف و هیات مذاکره اعتماد کامل دارم، یک مشت عاشق سرسپرده در مجلس دارد که به نماینده رهبر و کشور می گویند خائن و حرف رهبر را گوش نمی کنند، بعد هاشمی شاهرودی انتظار دارد که رهبران آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس و چین و روسیه همه حرف های خامنه ای را اطاعت کنند. این علی موسیو که برادرانش قبولش ندارند، خواهر و شوهر خواهرش سالها از دستش فرار کرده بودند و رفته بودند عراق صبح تا شب فحش به او می دادند، رفیق گرمابه و گلستانش را که هاشمی بود بخاطر محمود بکلی انداخت توی زباله دانی تاریخ و آخرش هم نزدیکترین آدم به خودش را پرت کرد آن طرف مملکت، این را که فامیل قبولش ندارد، چطوری غریبه بگذارد روی چشمش؟
از کاباره به میدان جنگ
علی جنتی وزیر ارشاد که دو سال است دارد تصمیم می گیرد که تصمیم بگیرد یا نه، دیروز گفت: “امام خمینی جوانان را از کاباره ها به میدان جنگ کشاند.”
حالا کاری نداریم که کار خوبی کرد یا نه، ولی بعدش که ایشان رفت بالای درخت، آیت الله خامنه ای آمد و شد رهبر و آنهایی را که در میدان جنگ بودند فرستاد شدند تاجر و الآن نصف شان کارشان قاچاق مواد مخدر و مشروبات الکلی است، نصف دیگرشان هم به بانکها بدهکارند.
کاش مانده بودند توی کاباره حداقل دو تا گیلاس عرق می خوردند و دو تا رقص جمیله می دیدند و فوقش کافه را به هم می زدند، نه اینکه کل خاورمیانه را بکنند کافه شکوفه نو و هنوز اول پیاله، بدمستی کنند و اقتصاد مملکت را شکوفه بزنند وسط کشور بوی خودکفایی شان کل مملکت را بردارد. بابا جان! خالی نخورید.