فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏افشین[صحاف زاده] شرکت متولد 1332 تبریز است. دوره فیلم سازی را در انگلستان و دوره بازیگری را در گروه ‏هنرهای ملی گذرانده است. از 1355 با تهیه کنندگی و کارگردانی در تلویزیون ملی ایران شروع به فعالیت عملی کرده ‏و اولین فیلمش زلزله دوم را در 1356 ساخته است. اما تماشاگران سینما وی را با دومین فیلمش- فانی- می شناسند که ‏در 1368 به نمایش در آمد. شرکت تاکنون فیلم های دیدار در استانبول، آرایش مرگ، همسر دلخواه من و شکلات را به ‏کارنامه خود افزوده که نشان از تعلق وی به سینمای تجاری و بدنه دارند. آخرین فیلم او”عاشق” نیز که به تازگی در ‏تهران اکران شده، در آخرین جشنواره فیلم های کودک و نوجوان جایزه بهترین فیلم تماشاگران را به خود اختصاص داد. ‏نگاهی به اولین تجربه افشین شرکت در ژانر فیلم های کودکان و نوجوانان انداخته ایم….‏

ashegh1.jpg


‎ ‎عاشق‎ ‎

نویسنده و کارگردان: افشین شرکت. مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری. تهیه کننده:حبیب اسماعیلی، افشین شرکت. ‏بازیگران: هانیه توسلی، ایرج نوذری، شمسی فضل الهی، کیانوش گرامی.‏

پدری برای نگهداری از فرزندانش زنی را به عنوان پرستار وارد زندگی خود می کند. او دخترک را که کاملاً عامی ‏است مورد آموزش قرار داده و از او دختری مقبول می سازد و در این میان خود رفته رفته به او دل می بازد.‏

‎ ‎بازخوانی یا کپی برداری؟!‏‎ ‎

افشین شرکت فیلم “عاشق” را با دستمایه قرار دادن چند فیلم خارجی جلوی دوربین برده است. اشک ها و لبخند ها یا ‏همان آوای موسیقی ساخته رابرت وایز، مهمترین این فیلم ها به شمار می آید که بن مایه اصلی فیلمنامه را تشکیل می ‏دهد و در ادامه قصه به جا پای فیلم های دیگری همچون بانوی زیبای من جرج کیوکر بر می خوریم. این فیلمساز در ‏ساخته های قبلی خود نیز این مسئله را آزموده بود و فیلم های فرنگی را دستمایه کار خود قرار داده بود، اما این بار این ‏مسئله وضوح بیشتری دارد و کارگردان از ارائه کد های مشخصی که به این فیلم ها باز می گردد هیچ ابایی نداشته ‏است.‏

نکته مهمی که پس از تماشای “عاشق” به ذهن متبادر می شود این است که افشین شرکت هیچ دقتی را در ایرانی کردن ‏داستان خود به خرج نداده و کاملا مطابق الگوهای خارجی فیلم ها داستان را به پیش می برد و از همین رو در بسیاری ‏از فصل ها با صحنه های فانتزی رو به رو می شویم که حتی اگر مخاطب فیلم را کودکان نیز فرض کنیم قابل باور ‏نیستند. فیلم به ظاهر برای کودکان ساخته شده است، اما در بسیاری از فصول فیلمساز زمینه های رمانتیک را نیز وارد ‏کار می کند تا بتواند گوشه چشمی نیز به مخاطب بزرگسال داشته و او را هم با خود همراه نماید.‏

ashegh2.jpg

شرکت سعی داشته که با توسل به داستان چند فیلم خارجی رویه ای اقتباس گونه را در پیش بگیرد. اما اقتباس و کپی ‏برداری در یک اثر دو راه جداگانه را در پیش می گیرند که نویسنده در این فیلم نمی تواند تمایزی را میان آنها قائل شود. ‏اقتباس امری ذوقی است که در ادامه می تواند موجب به آفرینش هنری شود. اما کپی برداری به این نکته می انجامد که ‏نویسنده خط اصلی روایت را در پیش گرفته و تنها با تغییر چند کاراکتر اصلی و فرعی داستان خود را به پیش می برد. ‏این نکته نه تنها هیچ مزیت و برتری هنری ندارد بلکه سینماگر را وا می دارد هر کجا نقطه روایت بر او کور می شود ‏راهی را احتمالا از داستان و فیلمی دیگر در پیش بگیرد و به این ترتیب اثر را با چند لحنی و اخلال در روایت رو به ‏رو سازد. “عاشق” نه تنها در روایت که در برخی فصول حتی به کپی برداری از دکوپاژ فیلم هایی که اشاره رفت، می ‏رسد. راهبه بودن پرستار در اشک ها و لبخند ها که با عشق او به موسیقی منافات دارد در “عاشق” به جیب بر بودن ‏پرستار بدل شده که نام گوگو (تلخیص گوگوش) وابستگی او را به موسیقی و خوانندگی برجسته می کند. ‏

به این ترتیب وقتی تأثیرگذاری راهبه جوان را به خاطر معصومیت و سادگی اش بر بچه های کاپیتان و خود کاپیتان با ‏تأثیرگذاری گوگوی خلافکار مقایسه می کنیم، به نظر می آید به خاطرلمپن بودن وی روح کلی در این کپی برداری ‏دقیق، راهی به “عاشق” نیافته و لطمه دیده است.‏

ashegh3.jpg

به دلیل همین اخلال در روند طبیعی فیلمنامه، بازی ها نیز چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و دچار ضعف می شود. به ‏طور مثال قرار است هانیه توسلی در فیلم رلی برعهده داشته باشد که آدری هپبورن در فیلم “بانوی زیبای من” آن این ‏نقش را ایفا کرده است. اما تغییر دینامیکی شخصیت دختر گلفروش آن فیلم به یک زن نجیب زاده، در این فیلم به دلیل ‏شاخه های فرعی مختلف داستان به درستی صورت نمی پذیرد و توسلی نیز نمی تواند این پارادایم را در بازی خود به ‏درستی لحاظ نماید. ایرج نوذری نیز به این دلیل که آمیخته ای از چند شخصیت از چند فیلم گوناگون بوده نمی تواند ‏بازی مناسب را طراحی کند و از همین رو بازی او هم چندان یک دست و روان نیست.‏

شرکت در سینما تجربه های موفقی نداشته است و اصولاً از کارگردان های متوسط سینمای ایران به شمار می آید. ‏روندی که سینمای ایران در رواج فیلم های ساده پسند در پیش گرفته به سادگی می تواند اثر کارگردان هایی همچون ‏افشین شرکت را نیز در خود جای دهد.‏

سینمایی که با وجود چنین فیلم هایی پیش روی تماشاگر قرار می گیرد به هیچ عنوان اصالت بومی نداشته و نمی تواند ‏سینمای نیمه ویران ایران را به حالت اولیه خود بازگرداند. چنین فیلم هایی تنها بهانه هایی هستند تا چراغ سینما چند ‏صباحی بیشتر روشن باشد. فیلم هایی که مخاطب نیز نسبت به آن چندان توجهی نشان نمی دهد.‏