طرح مسأله: از قدیم گفته اند که مراجع تقلید استوانه های(یا با املای تنکابنی در قصص العلماء : اساطین/اسطوانه) اسلام اند و حفظ “بیضه ی اسلام” برای روز مبادا واجب است. یعنی برای روزی که خطری بزرگ اسلام و مسلمان ها را تهدید کند. “بیضه ی اسلام” در کلام فقها چه معنایی دارد؟ میرزای قمی، صاحب قوانین الاصول ، در جامع الشتات معانی گوناگون این اصطلاح را آورده است که دو معنای آن با موضوع مقاله ی کنونی در ارتباط است. می نویسد:
“مراد از بیضه ی اسلام، سلطان و بزرگ آن باشد، خواه امام عادل و خواه جایر که زوال آن، منشأ تفرق مسلمین و انقراض اسلام می شود… مراد علما از بیضه ی اسلام در اینجا و از خوف استیصال بیضه ی اسلام، برکندن ریشه و محل اجتماع آن را خواسته اند و این که تفسیر بیضه را به اصل و مجتمع کرده اند، یعنی خوف باشد بر ریشه و محل اجتماع اسلام از مستأصل شدن و برکنده شدن و در این مقام در عبارات می گویند.مثل این که شهید در دروس می گوید:الا ان یخاف علی بیضة الاسلام و هی اصله و مجتمعه من الا صطلام اویخاف اصطلام قوم من المسلمین. یعنی مشروط است وجوب جهاد به اذن امام عادل، مگر این که ترسیده شود بر بیضه ی اسلام”[1].
اما به خطر افتادن دین/اسلام/شیعه/سلطان آن چه معنایی دارد؟
یکم- دین به عنوان متن: اگر منظور از اینها کتاب و سنت معتبر باشد، کتاب و سنت معتبر که به خطر نمی افتند.در گذشته شاید/احتمالاً می شد کتاب و سنت را از بین برد، اما در دنیای جدید، تکنولوژی مدرن، بهتر از هر امر دیگری اینها را حفظ می کند.
در گذشته افتخار یک فقیه این بود که اسامی شهدای کربلا را حفظ است.امروز اینترنت این امکان را فراهم آورده است که هر کس با کلیک کردن یک دگمه در عرض چند ثانیه اسامی همه ی شهدای کربلا را داشته باشد.
در گذشته افتخار فقیه/محدثی این بود که صدها روایت را از حفظ می داند.امروز اینترنت این امکان را فراهم آورده که با زدن یک دگمه صدها روایت درباره ی یک موضوع را در عرض چند ثانیه داشته باشیم.
در گذشته افتخار یک فقیه این بود که صدها آیه را حفظ بود. امروز اینترنت این امکان را فراهم آورده است که در عرض چند ثانیه آیات مد نظر را در اختیار داشته باشیم.
در گذشته افتخار فقیهی این بود که تمام تفسیرهای قرآن را در منزلش یا در کتابخانه ی فلان مرجع تقلید دارد، امروز همه ی تقاسیر مهم قرآن روی اینترنت موجودند و به راحتی می توان با زدن یک دکمه تفسیر فلان ایه را از نظر کلیه ی مفسران دید. وقتی می توان همه ی تفاسیر قرآن را روی یک صفحه ی یک کیلو گرمی داشت، دیگر چه کسی نیاز دارد، تفسیر قرآن بخرد؟ متخصصان فناوری کارها را ساده و راحت کرده و این وظیفه را از دوش مراجع تقلید/فقیهان برداشته اند.
مراجع تقلید هم ارزش این نعمت برساخته شده به وسیله ی متخصصان فناوری را می دانند. اینک همه ی مراجع تقلید دارای وبسایتند.فقیهان، مردم ایران را از نعمت استفاده از وبسایت های دیگران محروم کرده اند، اما وبسایت های مراجع تقلید و روحانیت همراه ولی فقیه آزاد است.
بدین ترتیب، خطری دین/اسلام/شیعه- به عنوان متن - را تهدید نمی کند و نخواهد کرد تا نیازی به اقدام مراجع تقلید باشد.
دوم- امواج پی در پی گریز از دین: به خطر افتادن دینداری واجد معناست.یعنی وضعیتی پدیدار شود که با “امواج پی در پی گریز از دین” مواجه شویم. در این صورت باید به چند پرسش پاسخ گفت:
چه علل/دلایلی باعث به وجود آمدن چنین وضعیتی می شوند/شده اند؟
مراجع تقلید برای دگرگون کردن این وضعیت، و برساختن وضعیتی که در آن به جای گریز از دین، شاهد عنایت به دین باشیم، چه می توانند بکنند؟
تاکنون مراجع تقلید برای دگرگون کردن وضعیت چه کرده اند؟ به تعبیر دیگر، استوانه های اسلام، برای رفع خطر چه کرده اند؟
آیا دینی که آنان معرفی کرده/می کنند جاذبه ای دارد که کسی را مجذوب خویش سازد؟آیا تصویری که آنان از اسلام عرضه می کنند، دین گریزانه نیست؟ دینی که تمامش سنگسار، قطع دست، قطع معکوس دست و پا، پرتاب از بالای کوه، قتل تغییر دهنده ی دین، تبعیض های بنیادی- از جمله مردسالاری و فقیه سالاری- و این گونه مسائل است، چه مطلوبیتی دارد و کدام مسأئل را حل می کند؟ واقعیت این است که مراجع تقلید نه تنها نقش مثبتی در وضعیت دین گریزی ایفا نکرده، بلکه خود یکی از عوامل به وجود آمدن این وضعیت اند.
سوم- دین به معنای مسلمانی: سومین معنا- شاید معقول ترین معنا- این است که جان و مال و آبروی مسلمانها/شیعیان به خطر بیفتد.یعنی مسلمانها/شیعیان مورد ظلم/سرکوب/شکنجه/تجاوز قرار گیرند.یعنی همان چه در طول 32 سال گذشته در نظام “سلطانی فقیه سالار” جمهوری اسلامی روی داده است.
محل نزاع کمونیست ها/یهودی ها/مسیحی ها/بهایی ها نیستند، برای آن که مراجع تقلید خود را مکلف به دفاع از آنها نمی دانند. محل نزاع، برادران اهل تسنن و شیعیانند.داستان اندوهباری که بر اینان در این نظام “فقیه سالار” رفته است، جای انکار ندارد.مگر در سال گذشته مردم را در خیابان ها به گلوله نسبتند و به شهادت نرساندند؟ مگر مطابق فتوای آقایان کسی که با اسلحه امنیت جامعه را به هم بریزد، “محارب” نیست؟ مگر سلطان علی خامنه ای به عنوان سر دسته ی محاربان در نماز جمعه ی 29/3/ 1388 فرمان به گلوله بستن مردم مسلمان معترض به تقلب در انتخابات را صادر نکرد؟ یعنی همان مردم شریفی را که در کمال آرامش- بدون سر دادن شعار- فقط می خواستند بدانند با رأیشان چه کرده اند، به گلوله بستند، بیش از چهار هزار تن از آنان را بازداشت کردند، به اعتراف رسمی حکومت، سه تن از آنان را زیر شکنجه به شهادت رساندند، به گفته ی مهدی کروبی، به تعدادی آز آنان تجاوز کردند، به نوشته ی زندانیان، آنها را به بدترین نحو شکنجه کردند. عبدالله مومنی و احمد زیدآبادی و بقیه ی شکنجه شدگان مسلمان/شیعه نبودند؟
مراجع تقلید برای دفاع از مسلمانان/شیعیان ایرانی چه کردند؟
پاورقی:
1- میرزا ابی القاسم بن الحسن الجیلانی القمی، جامع الشتات ، با تصحیح و اهتمام مرتضی رضوی، انتشارات کیهان، 1371، جلد اول، صص 377- 376.
اصطلاح “بیضه ی اسلام”، مفهومی جا افتاده در سنت فقیهان است. به عنوان نمونه، به سه مورد زیر توجه شود:
شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی، از فقهای عتبات، نویسنده ی رساله ای تحت عنوان الئالی المربوطة فی وجوب المشروطة که به تأیید آیت الله محمد کاظم خراسانی و آیت الله عبدالله مازندرانی رسیده است، بخشی از استدلال خویش در مشروطه خواهی را بر قاعده ی “حفظ بیضه ی اسلام واجب است” بنا کرده است.
محمد حسین نائینی، در تنبیه الامة و تنزیه الملة ، حکومت را منوط به دو امر کرده است:1) حفظ نظامات داخلیه مملکت و تربیت نوع اهالی، و رسانیدن هر ذیحقی به حق خود، و منع از تعدّی و تطاول آحاد ملت، بعضهم علی بعض الی غیر ذلک، از وظایف نوعیه راجعه به مصالح داخلیه مملکت و ملت. 2) تدخل از مداخله اجانب و تحذر از حِیَل معموله در این باب، و تهیه قوه دفاعیه، و استعدادات حربیه و غیر ذلک. این معنا را در لسان متشرعین، حفظ بیضه اسلام ، و سایر ملل حفظ وطنش خوانند”( شیخ محمد حسین نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة ، به کوشش سید محمود طالقانی، شرکت سهامی انتشار، صص7-5).
آیت الله امامی کاشانی هم اخیراً در نماز جمعه ی تهران گفته بود:
“جامعه ی اسلامی اگر عیبی دارد باید عیب خود را بپوشاند و باز نکند و نگوید.نگوییم و ننویسیم و کیان کشور را در این دنیا متزلزل نکنیم که این وظیفه ی ماست. مسلمانان باید هم حوزه ی دین و به اصطلاح بیضه ی دین و کیان امت اسلام را حفظ کنند و همچنین باید عورت دین را حفظ کنند. اگر عیب خود را بگوییم و دشمن بفهمد خیانت کردهایم، همه باید حفظ کنند”.