مازیار رادمنش
آغاز به کار سایت “کلمه” منتسب به “میرحسین موسوی” واکنش محافل سیاسی کشور را در پی داشت. برخی جناح های سیاسی آن را یک اقدام تبلیغاتی برای حضور انتخابات دهم دانستند، اما میرحسین موسوی رسما هنوز حضور یا عدم حضور خود در انتخابات پیش رو را اعلام نکرده است.
هفته گذشته سایت “کلمه” دات آی آر، نزدیک به جمعیت توحید و تعاون، با هدف نامزدی میرحسین موسوی، فعالیت خود را آغاز کرد. گفته می شود که فعالیت رسمی سایت “کلمه”، با گسترش فعالیت گروههای همسوی آنلاین، در محیطهای ارتباط اجتماعی همانند کلوب دات کام آغاز شده است. گفته می شود سیدعلیرضا بهشتی، قربان بهزادیاننژاد، غلامرضا ظریفیان، جمشید انصاری، حمزه غالبی، مجتبی امیری، عباس منوچهری، محمدرضا تاجیک و محمد باقریان، اعضای شورای مرکزی 9 نفره جمعیت توحید و تعاون هستند. این اسامی، افرادی هستند که در نهمین دور انتخابات ریاست جمهوری و تا آخرین ساعات مانده به مهلت ثبتنام، در پی راضی کردن میرحسین موسوی به نامزدی بودند.
میرحسین موسوی کیست؟
میرحسین موسوی خامنه ای به سال 1320 در خامنه متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در خامنه و تبریز ادامه داد. از آنجا که پدرش “میر اسمعیل” کاسب و بازاری بود، راه برای پیشرفت او باز بود. او در سال 41 به قصد تحصیل در دانشگاه ملی به تهران آمد. لیسانس معماری اش را در سال 46 و فوق لیسانس اش را به سال 1348 در رشته معماری و شهرسازی از دانشگاه ملی (شهید بهشتی) گرفته است. در دوران تحصیل همراه با دیگر دوستان خود انجمن اسلامی دانشگاه ملی را تأسیس کرد و پس از اتمام دانشگاه با همان دوستان شرکت سمرقند را بوجود آورد. این شرکت جایی جهت تجمع دوستان به منظور مبارزه با رژیم سابق بود.
در سال 1352 در اثر یورش عوامل ساواک به شرکت، کلیه افراد آن به اتفاق میرحسین موسوی دستگیر گردیدند، ولی به علت عدم وجود مدارک موثق پس از مدتی آزاد شدند. از این میان تنها حسن آلادپوش عضو سازمان مجاهدین خلق و عبدالعلی بازرگان در زندان ماندند. سرنوشت حسن آلادپوش و همسرش محبوبه در جریان تغییر ایدئولوژی از اسلام در دهه 50 و همچنین ماجرای کشته شدن آن دو تن، یکی از عواملی بود که برای همیشه میرحسین موسوی را از نزدیکی با مجاهدین برحذر می داشت. میرحسین در سال 1353 در دانشگاه ملی به تدریس پرداخت. در اردیبهشت ماه سال 1358 به عضویت دولت موقت و شورای انقلاب در آمد و سپس در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی عضو شد. در انتشار روزنامه جمهوری اسلامی برای نشر افکار همراهانش همت کرد و سردبیری آن را برعهده گرفت. وی در دولت محمدجواد باهنر وزارت امور خارجه را برعهده داشت و در زمان ریاست جمهوری سیدعلی خامنه ای، نخست وزیر بود. موسوی با دیدگاه مدیریتی آیت الله خامنه ای اختلاف جدی داشت و بارها از جمله در 15 شهریور سال 1367 استعفا کرد، اما با دخالت آیت الله خمینی این استعفاها پذیرفته نشد.
میرحسین پیش از آنکه به عنوان یک چهره سیاسی مطرح شود، به عنوان یک چهره فرهنگی شناخته می شد. گرچه عمده شهرت اش را به دلیل 8 سال نخست وزیری در روزگار سخت ایران و ایرانیان کسب کرده است. می گویند پدرش نیز هنر دوست بوده است، همچنان که میرحسین نیز فرهنگ و هنر دوست است. وی متأهل و دارای دو فرزند است. مشرب سیاسی و اقتصادی اش چپ است، اما نه به معنای کلاسیک آن. میان راستی ها و چپی های حزب جمهوری اسلامی، میرحسین از چهره های شاخص چپ به حساب می آمد. او آثاری ماندگار در معماری سیاسی ایران برجای گذارده است. پیش از انقلاب و در سال 1348، طرح اداره مرکزی آب و فاضلاب اصفهان را نوشت و تا سال 50 آن را اجرا کرد. سپس طرح مجموعه کانون توحید را در سال 1350 به مورد اجرا گذاشت، جایی که میزبان سخنرانی های آیت الله مطهری بود و چه پیش و چه پس از انقلاب، مرکز تجمع سیاسیون منتقد به حساب می آید. پس از انقلاب نیز طراحی مزار ساختمان شهدای هفت تیر را برعهده داشت. میرحسین موسوی به زبان انگلیسی و عربی تسلط دارد و سابقه تدریس در دانشگاه های ملی سابق و تربیت مدرس را نیز در کارنامه اش به ثبت رسانده است. او به عنوان آخرین نخست وزیر نظام جمهوری اسلامی ایران [پس از مهدی بازرگان، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی] 8 سال در دوران ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای خدمت کرد و پس از اتمام دوره خدمتش در این منصب، عطای سیاست را به لقایش بخشید و به عالم هنر بازگشت. مهندس میر حسین موسوی در طول سالهای حضور خود در عرصه سیاست به عنوان عضو شورای انقلاب، وزیر امور خارجه، نخست وزیر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مشاور سیاسی ومشاور عالی رییس جمهور، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، رییس فرهنگستان هنر، در کنار مسئولیتهای رسمی، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی وقائم مقام دبیر کل حزب و مسئول دفتر سیاسی حزب و نیز مدیر مسئول وسردبیر روزنامه جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت، اما از سال 1377 با برعهده گرفتن ریاست فرهنگستان هنر به فعالیت در این حوزه مشغول شده است. او از جمله سیاستمدارانی است که قدرت سیاسی برایش اولویت ندارد. در هر دوره انتخابات رییس جمهوری که به سراغ او می روند، حضورش را مشروط می کند، اما آن شرط ها آنچنان دست نیافتنی به نظر می رسند، که برخی از هم حزبی های قدیمی درباره وی می گویند: “بهانه می آورد که نیاید!”
زهرا کاظمی [رهنورد] همسر و همراه میرحسین موسوی
همسر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد است. وی اولین زنی است که بعد از انقلاب به ریاست دانشگاه منصوب شده [دانشگاه الزهرا] و پس از هشت سال، با به قدرت رسیدن احمدی نژاد از ریاست کناره گرفته است. او استاد دانشگاه هنرهای زیبا و سردبیر نشریه راه زینب وابسته به موسسه اطلاعات و پژوهش را نیز برعهده داشته است. وی دارای لیسانس و فوق لیسانس هنر از دانشگاه هنرهای زیبا؛ فوق لیسانس و دکترای علوم سیاسی از دانشگاه آزاد است. تندیس ”نرگس عاشقان” یکی از ساخته های اوست که در میدان مادر (محسنی) در تهران نصب شده است. هرچند که میر حسین موسوی و زهرا رهنورد همدیگر را از زمان نشست های انتقادی مرکز توحید از دور می شناختند، اما ازدواج این دو در شرایطی انجام شد که میر حسین موسوی در قسمت سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار بود و زهرا رهنورد در تلاش برای چاپ کتابهایش در رفت و آمدهایی که به دفتر روزنامه جمهوری اسلامی داشت، به وی مراجعه می کرد. نتیجه این ازدواج دو فرزند دختر است.
میرحسین موسوی و هنر
میرحسین موسوی نقاش است. او در چهار دهه فعالیت هنری بیش از 180 اثر شاخص عرضه کرده است. آثار نقاشی میرحسین موسوی که سابقه آن به اوایل دهه 40 بازمیگردد روندی را ترسیم میکند که در آن گرایشهای آبستره، انتزاعی و هنر مفهومی با بهره از تکنیکهای متنوعی چون کولاژ، رنگ روغن، حجم و… تجلی یک روح سنتی و نشانه شناسی حکمت، معنا و سنتهای فرهنگی و معرفتی شرقی را در قالبهای مدرن به نمایش میگذارد. او تا کنون 11 نمایشگاه برای نمایش آثارش برگزار کرده است.
میرحسین و اندیشه شریعتی
میرحسین موسوی از محضر شریعتی بسیار بهره برده است. وی با چهره های تشکیلاتی مجاهدین آشنا بوده، اما هیچ گاه با آن ها هم کاسه نشد، همچنان که در مورد همسرش. محمد قوچانی در کتاب “سه اسلام” در این باره می نویسد: در آن دوران مجاهدین خلق به حسینیه ارشاد به مثابه دانشکده کادرسازی مینگریستند. اما برخی نیز بودند که گرچه خطابههای شریعتی ایشان را تهییج میکرد، امّا در همان حسینیه گوش به سخنان مطهری نیز میسپردند. میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از معروفترین این گروه از فرزندان شریعتی در حسینیه ارشاد بودند. آنها انحرافات مجاهدین را دیدند و در دام مجاهدین خلق نیافتادند. اندکی بعد، بخش چپگرای گروهی که پس از انقلاب اسلامی خود را مجاهدین انقلاب نامیدند نیز به جمع این گروه افزوده شدند؛ که نام بهزاد نبوی، مرتضی الویری و محمّد سلامتی در میان آنان به چشم خورد. اینان میکوشیدند با اشاره به نقش انقلابی بخشی از روحانیت شیعه، به ویژه آیتالله خمینی، آنان را همان روشنفکران متعهدی نشان دهند که شریعتی از ایشان نام برده بود. در حالی که آیتالله خمینی با تدریس ولایت فقیه میکوشید حکومت اسلامی را در عصر غیبت برای روحانیت احیا کند، دکتر شریعتی “امت و امامت” را منتشر کرد که در آن برای روشنفکران مفهومی آرمانی از حکومت دینی توصیف شده بود. همین اثر بود که نسل دوم فرزندان شریعتی را به “امام” خواندن رهبر انقلاب و “امت” نامیدن مردم ایران ترغیب کرد. نسل دوم فرزندان شریعتی همچنین پس از انقلاب به سرعت به قدرت نزدیک شدند. انتخاب میرحسین موسوی به نخست وزیری ایران، بدان معنا بود که مهم ترین کرسی سیاسی و حکومتی در اختیار فرزندان شریعتی قرار گرفته بود و پس از آن به سرعت زبان شریعتی در کام انقلاب قرار گرفت. با حضور موسوی تا چندی آیینهای بزرگداشت شریعتی رنگ و بوی رسمی و حکومتی یافت. او را معلم انقلاب میخواندند و آثارش را در کتابخانهها به جوانان توصیه میکردند. شریعتی در کنار مطهری یکی از دو ایدئولوگ جمهوری اسلامی شد که با وجود اختلافنظرهای جدی به سود جمهوری اسلامی، از آن شکافها صرفنظر میشد.“
نخست وزیری دو دولت
پس از دومین دور انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب سیدعلی خامنه ای، میرحسین موسوی به نخست وزیری منصوب شد و هشت سال این سمت را در اختیار داشت. فرشاد مومنی درباره دوره ای که او مدیریت کلان کشور را برعهده داشته می نویسد: “دوران نخست وزیری میرحسین موسوی به خاطر جنگ و شرایط خاص آن از ویژگیهای خاصی برخوردار است. در تاریخ اقتصاد ایران جنگ همواره با اپیدمیها و قحطیهای گسترده همراه بوده است، اما جنگ تحمیلی را بحق میتوان اولین تجربه تاریخی ایران دانست که یکی از طولانیترین جنگها اتفاق افتاد، بیآنکه حتی موردی ثبتشده ناشی از قحطی یا اپیدمی را در بر داشته باشد. تا همین امروز هم کسانی که آن دوران را درک کردهاند با خاطرهای خوش از آن دوران یاد میکنند که در زمینه تامین نیازهای اساسی هیچ خانوادهای با هر سطحی از درآمد با مشکل جدی و بحران مواجه نبود. شاخصه دیگری که میتوان به وسیله آن از وضعیت اقتصادی در دولت میرحسین موسوی دفاع کرد مقایسه وضعیت بنیه ذخایر ارزی ایران و عراق است. در زمان آغاز جنگ، عراق 7 برابر ایران ذخایر ارزی در اختیار داشت، با درآمد نفتی یکسان و جمعیتی نصف جمعیت ایران. در زمان اتمام جنگ ذخایر ارزی عراق به صفر رسیده بود و حدود 150 میلیارد دلار هم بدهی خارجی داشت. اما ایران با جمعیتی دو برابر عراق و در حالی که از طرف نظامهای بینالمللی حمایت نمیشد و با هزینه مبادله بالا نیازهای خود را تامین میکرد، در سال پایانی جنگ ذخایر ارزی اش با سال شروع جنگ برابری داشت ضمن آنکه بدهی خارجی هم نداشتیم. این مصادیق خود تاییدی بر سیاستهای اعمال شده در آن دوران است.” او در تمام مدت به همراه تیم اقتصادی و سیاسی اش، اوضاع را به نحو مطلوبی کنترل کرد، تا آنجا که سپاه مدتی برخی اقلامی که به آن نیازمند بود، مستقیما با موسوی در میان می گذاشت.
طیف چپگرای حزب جمهوری اسلامی و تضاد با آیت الله خامنه ای
گرچه همیشه تصور می شود که موسوی رابطه نزدیکی به آیت الله خامنه ای داشته باشد، اما واقعیت چیز دیگری است. گفته می شود که آقای خامنه ای در گفت و گو با رهبر انقلاب یادآور می شود که اگر به رییس جمهوری انتخاب شد، در انتخاب نخست وزیر آزاد است. این بدان معنا بود که حاضر نیست جوان چپگرای حزب را در لباس رییس کابینه به خدمت بگیرد. هرچند رهبر انقلاب به انحاء مختلف تاکید می کند که فردی جز موسوی به مصلحت کشور نیست، اما آیت الله خامنه ای نمی پذیرد و خواستار حکم حکومتی می شود تا بر آن گردن نهد. ناطق نوری در خاطراتش در این باره نوشته است: [“… به اتفاق آقایان مهدوی، جنتی و یزدی خدمت امام رفتیم و ماجرا را بازگو کردیم… گفتم: “آقای خامنهای میگویند که اگر نظر شما آقای مهندس موسوی است. حکم کنید، من روز قیامت جواب شرعی ندارم، اما اگر ولی فقیه به من دستور دهد، حجت دارم.”…این جا امام خمینی خیلی جدی فرمود که “من حکم نمیکنم، اما من به عنوان یک شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم یا خیر؟” خیلی جالب بود این عین عبارت امام است که فرمودند: “من به عنوان یک شهروند، اعلام میکنم که انتخاب غیر از ایشان، خیانت به اسلام است.”] هرچند حکم حکومتی آیت الله خامنه ای سرانجام رسیده بود، اما طیف راست حزب جمهوری اسلامی و اطرافیان رئیس جمهوری وقت برای انتصاب موسوی دردسرساز شدند. 99 نفر از نمایندگان مجلس به میرحسین موسوی رأی ندادند، که بحث هایی در آن زمان در خصوص ”تمرد از دستور امام” حول محور این موضوع نیز شکل گرفت.
میرحسین و ماجرای اتاق بازرگانی
پس از انقلاب گروهی از انقلابیون تصمیم گرفتند که تالار بورس و اتاق بازرگانی را بهعنوان مظاهری از اقتصاد امپریالیستی تعطیل کنند، اما با رایزنی رهبری انقلاب و همچنین حضور مهندس بازرگان این اتفاق نیفتاد. بار دوم، میرحسین موسوی سیاستمدار چپگرا و نخستوزیر وقت در زمان جنگ، دستور داد اتاق بازرگانی را برای اسکان جنگزدهها خالی کنند. آقایان آلاسحاق، خاموشی، نقرهکار، راسخ، نهاوندیان و… در پاسخ نامه ی میرحسین موسوی نوشتند که امکان چنین کاری وجود ندارد و اتاق بازرگانی جای اسکان جنگزدهها نیست! میرحسین موسوی نیز دستور داد با بلدوزر اتاق بازرگانی را با خاک یکسان کنند، چون به عقیده او ساختمانی که نشود در آن جنگ زدهها را اسکان داد باید از بین برد. اما لابیهای قدرتمند اتاق بازرگانی و رئیس وقت آن خاموشی، با رفت و آمدهای پیاپی به دفتر رهبری و رایزنی های متعدد با هاشمی رفسنجانی از این اقدام جلوگیری کرد. همین امر سبب شد که هنوز نیز میرحسین موسوی را به عنوان سیاستمداری چپگرا بشناسند. چرا که به گمان بسیاری از سیاستمداران نظام، موضوع اسکان جنگ زده ها نبود، بلکه مخالفت با مظاهر امپریالیسم و اصل مالکیت خصوصی بود.
میرحسین و دوم خرداد سال 76
با نزدیک شدن به انتخابات هفتمین دور ریاست جمهوری، اصلاح طلبان به فکر حضوری موثر در انتخابات افتادند. به همین دلیل، سران جناح چپ به سراغ میر حسین موسوی رفتند. رایزنیهای ایشان با کارشناسان سیاسی ادامه داشت و امیدواری نزد جناح مذکور به بالاترین حد خود رسیده بود. علیاکبر محتشمیپور، بهزاد نبوی و موسوی خوئینیها، برای متقاعد کردن موسوی در پذیرش کاندیداتوری در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری به دیدارش شتافتند. شورای هماهنگی گروه های خط امام، متشکل از 7 گروه مسلمان پیرو خط امام، یعنی انجمن های اسلامی معلمان، مهندسین، مدرسین و جامعه پزشکی، دفتر تحکیم، اقلیت مجلس پنجم و سازمان مجاهدین انقلاب از اوایل تابستان سال 75 دیدارهایی با مهندس موسوی داشتند و تصورشان این بود که او آمادگی نامزدی ریاست جمهوری دور هفتم را دارد. حتی روزنامه سلام، تنها تریبون موثر اصلاح طلبان موسوی را نامزد جناح چپ معرفی می کرد، که ناگهان در پاییـز سال 75 موسوی با انتشار بیانیهای انصراف خود را از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد. ایرنا پیامی از جانب موسوی مبنی بر انصراف او از نامزدی را منتشر کرد. این برای جریان چپ و شورای هماهنگی گروه های خط امام یک ضربه هولناک بود. دکتر حبیبی نیز کاندیداتوری را رد کرد، و قرعه فال به نام سید محمد خاتمی افتاد، واقعه دوم خرداد 76 اتفاق افتاد. گفته می شد که وی چند روز قبل ازانتشار آن بیانیه، با دوستان صمیمی خود مشورتهای آخر را انجام داده و همان مشاوره ایشان را منصرف می کند. اما نزدیکان میرحسین می گویند اصلیترین دلیل او برای عدم شرکت در انتخابات سال 76، انتظارات بسیار بالای مردم از وی بود. در آن سال، پیامد تورمی سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی، مردم را رنج می داد به گونهای که غالب مردم، آرزوی رفاه نسبی و عدالت توزیعی دولت موسوی، در سالهای جنگ تحمیلی را داشتند. از این رو طرح نام وی در این زمان با این توقع همراه بود که موسوی، میتواند شرایط آن سالها را دوباره بازگرداند، از شکاف طبقاتی بکاهد و وضعیت اقتصادی را قابل تحمل کند. اما موسوی میدانست که پس از هشت سال و با وجود اجرای سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی، برآوردن این توقعات و انتظارات تقریبا غیرممکن است. میرحسین در آن مقطع، بر این باور بود که با توجه به وضعیت کشور و سیاستهای اقتصادی هاشمی رفسنجانی، کار خاصی نمی توان کرد و اگر خیلی هنر داشته باشد، تنها میتواند پروژههای نیمه تمام دولت قبلی را به پایان برد، و نمیتوان تغییر اساسی در ساختارها و روند اقتصادی کشور ایجاد کرد. مورد دیگر، برخورداری دولت موسوی از حمایتهای ویژه آیت الله خمینی در شرایط جنگی بود. قطعا حمایتهای گسترده آیت الله خمینی در میزان موفقیت دولت وی مؤثر بود. اما در سال 76 و در شرایط غیرجنگی، حمایت رهبری از دولت، صرفا میتوانست در حد متعارف باشد و نه خاص. موضوع سوم، به فضای روی کار آمدن موسوی مربوط میشد. موسوی در سال 60، تقریبا با اجماع نیروهای انقلاب به نخستوزیری رسید و مورد حمایت همگان بود. هرچند بعدها بسیاری از نهادهای روحانیت همچون “جامعه روحانیت” و “جامعه مدرسین” به طیف مخالفان و دست کم منتقدان او پیوستند، اما موسوی در شرایط رقابت با آنان نخست وزیر نشده بود اما در سال 76، وی باید از همان ابتدا در رقابت با کاندیدای مورد حمایت این گروهها به قدرت میرسید که با فرض محتمل پیروزی، بعدها میتوانست مشکلات زیادی بروز کند و موسوی این تقابل را به صلاح کشور نمیدانست. مشکلاتی که بعدها خاتمی با آنها مواجه شد و از آنها به عنوان بحران یاد کرد.
موسوی و شرط هایش در نهمین دور انتخابات رییس جمهوری
دعوت گسترده از موسوی در انتخابات سال 84 بازهم تکرار شد. پایان هشت سال سکانداری خاتمی در مسند ریاست جمهوری دو دولت هفتم و هشتم، آغاز دیگری بود برای مراجعه گروهها و جریانهای اصلاح طلب به نخست وزیر گوشه گیر برای حضور دوباره در عرصه کاندیداتوری ریاست جمهوری نهم. اما این بار هم مذاکرات خاتمی، کروبی و موسوی خوئینی ها با میرحسین موسوی بی حاصل ماند. در این فصل رایزنی ها تا به آنجا رسید که اخبار 20:30 تلوزیون از اولتیماتوم گروههای اصلاح طلب به میرحسین موسوی برای حضور در عرصه رقابت سیاسی خبر داد. موسوی برای پذیرش عنوان کاندیدای ریاستجمهوری دو شرط گذاشت؛ نخست آنکه اختیار کامل نیروی انتظامی را در دست بگیرد و دیگر آنکه یک شبکه رادیویی و تلویزیونی به دولت اختصاص داده شود. این شروط از نگاه متعهدین به ولایت فقیه برخلاف نص صریح اصول 110 و 175 قانون اساسی و مستقیما دخالت در برخی از وظایف و مسئولیت های رهبری بود. نزدیکان موسوی در این باره گفته بودند، موسوی می داند که بدون حمایت رهبری کاری از پیش نمی بَرَد، همچنان که در دوره خاتمی این امر بروز کرد. وی می خواهد از حمایت رهبری مطمئن شود و بعد آبرویی که سال ها برای حفظ آن زحمت کشیده را هزینه کند. گفته می شد موسوی می خواهد از اینکه کاری می تواند برای مردم انجام دهد مطمئن شود، به همین دلیل شروطی را مطرح کرده که اگر رهبری قبول کند، او به قدرتمندترین رئیس جمهور تبدیل خواهد شد و اگر قبول نکند او عقب خواهد نشست و بخت خود را چون شانزده سال گذشته در هنر و معماری خواهد آزمود. سرانجام رهبری قبول نکرد و میرحسین نیز از شرکت در انتخابات سرباز زد. برخی آگاهان مسائل سیاسی اعتقاد بر این دارند که میرحسین موسوی عزم اش بر نیامدن بود وگرنه او خوب بخاطر می آورد تنها با فشار آیت الله خمینی بود که در دومین دولت خامنه ای توانست نخست وزیر شود، در حالی که آیت الله خامنه ای هیچ تمایلی به انتصاب وی نداشت و این بدنه سپاه و ارتش بود که از موسوی حمایت جدی می کرد.
میرحسین و انتخابات دهم
یک سالی است که دوباره نام میرحسین موسوی بر سر زبان ها افتاده است. دیدار غیر منتظره میرحسین موسوی با آیت الله صانعی در نیمه اردیبهشت ماه سال جاری کافی بود تا در آستانه فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری دهم، به یک مانور سیاسی و تبلیغاتی تفسیر شود و بار دیگر این گمانه را بیآفریند که آخرین نخست وزیر ایران قرار است به عنوان کاندیدا از سوی جریان چپ مطرح شود. اینکه در هر دوره انتخابات جریان میانه رو به او روی می آورند به دلیل چهار مسئله از پیش حل شده نزد تئوریسین های اصلاح طلب است. نخست آنکه شورای نگهبان نخواهد توانست میرحسین موسوی را رد صلاحیت کند. دوم اینکه وی به دلیل حضور در سطح کلان مدیریتی کشور در سخت ترین روزهای تاریخ 50 سال اخیر ایران، امتحان خود را پس داده است. سوم آنکه به غیر از سید محمد خاتمی او تنها شخصی است که اتفاق نظر حداکثری در موردش در میان اصلاحطلبان وجود دارد. و نکته چهارم آنکه او از نظر شخصیت سیاسی، کاریزماتیک است و می تواند رقیب سرسختی حتی برای محبوب ترین کاندیداهای جناح راست باشد.
هرچند رسانه های نیمه رسمی در آبان ماه سال جاری اعلام کردند، که میرحسین موسوی در پیامی به خاتمی گفته است ”اگر نیایی می آیم!” اما نه میرحسین این خبر را تأیید کرد و نه اصلاح طلبان آن را جدی گرفتند. او حضور خود را چون دوره های پیش مشروط اعلام کرد. وی در 26 آبان در دیدار با جمعی از دانشجویان ضمن آنکه تمامی اخبار و اظهار نظرها در مورد حضور یا عدم حضورش در انتخاب را تکذیب کرد و اعلام تصمیم خود را به دو ماه بعد که وضعیت حضور خاتمی در انتخابات مشخص می شود، موکول کرد. موسوی در این رابطه گفته بود: “خط قرمز من خاتمی است و تا وقتی احتمال حضور ایشان در انتخابات باشد به آمدن فکر نخواهم کرد و در صورتی که خاتمی ترجیح بدهد کاندیدا نشود بر روی این موضوع فکر خواهم کرد.“
به نظر می رسد جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون با توجه به سخنان نامعلوم و مشروط موسوی تمام تخم مرغ های خود را در سبد محمد خاتمی قرار داده اند. آنها بر حضور سید محمد خاتمی اصرار دارند، اطمینانی به حضور میرحسین موسوی ندارند و از دعوت های پیاپی، بی جواب و مشروط دلزده شده اند. اظهارات هادی غفاری عضو مجمع نمایندگان ادوار مجلس در نشست هم اندیشی حزب اعتماد ملی و مجمع نمایندگان ادوار که گفته بود: “با این بی تحرکی که آقای موسوی دارد باید واقعا او را مرحوم گفت” و محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که تاکید کرده بود: “یقین داریم که آقای میرحسین موسوی حضور پیدا نخواهند کرد و به همین دلیل رایزنی را با ایشان نداشتیم.” و همچنین هدایت آقایی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مبنی بر اینکه “ علی القاعده حضور سیدمحمد خاتمی در انتخابات آتی باید جدی تر باشد” تاییدی بر این مدعی است.
به اعتقاد کارشناسان سیاسی، موسوی از بابت حمایت مردم مشکلی ندارد. ولی میخواهد رئیسجمهوری باشد که قادر به انجام کاری بزرگ برای مردم و کشور است، تا امید مردم را به یأس مبدل نسازد. او گرچه این امر را پنهان می کند، اما از دهه شصت با روش و اندیشه مدیریت رهبر فعلی انقلاب اختلاف جدی داشته و این موضوع در صفحات روزشمار دولت و مجلس نیز به چشم می خورد. آیت الله خامنه ای در تنها موردی که بر حرف خود در مقابل آیت الله خمینی پای فشرده، ماجرای انتصاب موسوی به نخست وزیری در سال 64 است. او همه گاه برای اجرای اندیشه هایش خواستار فراغ بال و عدم دخالت دیگران در امور دولت و مدیریتش بوده، امری که به نظر می رسد در دوره رهبری آیت الله خامنه ای به دست فراموشی سپرده شده است. از سوی دیگر 19 سال کناره گیری نیز، از وی یک تصمیمساز و مشاور ساخته، تا یک تصمیمگیر و مجری. این گفته بیراه نیست که “موسوی به دلیل نامساعد بودن بستر اجرا و تنشآمیز بودن مناسبات ریاست جمهوری با دیگر نهادها حضور خود را هربار مشروط می کند.“
موسوی یک چهره ی فراجناحی است و در میان اصولگرایان نیز طرفداران فراوانی دارد. بنابراین حیات سیاسی اش تنها منوط به حمایت اصلاح طلبان نخواهد بود. تحولات سیاسی پیش رو نشان خواهد داد که آیا میرحسین موسوی تصمیم به حضور در رقابت سیاسی گرفته یا آنکه چون گذشته ترجیح می دهد دوران بازنشستگی زودرس خود را به عنوان یک نقاش یا معمار سپری کند و نه حتی یک مدیر فرهنگی.
سوابق آموزشی
ــ تدریس مسائل ایران؛ دانشگاه تربیت مدرس 1368-1376
ــ تدریس ریشههای انقلاب؛ دانشگاه تربیت مدرس 1368-1376
ــ تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ؛ دانشگاه ملی (شهید بهشتی) 1357-1354
ــ تدریس معماری؛ دانشگاه ملی (شهید بهشتی) 1357-1354
راهنمایی پایان نامه دانشجویی
ــ مقایسة آرای سیدقطب و دکتر شریعتی؛ استاد راهنما-کارشناسی ارشد
ــ مقایسة آرای امام خمینی(ره) و آیتا… نائینی؛ استاد راهنما-کارشناسی ارشد
ــ استراتژی امنیت ملی؛ استـاد مشاور-دوره دکتـری
ــ کاریزما در مدیریت؛ استـاد مشاور-دوره دکتـری
ــ چالشهای مردمسالاری در ایران؛ استاد راهنما-کارشناسی ارشد
ــ نفت و سیاست خارجی در دوران پهلوی دوم؛ استاد راهنما-کارشناسی ارشد
ــ نفت و سیاست خارجی در دهه اول انقلاب؛ استـاد راهنما-دورة دکتـری
ــ چرایی به قدرت رسیدن دولت مطلقه نوگرا در ایران؛ استـاد راهنما-دورة دکتـری
ــ امنیت ایران در عصر جهانی شدن، چالشها و سیاستها؛ استـاد مشاور-دورة دکتـری
ــ توسعة مرکز شهر اردبیل؛ استاد راهنما-کارشناسی ارشد
ــ طرح دانشگاه هنر اسلامی تبریز؛ استاد راهنما-کارشناسیارشد
ــ دولت رانتیر و جامعه مدنی در ایران (1376-1357)؛ استاد راهنما-کارشناسیارشد
ــ تأثیر ایدئولوژی سیاسی بر رفتار سیاست خارجی ج.ا.ا و آفریقای جنوبی؛ استـاد مشـاور-دورة دکتـری
ــ الگوی مدیریت تکنوکراتیک و تأثیر آن بر موقعیت طبقة متوسط جدید ایران؛ استاد مشاور- کارشناسی ارشد
ــ بستـرهای همکـاری و رقابـت روسـیه و ایالات متحده در آسیای مرکزی و تأثیـر آن بر سیـاست خـارجی ج.ا.ا؛ استاد راهنما-کارشناسی ارشد
کتاب ها و مقالات
ــ کتاب فرهنگ و واژگان علوم سیاسی در اسلام تألیف انتشارات قلم 1356
ــ کتاب تحلیلی بر دو مفهوم قرآنی تألیف انتشارات قلم 1356
ــ کتاب پنج گفتار دربارة انقلاب و جامعه تألیف دفتر نشر فرهنگ اسلامی1377-1375
ــ کتاب شش گفتار درباره امام، انقلاب، جامعه، جنگ، اقتصاد و فرهنگ تألیف نشر نی 1383
ــ کتاب اسنادی از قیام سی تیر 1331 تألیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات 1382
ــ کتاب اسنادی از انجمن ها و مجامع مذهبی در دوره پهلوی تألیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات 1381
ــ کتاب اسنادی از اصل چهار ترومن در ایران، 1325 - 1346ه.ش تألیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات 1382
ــ کتاب گزارش های ایالات و ولایات از اوضاع اجتماعی - اقتصادی ایران در سال 1310 ه.ش تألیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات 1383
ــ کتاب مجموعه نقاشی های میرحسین موسوی
ــ سرمقالههای روزنامه جمهوری اسلامی در سالهای 1360-1358
آثار معماری
ــ طرح اداره مرکزی آب و فاضلاب اصفهان و اجرای آن 1350-1348
ــ طرح مجموعه کانون توحید 1350
ــ طراحی ساختمان مزار شهدای هفت تیر سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طرح مرکز مطالعات استراتژیک سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طرح دانشگاه شاهد سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طرح تکیه شهدای اصفهان سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طرح بنای یادبود شهید خرازی سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طرح مجموعه فرهنگی تجاری بینالحرمین شیراز سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طراحی سایت دانشگاه علامه طباطبایی سالهای دهه دوم انقلاب
ــ طراحی مسجد سلمان فارسی نهاد ریاست جمهوری 1376
مسئولیتهای اجرایی
ــ عضو شورای انقلاب اسلامی 1359-1358
ــ عضو شورای مرکز ی حزب جمهوری اسلامی 1361-1357
ــ رییس دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی 1360-1358
ــ قائم مقام دبیرکل حزب جمهوری اسلامی 1360-1358
ــ سردبیر و مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی 1360-1358
ــ وزیر امور خارجه 1361-1360
ــ نخست وزیر 1368-1360
ــ رییس ستاد انقلاب فرهنگی 1360
ــ رییس شورای اقتصاد 1368-1360
ــ رییس بنیاد مستضعفان 1368-1360
ــ رییس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح
ــ عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی
ــ عضو هیئت امنای دانشگاه تربیت مدرس
ــ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه دارد-1368
ــ عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی ادامه دارد-1375
ــ مشاور سیاسی رییس جمهور 1376-1368
ــ مشاور عالی رییس جمهور 1384-1376
ــ ریاست شورای هنر ادامه دارد-1378
ــ ریاست فرهنگستان هنر ادامه دارد-1378