مصر برای پنجمین روز پیاپی غرق تنش، هراس و امید بود. خیابان ها در شهرهای باستانی قاهره و اسکندریه دوباره از خشم سوزان و شهروندان نترس مملو شد؛ مردمی که در عطش سرنگونی رژیمی می سوزند که مدت ها به سرکوب و زندانی کردن آنها مشغول بوده است.
درحالیکه از فراز ساختمان های اصلی حزب مرکزی دود به آسمان برخواسته است، اجساد در سردخانه های تلنبار شده اند و تظاهرکنندگان از تانک ها بالا می روند و از سربازان می خواهند به صف معترضان بپیوندند، جای هیچ شبهه ای باقی نمی ماند که این حوادث ابعاد شگرفی دارند.
صرفنظر از آنچه ظرف روزهای آینده در مصر رخ دهد، ما اکنون در نقطه عطفی در تاریخ قرار گرفته ایم. این لحظه ای است که در آن قطعیت های قبلی فرو می ریزند و پیش بینی آینده به مراتب دشوارتر شده است. پیامد این حوادث می تواند بر همه ما تأثیر بگذارد.
مصرفقط سرزمین اهرام نیست بلکه پرجمعیت ترین کشور عربی است که در قلب خاورمیانه قرار گرفته و با اسرائیل نیز صلح برقرار کرده است. تاریخ این کشور از نفوذ مصر بر جهان اسلام حکایت دارد و جغرافیای آن بر افریقا و مدیترانه تأثیرگذار بوده است. به همین دلیل است که در روز جمعه، بهای سهام در بازارهای جهانی کاهش یافت و بهای طلا رو به افزایش گذاشت.
در کشوری که حسنی مبارک با سیاست مشت بسته به مدت طولانی حکمفرمایی کرده، مشاهده بوسه تظاهرکنندگان بر گونه نیروهای پلیس، به آتش کشیده شدن پاسگاه های پلیس و واژگون شدن خودروهای نظامی، اعجاب انگیز است.
قسمت اعظم خشم و غضب متوجه مبارک 82 ساله و فرمانده نیروی هوایی سابق است که خود را آماده جانشینی پسرش جمال می کرد.
مبارک با کنترل رسانه ها و تقلب در انتخابات، مخالفان خود را سرکوب کرده است. حزب او در انتخابات نوامبر برنده 500 کرسی از 518 کرسی مجلس این کشور شد.
جمعیت حاضر در خیابان های مصر را جوانان تشکیل می دهند؛ نسل عجیبی که از کمبود فرصت ها و افزایش بهای غذا به تنگ آمده اند. شصت درصد از مردم زیر 30 سال سن دارند و علیرغم برخوداری از تحصیلات مناسب، به سختی می توان گفت نیمی از آنها صاحب شغل اند.
سؤال اصلی این است که اتفاق بعدی چیست؟ دست کم 74 نفر کشته شدند و بیش از 2,000 نفر زخمی شده اند. اما تلاش نا امیدانه رئیس جمهور برای تغیییر در هیأت دولت، نتوانست اعتراضات را فرو بنشاند و تظاهرکنندگان به نادیده گرفتن درخواست های وی ادامه می دهند. حتی تانک ها برای تعطیلی اماکن توریستی به کار گرفته شده اند.
هنوز این احتمال وجود دارد که مبارک سررشته امور را در دست بگیرد اما به نظر نمی رسد ژنرال های مصری به وی یا پسرش اجازه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در اواخر سال جاری را بدهند. اما هنوز نظیر آنچه در تونس رخ داد، جای برای خوش بینی وجود دارد و این به معنای پایان رژیمی است که بر فساد و تقلب استوار بوده و قرار است با دولت مبتنی بر جامعه مدنی جایگزین شود.
همانطور که به دفعات بی شمار در تاریخ دیده ایم، تنش و نا آرامی از جنس رویدادهای بی نظم و قاعده اند. معمولاً با امید آغاز می شوند و با هراس پایان می پذیرند. هیچ مثالی بهتر از تظاهرات 1979 ایران نیست. جائیکه شاه در میان هلهله شادی سرنگون شد و سرانجام یک استبداد دینی به جای آن برقرار شد.
مصری های زیادی وجود دارند که می توانند کشور را به سوی دموکراسی پیش ببرند. نمونه آن هم حضور محمد البرادعی برنده جایزه صلح نوبل و رئیس سابق آژانس بین المللی انرژی هسته ای در میان مردم بود. او یک چهره محبوب است که تا نقطه اوج دیپلماسی بین المللی پیش رفته و بر سر موضوع عراق، در برابر آمریکایی ها ایستاد.
البته اخوان المسلمین، بزرگترین و قدیمی ترین سازمان اسلامگرای جهان، هنوز حرکتی نکرده است. انتقاد شدید آنها از آمریکا و کشور همسایه، اسرائیل، را نباید از یاد برد. نقش آنها هنوز نامشخص باقیمانده است.
دو چیز کاملاً روشن است. اولی به شکست سیاست غرب در ظهور استبداد به جای پیشبرد آزادی خواهان مربوط می شود. ما شاهد بوده ایم که تونی بلر به خرج مصری ها به سفر تفریحی رفته تا برای مردم سخنرانی کند و هیلاری کلینتون هم از دوستی اش با مبارک و همسرش به دنیا می گوید. جای تعجب ندارد که رهبران غربی برای رسیدن به فرمولی که پاسخی مناسب به تحولات ماه جاری بدهد تقلای بسیار کردند.
دوم اینکه جای تردیدی نیست که موج به راه افتاده از کشور کوچک تونس در حال رسیدن به سراسر منطقه است. نا آرامی هایی در الجزایر، اردن، مراکش و یمن برپا شده و دامنه آن حتی به اوگاندا هم رسیده است؛ جایی که مردم طرفدار رعایت حقوق بشر در پی استفاده از موقعیت های بوجود آمده از حولات اخیر هستند.
هیچ کس نمی داند دامنه اعتراضات تا کجا کشیده خواهد شد. آیا سلسله سرکوبگران و دیکتاتورها نظیر آنچه در 1989 در اروپای شرقی رخ داد به کناری زده خواهد شد یا، علیرغم ناخشنودی مردم، همچنان بر سر کار خواهد ماند.
در منطقه ای که چنین غنی از نفت است و نقش مرکزی را در ثبات جهانی ایفا می کند، پیامد های تهدید کننده، بسیار قابل توجه اند. اما صرفنظر از آنچه رخ بدهد، سرکوبگران یک چیز را به خوبی می دانند: رابطه آنها با مردمشان به اندازه فراعنه ای است که در زیر خروارها خاک در آرامگاه های خود مدفون شده اند.
منبع: دیلی میل- 30 ژانویه