پرونده مرتضوی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

زود، تند، سریع: سعید مرتضوی در طول ده سال حداقل ۱۲۰ روزنامه یا به عبارتی هر ماه یک روزنامه را توقیف کرد. همین سعید مرتضوی در طول ده سال، حکم زندانی شدن حداقل ۶۰۰ روزنامه نگار و مخالف سیاسی را صادر کرد، به عبارت دیگر، هر شش روز یک روزنامه نگار را زندانی کرد. همین سعید مرتضوی حداقل حکم بازداشت همراه با شکنجه منجر به مرگ را درباره شش نفر انجام داد. و همین سعید مرتضوی در عرض دو سال ۱۲۷ شرکت دولتی را به بابک زنجانی واگذار کرد. بیش از ۱۳۳ میلیون تومان کارت هدیه به نمایندگان مجلس داد.

آهسته، نرم و بدون شتاب:

۱۳۸۵: تعدادی از مردم از سعید مرتضوی شکایت کردند، شاکیان دستگیر شدند.

۱۳۸۶: تعدادی از وکلای کشور از سعید مرتضوی شکایت کردند، این وکلا هنوز زندانی اند.

۱۳۸۷: تعدادی از نمایندگان مجلس از سعید مرتضوی شکایت کردند، سعید مرتضوی به آنها نگاه کرد.

۱۳۸۸: سعید مرتضوی از کار قضاوت برکنار شد، بعد مشاور رئیس جمهور شد.

۱۳۸۹: دادگاه مرتضوی را احضار کرد. ماه فروردین نامه احضاریه مرتضوی نوشته شد.

۱۳۹۰: نامه احضاریه مرتضوی که نوشته شده بود، امضا شد.

۱۳۹۱: نامه احضاریه مرتضوی طی ده ماه از دادگاه تا خانه اش در راه بود، این نامه گم شد.

۱۳۹۲: نامه مجدد احضاریه مرتضوی به دستش رسید، وی گفت من وقت ندارم.

۱۳۹۳: دادستانی تصمیم گرفت حتما مرتضوی را احضار کند، حکم جلب مرتضوی صادر شد.

۱۳۹۴: قاضی ای که حکم جلب مرتضوی را صادر کرده بود، با شکایت او برکنار شد.

۱۳۹۵: مامورین برای دستگیری مرتضوی از محل دادگاه حرکت کردند، فعلا سفینه به کره ماه رسیده و پس از عبور از کهکشان راه شیری، تا شش سال دیگر به خانه مرتضوی خواهد رسید.

۱۳۹۹: دادستان جمهوری دموکراتیک ایران اعلام کرد همه شاکیان حق دارند از سعید مرتضوی شکایت کنند و به سرعت به شکایات آنان رسیدگی خواهد شد.

۱۴۰۷: سعید مرتضوی دستگیر شد و به دادگاه برده شد، دادستان اعلام کرد که شاکیان می توانند از وی شکایت کنند. وی با وثیقه آزاد شد.

۱۴۱۴: دادگاه سعید مرتضوی تشکیل شد و چون هیچکدام از شکاتش در قید حیات نبودند، وی تبرئه شد.

 

حالا دست حالا رقص، حالا برعکس

این آقایان مسئول مملکت متوجه موضوع نیستند. آدم می تواند بفهمد که یک حکومت خوشش نمی آید کنسرت موسیقی در کشور برگزار شود. حتی اگر چنین چیزی تا قبل از جمهوری اسلامی و طالبان غیرقابل تصور بود، حالا دیگر قابل تصور است. بالاخره عقلش همینقدر می رسد که وقتی می خواهند کسی را شلاق بزنند یا اعدام کنند، همه مردم را خبر کنند که از این اقدام شنیع دیدن کنند، ولی وقتی قرار است کنسرت برگزار شود جلوی آن را بگیرند. با این همه دیوانه که در دنیا حکومت می کنند، هر چیزی قابل تصور است.

البته، این هم قابل تصور است که به نوع خاصی از موسیقی اجازه اجرا داده نشود، مثلا گفته شود که موسیقی راک اندرول را در افغانستان طالبان نمی شد اجرا کرد. یا مثلا در دوره استالین موسیقی راک غربی در شوروی ممنوع بود. یا حتی این که صدای زن ممنوع باشد، با وجود اینکه قابل قبول نیست، قابل درک است. بالاخره هر کسی از چیزی خوشش می آید، حکومت ایران حاضر است یک مشت مداح بیایند وسط جمعیت، یکی شان بخواند “رقاصم و رقاصم، رقاصه عباسم” و بقیه هی با دست و زنجیر بزنند به سر و سینه شان یا با قمه بزنند توی سرشان. بالاخره دیوانه ها جمعیت پرشماری از جهانیان را تشکیل می دهند، وگرنه وجود این همه بیمار روانی در دنیا چه دلیلی دارد؟

الحمدالله والمنه، بعد از حکومت جمهوری اسلامی و بخصوص بعد از دولت احمدی نژاد، این فرض جدی است که هر کار احمقانه ای را می شود قانونی کرد، یا هر کار طبیعی را می توان غیرقانونی کرد. آن چیزی که قابل فهم نیست، این است که اگر یک گروه موسیقی غیرقانونی است، یا قرار است موسیقی اش اجرا نشود، برای چی مجوز می گیرد؟ و اگر مجوز می گیرد، برای چی نمی تواند از آن مجوز برای اجرا استفاده کند؟

در اینجا آقای لاریجانی پاسخ داده که “حقوق مردم نباید خلاف شرع باشد.” این شد یک حرفی. ولی برای اینکه حقوق مردم مخالف شرع نباشد، یک قانون اساسی نوشته شده، یک شورای نگهبان تعیین شده، یک مجلس خبرگان وجود دارد، بر انتخاب رئیس جمهور و وزرا نظارت می شود، این که نمی شود که یک وزیر ارشاد تعیین کنی و بعد هر روز اصغرآقا به جای وزیر ارشاد تصمیم بگیرد. خب، همان اصغرآقا را بگذار وزیر ارشاد.  

اصلا فرض کن قوه قضائیه و پلیس بهتر تشخیص می دهد که کدام کنسرت درست است و کدام یکی غلط، همان پلیس و قوه قضائیه را تعیین کن که مجوز بدهد. مگر مرض داری که یک سوزن می زنی به زانویت و داد می زنی “آی زانوم، آی زانوم”. اگر قرار است که شرع به جای قانون تصمیم گیر باشد، اصلا برای چی دولت تشکیل دادی؟ خب برو توی غار، کل دولت را تعطیل کن، بی خیال قانون. چطوری می شود که شرع در سال ۱۳۸۰ اجازه می داد شجریان کنسرت اجرا کند، ولی در سال ۱۳۹۴ ممنوعش کرده، مگر شرع دو سال قبل نازل شده؟ چطور است که شرع هر هفته یک قانون جدید نازل می کند؟

آقای لاریجانی گفته که “اینکه اجازه داده شود کنسرتی زمینه رقص مشترک جوانان باشد، این کار درست نیست.” فرض کنیم که حرف ایشان درست است، ولی شما همین الآن بهترین رقاص های دنیا را بیاورید، از همین خواهران هموطن خودمان که تا یک قابلمه به زمین می افتد دو تا قر ریز می دهند، تا شاهرخ مشکین قلم، تا گروه سابق بالشوی تئاتر شوروی تا پائولا عبدل و مایکل جکسون و جنیفر لوپز و شکیرا و محمد خردادیان را بیاورید، صدای شهرام ناظری یا شجریان یا کیهان کلهر یا همایون شجریان را پخش کنید، اگر یکی شان توانست یک قر معمولی بدهد، بعد ممنوع کنید. اصلا مگر با موسیقی سنتی که آدم فوق فوقش سه بار سرش را به راست و چپ تکان می دهد، می شود رقصید؟

بعد هم آقای صادق لاریجانی گفته “از ۳۰۰ کنسرت مجوز داده شده در کشور فقط ۹ کنسرت لغو شد. آیا این تعداد نیاز به سروصدا داشت؟” بعله که نیاز به سروصدا داشت. مثل این می ماند که دولت بگوید در ایران روزانه ۱۱۵۰ پرواز هوایی انجام می شود و سقوط ۳۳ هواپیما در روز اشکالی ندارد.