گفت و گوی روز

محمد صفریان
محمد صفریان

گفت و گو با نصرت الله نوح

نظامی منزه ترین شاعر ادب کلاسیک ایران است

 

سانسور خسرو وشیرین آن هم پس از نه قرن، ما را بر آن داشت تا در این باب، پای صحبت های نصرت الله نوح بنشینیم. این شاعر و منتقد قدیمی ادبیات ایران بر این باور است که سانسور شعر نظامی از روی تنگ نظری های فردی صورت گرفته و انقطاع ریشه های فرهنگی ایرانیان با گذشته های شیرنشان به دست و حیلت هیچ نظام سانسور و سرکوبی ممکن نخواهد شد. شرح گفت و گوی همکارمان با نصرت الله نوح را در ادامه از پی بگیرید…

 

آقای نوح، اگر موافقید، گفت و گو را با نظامی آغاز کنیم، چه مشخصاتی نظامی را از دیگر شعرای ادبیات کلاسیک ایران متمایز می کند؟

بله. نظامی یکی از بزرگترین شعرای ایران است در نظم داستان های متوع و عاشقانه. او در قرن ششم زندگی می کرد و انسانی بود بسیار مومن و متقی. شاید تنها شاعری باشد که خودش قسم می خورد در تمام عمرش هرگز لب به می نزده است. او می گوید به یزدان که تا در جهان زنده ام به می دامن لب نیالوده ام. تنها شاعری ست که در شعرش مفاسد اخلاقی وجود ندارد.

 

و…،  در باره ی خسرو و شیرین که  باب اصلی گفت و گوی ماست. کمی هم از این  داستان بگوییم که به اعتقاد بسیاری از اهالی ادب، دلکش ترین قصه ی عاشقانه ی ایرانی ست، نظر شما درباره ی این داستان چیست؟

خسرو و شیرین از جمله ی شاهکارهای نظامی و ادب فارسی است. یکی از داستان های عاشقانه ی خمسه. تصاویری که او ارائه می دهد از آبتنی شیرین و دیدار خسرو و شیرین، مناظره خسرو و فرهاد و هنگامه مرگ خسرو، همه دلکش و شاعرانه است و همه ی اینها به مرور زمان جزء امثال ساحره شده است. یعنی آنهایی که اهل شعرند همه ی اینها را حفظ اند و در تمام اینها هرگز کلمه ای خلاف عفت عمومی وجود ندارد. نظامی تنها کسی ست که وقتی شب زفاف را تعریف می کند، آدم می تواند این را برای همسرش برای بچه هایش بخواند. یک کلام هم نیست که بگوییم او عفت قلم را رعایت نکرده است.

 

برسیم به سانسور خسرو و شیرین، گویا قسمت هایی از لحظه ی وداع شیرین با خسرو در چاپ جدید اثر سانسور شده است… به گمان شما چه نکته ی غیر اخلاقی ای در این ابیات وجود داشته؟

هیچی . هیچی. چیزی نیست که قابل سانسور باشد. ببینید زنی از شدت وفاداری آمده و به مردم می گوید که می خواهد به تنهایی با شوهرش خداحافظی کند. بعد می رود و روی سینه ی او می خوابد و خودش را با خنجر می زند. همین. نه لخت بوده است. نه شرابی بوده نه رقصی نه هیچ چیز دیگری…

 

حالا، تازه رقص و رامشگری و می خواری هم نمی تواتد توجیهی برای سانسور باشد… به گمان شما اینطور نیست؟

بله . دقیقاً.

 

با توجه به نکاتی که اشاره کردید، به نظر شما، پس به چه دلیلی این منظومه پس از نه قرن توسط والیان فرهنگی حکومت سانسور شده است؟

می دونید، این ها تنگ نظری هایی ست که در بعضی از آدم ها وجود دارد و الا این اثر نه قرن است که در میان مردم در جریان است و مردم با تک تک قسمت های این قصه زندگی کرده اند. شعرش را می شناسند و آن هایی هم که از ادبیات دورترند، داستانش را سینه به سینه شنیده اند.

 

حالا، سوای از تنگ نظری های فردی، شما با این گمان که یک سیاست کلی کمر به نابودی فرهنگ و ادبیات ایران بسته است، موافقید؟

ببینید. این یک حرف کلی است که از ابتدا بوده است. یعنی از زمانی که اعراب ایران را گرفته اند، کوشش کرده اند که سنت ها و باورهای ایرانی ما را از نابود کنند و جای آن سنت های خودشان را جانشین کنند. اعیاد و روزهای جشن و همین طور داستان ها و ادبیات ما را…

 

به نظر شما،والیان فرهنگی امروز ایران، در راه انقطاع امروز از دیروزهای خوب، موفق خواهند بود؟

نه. اگر به تاریخ نگاه کنیم، می بینیم که چنین چیزی امکان ندارد. همان موقعی که اعراب مسلط شدند هم، ایرانیان وطن پرستی بودند که اجازه ندادند این زبان و این فرهنگ از میان برود، حالا هم همین. همینکه الان ما داریم به زبان فارسی صحبت می کنیم، خودش نشانه ای از زندگی و جاودانگی این زبان و این ادبیات و این فرهنگ است و الا حالا هم ما باید مثل همه ی کشورهای خاور میانه به زبان عربی صحبت می کردیم. نه، انقطاع ریشه های فرهنگی امری ناممکن است.

 

سرآخر کمی هم از شیرین بگوییم. بسیاری او را شجاع ترین شخصیت زن قصه های نظامی می دانند. نظر شما در این باره چیست؟

بله. او خب، ضمن آنکه می توانست پادشاه ارمنستان باشد، به تخت و سلطنت پشت پا زد و آمد پی عشقش. روانشاد سعیدی سیرجانی کتابی دارد با نام سیمای دو زن. در آن کتاب او به زیباترین شکلی این زن آزاده را با لیلی ای که در عربستان بود مقایسه کرده است. هم مجنون و هم لیلی تا آخرین لحظه هیچگاه از دام سنت و عقاید قبلیه ای رها نشدند در صورتی که شیرین راه می افتد، مثل شیر، می آید و خسرو را را به چنگ می آورد. وقتی هم که خسرو می خواهد بدون کابین و بدون رسم و رسوم روز با او باشد، شیرین نمی پذیرد و او را از خانه اش بیرون می کند. یعنی آزادگی و عفت را شیرن با هم دارد.